آیا تا به حال سوالاتی مانند "معنای زندگی چیست" پرسیده اید؟ "آیا خدا وجود دارد"؟ "آیا زندگی پس از مرگ وجود دارد"؟ "اصطلاحاتی مانند خوب، بد، درست و غلط به چه معنا هستند؟ همه اینها سوالات فلسفی هستند. این به ما می گوید که فلسفه برای همه است. چه از آن آگاه باشید یا نه، همه ما درگیر فلسفه هستیم.
در این درس به بحث خواهیم پرداخت
واژه فلسفه از دو کلمه یونانی گرفته شده است. فیلو به معنای عشق و سوفیا به معنای خرد. به طور کلی به معنای عشق به عقل است. حوزه فلسفه شامل ماهیت جهان، ذهن و بدن و همچنین روابط بین هر سه و بین مردم است. فلسفه در مورد مسائلی می اندیشد که فراتر از حوزه علم است.
زمانی که مردم به دنبال درک حقایق اساسی در مورد خود، دنیایی که در آن زندگی می کنند و روابطشان با جهان و یکدیگر، این حوزه تحقیقی است. سعی میکند به سؤالات کلی و اساسی مانند عقل، هستی، معرفت، ارزشها، ذهن و زبان پاسخ دهد. همه مجموعه های دانش را در بر می گیرد.
شاغل در فلسفه به عنوان فیلسوف شناخته می شود.
به طور سنتی، 5 شاخه اصلی فلسفه وجود دارد. آن ها هستند:
مکاتب مختلف فلسفی زیادی وجود دارد. در این درس در مورد 10 مکتب اصلی فلسفه صحبت خواهیم کرد.
1. اگزیستانسیالیسم - این یک نظریه فلسفی است که افراد را عاملان آزاد می دانند که بر انتخاب ها و اعمال خود کنترل دارند. طرفداران این نظریه بر این باورند که جامعه نباید زندگی یا اعمال فرد را محدود کند زیرا این محدودیت ها مانع از اراده آزاد و رشد استعدادهای بالقوه فرد می شود. اگزیستانسیالیسم در شکل کنونی خود از فیلسوف دانمارکی، سورن کیرکگارد الهام گرفته شده است.
2. نیهیلیسم - اعتقادی است که وجود حقایق اخلاقی، وفاداری ها و هدف زندگی را انکار می کند. آنها اعتقاد به خالق برتر را رد می کنند و ادعا می کنند که اخلاق سکولار عینی غیرممکن است. نیهیلیسم اغلب با بدبینی، افسردگی و بداخلاقی همراه است. برای مؤمنان واقعی نیهیلیست، زندگی به معنای واقعی کلمه بی معنی است. نیهیلیسم اغلب با فیلسوف آلمانی فردریش نیچه مرتبط است.
3. اومانیسم سکولار - جهان بینی غیردینی است که ریشه در علم، طبیعت گرایی و اخلاق دارد. اومانیست های سکولار به جای تکیه بر ایمان، خرافات و دکترین، از شفقت، تفکر انتقادی و تجربه انسانی برای یافتن راه حل برای مشکلات بشری استفاده می کنند. آنها باورهای استبدادی را رد می کنند و آزادی فردی و مسئولیت و همکاری را می پذیرند. از متفکران مرتبط با اومانیسم سکولار می توان به برتراند راسل، پل کورتز و ریچارد داوکینز اشاره کرد.
4. عینیت گرایی - این یک فلسفه لیبرال است که توسط آین رند در قرن 20 توسعه یافت. عینیت گرایی معتقد است که واقعیت مستقل از ذهن وجود دارد. که افراد از طریق ادراک حسی با این واقعیت در تماس هستند. آین رند در کتاب خود اطلس شانه انداخته، 4 ستون عینیت گرایی را ترسیم کرد - واقعیت، عقل، منفعت شخصی و سرمایه داری. این ادعا می کند که معنای زندگی، جستجوی خوشبختی یا «نفع شخصی عقلانی» است.این معتقد است که وجود چیزی بودن، داشتن یک هویت خاص است.
5. پوچ گرایی - این یک باور فلسفی است که بشریت تلاش می کند تا معنا و ارزش ذاتی در زندگی بیابد، اما تمام تلاش های بشریت با شکست مواجه می شود. این به این دلیل است که چنین معنایی حداقل برای انسان وجود ندارد. پوچ گرایی به این معناست که اگرچه چنین معنایی ممکن است وجود داشته باشد، اما پیگیری آن ضروری نیست. آلبر کامو یکی از مهم ترین متفکران پوچ گرا بود
6. پوزیتیویسم - این یک نظریه فلسفی است که معتقد است دانش واقعی تنها از طریق تجربیات حسی به دست می آید. ارتباط تنگاتنگی با تجربه گرایی و عقل گرایی دارد. این نظریه اولین بار توسط آگوست کنت در اواسط قرن نوزدهم ارائه شد و به یک فلسفه مدرن تبدیل شد که مورد علاقه دانشمندان و تکنوکرات ها بود.
7. اپیکوریسم - این نظریه فلسفی مبتنی بر ماتریالیسم رادیکال است. این استدلال می کند که لذت اصلی ترین خوبی در زندگی است. این بر اساس آموزه های اپیکور فیلسوف یونانی است که ارتباط نزدیکی با لذت گرایی دارد. از زندگی به گونهای حمایت میکند که بدون افراط در لذت، بیشترین لذت ممکن را در طول زندگی به دست آورد. اپیکور معتقد بود سه جزء کلیدی زندگی شاد وجود دارد - دوستی، آزادی و خودکفایی و تفکر فلسفی.
8. فایده گرایی - این یک نظریه اخلاقی است که جرمی بنتام و جان استوارت میل از آن حمایت می کنند. بر اساس این فلسفه، هر چیزی که بیشترین خوشبختی را برای بیشترین افراد به ارمغان آورد، «خوب» است. معتقد است که اقدامات باید بر اساس پیامدهای آنها ارزیابی شوند.
9. جبر گرایی - این دیدگاه فلسفی است که جهان عقلانی است و همه رویدادها به طور کامل توسط حوادث قبلی تعیین می شوند. جبرگرایی توسط فیلسوفان یونانی در طول قرن های 7 و 6 قبل از میلاد توسط فیلسوفان پیش سقراطی هراکلیتوس و لوکیپوس، بعدها ارسطو، و عمدتاً توسط رواقیون توسعه یافت. جبرگرایی می تواند اشکال مختلفی داشته باشد، از جبر الهیاتی، که نشان می دهد آینده فرد توسط یک خدا یا خدایان از پیش تعیین شده است، تا جبر زیست محیطی، که نشان می دهد تمام توسعه انسانی و فرهنگی توسط محیط، اقلیم و جغرافیا تعیین می شود.
10 . ایده آلیسم - این یک رویکرد فلسفی است که ایده ها تنها واقعیت واقعی هستند. معتقد است که هیچ واقعیت خارجی متشکل از ماده و انرژی وجود ندارد. فقط ایده هایی در ذهن وجود دارد. ایده آلیسم واقعیت را به جای اشیاء مادی با ایده های ذهن مرتبط می کند. امانوئل کانت مشهورترین فیلسوف ایده آلیسم است.