هند توسط سلسله های بسیاری مورد تهاجم و حکومت قرار گرفته است. هر سلسله ای آثار خود را در فرهنگ خود به جا گذاشت. برای درک بهتر فرهنگ کنونی مردم هند، درک فرآیندی که در گذشته طی کرده است ضروری است.
در این درس، مراحل مختلف تاریخ هند باستان از زمان هاراپان تا دوره های ودایی، موریان و گوپتا را خواهیم آموخت و اینکه چگونه تأثیرات مختلف داخلی و خارجی فرهنگ هند را شکل داده است.
هند باستان شبه قاره هند از دوران ماقبل تاریخ تا آغاز هند قرون وسطی است که معمولاً به پایان امپراتوری گوپتا مربوط می شود. هند باستان از کشورهای امروزی افغانستان، سریلانکا، بنگلادش، بوتان، میانمار، هند، نپال و پاکستان تشکیل شده بود.
جدول زمانی تاریخ هند باستان:
2800 ق.م | تمدن دره سند شروع به ظهور می کند |
1700 ق.م | تمدن دره سند از بین می رود |
1500 قبل از میلاد | اقوام آریایی شروع به نفوذ به شمال هند از آسیای مرکزی کردند |
800 ق.م | استفاده از آهن و حروف الفبا از خاورمیانه به شمال هند گسترش یافت |
500 قبل از میلاد | دو دین جدید، بودیسم و جینیسم، تأسیس شد |
327 ق.م | اسکندر مقدونی دره سند را فتح کرد. این منجر به تسخیر دره سند از دست جانشین اسکندر کبیر می شود. |
290 ق.م | جانشین چاندراگوپتا، بیندوسارا، فتوحات موریا را تا مرکز هند گسترش داد. |
269 ق.م | آشوکا امپراتور موریا می شود |
251 ق.م | ماموریتی به رهبری ماهیندا، پسر آشوکا، بودیسم را به جزیره سریلانکا معرفی می کند. |
250 ق.م | پادشاهی هند و یونان باختری تأسیس شد |
232 پ.م | آسوکا می میرد، اندکی بعد، افول امپراتوری موریا آغاز می شود |
150 ق.م | سکاها (ساکا) وارد شمال غربی هند می شوند |
150 ق.م | امپراتوری کوشانا در شمال غربی هند ظهور کرد |
300 ق.م | امپراتوری گوپتا شروع به تسلط خود در شمال هند کرد |
500 قبل از میلاد | امپراتوری گوپتا رو به زوال است و به زودی ناپدید می شود |
تمدن دره سند
اولین تمدن قابل توجه در هند حدود 2700 سال قبل از میلاد در قسمت شمال غربی شبه قاره هند شکوفا شد و منطقه وسیعی را پوشش داد. از این تمدن به عنوان تمدن دره سند یاد می شود. فرهنگ مرتبط با تمدن دره سند اولین فرهنگ شهری شناخته شده در هند است. این با دیگر تمدن های اولیه جهان باستان، در بین النهرین و مصر باستان، معاصر بود و یکی از اولین تمدن های تاریخ جهان است. این شهر به خاطر شهرهای بزرگ و خوش نقشه اش معروف است. کشاورزی شغل اصلی تمدن دره سند بود که در مناطق روستایی زندگی می کردند. کسانی که در شهرها زندگی می کردند به تجارت داخلی و خارجی می پرداختند و با تمدن های دیگر مانند بین النهرین ارتباط برقرار می کردند. در سال 1800 قبل از میلاد، تمدن دره سند رو به افول گذاشت.
فرهنگ ودایی
چند قرن پس از افول تمدن دره سند، فرهنگ جدیدی در همان منطقه شکوفا شد و به تدریج در دشت های گانگا-یامونا گسترش یافت. این فرهنگ به فرهنگ آریایی معروف شد.
آریایی ها، مردمی که به زبان هند و اروپایی صحبت می کنند، از آسیای مرکزی به شمال هند نقل مکان کردند. آنها به عنوان قبایل شبانی و نیمه کوچ نشین به هند وارد شدند که توسط روسای جنگجو رهبری می شدند. با گذشت زمان، آنها به عنوان حاکم بر جمعیت های بومی دراویدی که در آنجا یافتند مستقر شدند و پادشاهی های قبیله ای را تشکیل دادند. این دوره از تاریخ هند باستان به عنوان عصر ودایی شناخته می شود. همچنین این دوره شکل گیری است که در آن بیشتر ویژگی های اساسی تمدن سنتی هند از جمله ظهور هندوئیسم اولیه و کاست ها در جامعه مشخص شد. این دوره از حدود 1500 قبل از میلاد تا 500 قبل از میلاد به طول انجامید، یعنی از روزهای اولیه مهاجرت آریایی ها تا عصر بودا.
اگرچه جامعه آریایی مردسالار بود، اما با زنان با وقار و شرافت رفتار می شد. در اواخر دوره ودایی، جامعه به چهار وارنا تقسیم شد - برهاماناها، کشاتریاها، وایشیاها و شدراها . برای شروع، به دستههایی از افراد اشاره میکرد که کارکردهای مختلفی را انجام میدادند، اما با گذشت زمان، این تقسیمبندی ارثی و سفت شد. معلمان برهمن نامیده می شدند، طبقه حاکم کشاتریا، کشاورزان، بازرگانان و بانکداران وایشیا نامیده می شدند و صنعتگران، صنعتگران و کارگران را شدرا می نامیدند. حرکت از یک شغل به شغل دیگر دشوار شد. به طور همزمان، برهمن ها نیز موقعیت مسلط در جامعه را اشغال کردند.
آریایی ها در درجه اول مردمان شبانی و کشاورزی بودند. آنها حیواناتی مانند گاو، اسب، گوسفند، بز و سگ را اهلی کردند. آنها غذای ساده ای متشکل از غلات، حبوبات، میوه ها، سبزیجات، شیر و فرآورده های مختلف شیر می خوردند.
ماهاجاناپاداس - تا قرن ششم قبل از میلاد، حدود شانزده ایالت بزرگ سرزمینی در شمال هند و دکن علیا وجود داشت که به نام ماهاجاناپاداس شناخته می شدند. مهمترین آنها آنگا، ماگادا، کوسالا، کاشی، کورو و پانچالا بودند.
تهاجم پارسیان
در نیمه اول قرن ششم قبل از میلاد، تعدادی ایالت کوچک قبیله ای در شمال غربی هند وجود داشت. هیچ قدرت حاکمیتی برای متحد کردن این قبایل متخاصم وجود نداشت. فرمانروایان هخامنشی ایران یا ایران از تشتت سیاسی این منطقه استفاده کردند. کوروش بنیانگذار سلسله هخامنشی و جانشین او داریوش اول بخش هایی از پنجاب و سند را ضمیمه خاک خود کردند. حکومت ایران در شمال غربی هند نزدیک به دو قرن ادامه داشت.
آثار حمله ایرانیان به هند:
تهاجم یونانیان
در قرن چهارم قبل از میلاد، یونانیان و ایرانیان برای برتری بر غرب آسیا با یکدیگر جنگیدند. امپراتوری هخامنشی سرانجام توسط یونانیان به رهبری اسکندر مقدونی نابود شد. آسیای صغیر، عراق و ایران را فتح کرد و سپس به سوی هند لشکر کشید. به گفته هرودوت مورخ یونانی، اسکندر به دلیل ثروت افسانهای که داشت به شدت جذب هند شد.
قبل از حمله اسکندر، شمال غربی هند به تعدادی شاهزاده کوچک تقسیم شده بود. عدم اتحاد بین آنها به یونانیان کمک کرد تا این شاه نشین ها را یکی پس از دیگری فتح کنند. با این حال، ارتش اسکندر با شنیدن خبر ارتش گسترده و قدرت نانداهای ماگادا از پیشروی خودداری کرد. اسکندر مجبور شد برگردد. او در سن 32 سالگی در بابل در راه بازگشت به مقدونیه درگذشت. اگرچه تماس بین مقدونیها و هندیهای باستان برای مدت کوتاهی بود، تأثیر آن نسبتاً گسترده بود. حمله اسکندر اروپا را برای اولین بار در تماس نزدیک با هند قرار داد، زیرا مسیرهای دریایی و زمینی بین هند و غرب باز شد.
تأثیر هنر یونانی در توسعه مجسمه سازی هند نیز یافت می شود. ترکیب سبک یونانی و هندی مکتب هنر گاندارا را تشکیل داد. هندی ها نیز هنر ساخت سکه های طلا و نقره خوش شکل و با طراحی زیبا را از یونانیان آموختند.
حمله اسکندر راه را برای اتحاد سیاسی شمال غربی هند با تسخیر قبایل متخاصم این منطقه هموار کرد.
امپراتوری موریان
اندکی پس از خروج اسکندر، چاندراگوپتا یکی از ژنرال های خود به نام سلوکوس نیکاتور را شکست داد و کل شمال غرب هند را به افغانستان تحت کنترل خود درآورد. امپراتوری موریا یک قدرت تاریخی جغرافیایی بود و در سراسر دشتهای گنگتیک هند مستقر بود. امپراتوری در این واقعیت بسیار موفق بود که آنها ارتش دائمی و خدمات ملکی داشتند. این امپراتوری تقریباً در سراسر شبه قاره هند گسترده بود. امپراتوری در نزدیکی محل اتصال رودخانه پسر و گنگ (گانگا) قرار داشت. مردم امپراتوری موریا آیین بودا، جین، آجیکیکا و هندوئیسم را می پرستیدند.
مشهورترین امپراتور مائوریا، آشوکا، مشهورترین فرمانروای تاریخ هند باستان محسوب می شود. او یک حاکم قابل توجه بود - دلسوز، بردبار، محکم، عادل و نگران رفاه رعایایش.
دوره پس از موریا
پنجاه سال یا بیشتر پس از مرگ آشوکا، امپراتوری عظیم موریا شروع به فروپاشی کرد. استان های دورافتاده از بین رفتند و در اواسط قرن دوم قبل از میلاد امپراتوری به مناطق اصلی خود کوچک شد. پنج قرنی که بین سقوط موریاها و ظهور گوپتاها سپری شد، شاهد بی ثباتی و تحولات سیاسی زیادی در شمال هند بود. با این حال، جنوب نسبتاً پایدار باقی ماند.
پادشاهی های بسیاری در شمال هند به وجود آمدند. آنها علیرغم اینکه حاکمان خارجی بودند، در فرهنگ هندی ادغام شدند و از طرق مختلف بر آن تأثیر گذاشتند. 3 مورد از مهمترین آنها عبارت بودند از:
1. امپراتوری سونگا (185 پ.م. تا 73 پیش از میلاد) - هند شرقی
آنها جانشین امپراتوری موریان در ماگادا شدند. پوشیامیترا سونگا اولین پادشاه این سلسله بود.
2. پادشاهی هندو-یونانی (180 قبل از میلاد - 010 بعد از میلاد) - شمال غربی هند
یونانی ها اولین قدرت خارجی در شبه قاره بودند. پس از رفتن اسکندر، ژنرال هایش در آنجا ماندند. از این رو اصطلاح هندو یونانی است. فرهنگ یونانی را آوردند. مناندر (165-145 قبل از میلاد) مهمترین پادشاه در این زمان بود. در ادبیات پالی او را میلیندا میشناسند.
3. هند سکایی یا ساکا (200 قبل از میلاد تا 400 پس از میلاد) - هند غربی
ساکاها یا سکاها که در آن قبایل کوچ نشین آسیای مرکزی که حکومت هندو-یونانی را در شمال غربی هند نابود کردند. آنها از آسیای مرکزی بیرون رانده شدند و به هند آمدند. سکاها به پنج شاخه تقسیم شدند. در حدود سال 100 بعد از میلاد، امپراتوری کوشانا و کشتراپاهای غربی به وجود آمدند.
توالی ایالت ها در شمال غربی فرهنگ متمایزی را تغذیه کرد که محققان مدرن آن را تمدن گاندهارا می نامند. این تلفیقی از عناصر هندی، یونانی و ایرانی بود. بودیسم دین غالب در اینجا بود، و موقعیت گاندارا در مسیر جاده ابریشم نفوذ خود را در همه جا گسترش داد. به ویژه مبلغان آن بودیسم را به چین منتقل کردند. گاندارا همچنین نفوذ فرهنگی عمیقی در شبه قاره هند داشت. هنر و معماری امپراتوری گوپتا بدهی زیادی به آن دارد.
جامعه و اقتصاد در هند باستان
عصر ودایی عصر تاریکی در تاریخ هند بود، به این دلیل که دوران تحولات خشونتآمیز بود و هیچ سند مکتوبی از آن دوره باقی نمانده است که آن را روشن کند. با این حال، این یکی از شکلگیرترین دوران تمدن هند باستان بود. تا آنجا که به جامعه مربوط می شود، آمدن آریایی ها به هند باستان، و تثبیت خود به عنوان گروه مسلط، موجب پیدایش نظام کاست شد. این امر جامعه هند را به لایه های سفت و سختی تقسیم کرد که زیربنای قوانین مذهبی بود. در اصل، فقط چهار کاست وجود داشت - کشیشان، جنگجویان، کشاورزان و بازرگانان، و کارگران فرودست. در خارج از سیستم پرونده به طور کلی، از جامعه تحت سلطه آریایی کنار گذاشته شده بودند، دست نخورده ها بودند.
همانطور که جامعه آریایی اولیه به جامعه مستقرتر و شهری تر هند باستان تکامل یافت، این تقسیمات طبقاتی ادامه یافت. جنبشهای مذهبی جدید، جینها و بوداییها، علیه آن قیام کردند و موعظه کردند که همه انسانها برابر هستند. با این حال، کاست هرگز سرنگون نشد. با گذشت زمان، پیچیده تر و سفت تر شد. تا به امروز دوام آورده است.
در زمان های قدیم، بسیاری از گروه های شکارچی-گردآورنده در بیشتر شبه قاره هند ساکن بودند. با این حال، تاریخ اقتصادی هند باستان یکی از پیشرفت های کشاورزی است. استفاده از آهن از حدود 800 سال قبل از میلاد از خاورمیانه گسترش یافت و باعث تولید بیشتر کشاورزی و افزایش جمعیت شد. در ابتدا، این اتفاق در دشت های شمال هند رخ داد. با این حال، کشاورزی عصر آهن به تدریج در سراسر شبه قاره گسترش یافت. شکارچیان بیشتر و بیشتر در جنگلها و تپههای هند فشرده میشدند تا در نهایت به کشاورزی پرداختند و به عنوان کاستهای جدید در جامعه آریایی ادغام شدند.
گسترش کشاورزی عصر آهن یک تحول حیاتی در تاریخ هند باستان بود زیرا منجر به تولد دوباره تمدن شهری در شبه قاره شد. شهرها بزرگ شدند، تجارت گسترش یافت، پول فلزی ظاهر شد و خط الفبایی استفاده شد.
این تحولات تحت امپراتوری موریا و جانشینان آن تثبیت شد و تمدن شهری در سراسر هند گسترش یافت.
دولت در هند باستان
تمدن های هند باستان حکومت های متفاوت خود را داشتند.
در تمدن دره سند، کشیشان و پادشاهان در راس حکومت قرار داشتند .
امپراتوری موریا دارای یک دولت متمرکز و باثبات بود که به شکوفایی تجارت و فرهنگ اجازه می داد.
امپراتوری موریا بین 4 استان پخش شده بود. توسالی، اوجین، سوارناگیری و تاکسیلا. امپراتوری آنها یک سلطنت در نظر گرفته می شد و دارای ارتش کارگر و خدمات کشوری بود. آنها از یک سیستم بوروکراتیک برای اقتصاد استفاده کردند. موریان ها به دلیل حکومت مرکزی خود شناخته شده بودند. چاندراگوپتا مائوریا پایتخت باشکوه پاتالی پوترا را ساخت و پس از آن امپراتوری را برای اهداف سلسله مراتبی و مدیریتی به چهار منطقه تقسیم کرد. تسالی پایتخت ناحیه شرقی، اوجین در غرب، ساوارن در جنوب و تاکسیلا در شمال بود. کومارا رهبر تمام ادارات مشترک بود. او به عنوان نماینده ارباب کنترل را بر عهده داشت و توسط ماهاماتیاس، شورای وزیران، کمک می کرد. در دولت ملی، امپراتور علاوه بر این توسط شورای وزیران به نام Mantriparishad کمک می کرد.
الگوی حکومتی که در قرون پس از موریا پدیدار شد، شکل ضعیفتری از مدیریت بود. بدین ترتیب دروازه ها به روی مهاجمان خارجی و جنگ های داخلی باز می شود. با تضعیف قدرت موریا، استانهای کوچکتر به تنهایی به پادشاهیهای منطقهای قدرتمند تبدیل شدند که قلمرویی بسیار بزرگتر از سرزمین باستانی آریاییها در شمال هند را پوشش میدادند و به جنوب هند میرسیدند.
حتی دولت در امپراتوری گوپتا تا حد زیادی غیرمتمرکز بود، جایی که مقامات محلی، گروههای اجتماعی و اصناف قدرتمند تجاری استقلال قابل توجهی داشتند. اداره گوپتا نسبت به تغییرات محلی مدارا می کرد و بین هندوها، بودایی ها یا جین ها تبعیض ناعادلانه قائل نمی شد.
تمدن هند باستان بستر شگفت انگیزی از نوآوری مذهبی بود. بازسازی مذهب تمدن دره سند غیرممکن است، اما سرنخ های قوی وجود دارد که نشان می دهد تأثیر عمده ای بر تاریخ مذهبی بعدی هند داشته است. در هر صورت، دوره بعدی تاریخ هند باستان، عصر ودایی، شاهد ظهور یک نظام اعتقادی بود که پایه و اساس همه ادیان بعدی هند بود.
گاهی اوقات به این مذهب ودایی یا برهمنیسم می گویند. این مجموعه حول مجموعه ای از خدایان و الهه ها می چرخید، اما مفهوم "چرخه زندگی" را نیز در بر گرفت - تناسخ روح از یک موجود (شامل حیوانات و انسان ها) به موجود دیگر.
بعدها، تصور توهم بودن جهان مادی رواج یافت. چنین ایدههایی در آموزههای جدید جینیسم و بودیسم، که منشأ هر دوی آنها نیز در هند باستان، در سالهای حدود ۵۰۰ ق.م.
جینیسم توسط ماهاریوا ("قهرمان بزرگ"، در حدود 540-468 ق.م.) پایه گذاری شد. او بر جنبهای تأکید کرد که قبلاً در هندوئیسم اولیه وجود داشت، یعنی عدم خشونت علیه همه موجودات زنده. او همچنین ترک خواسته های دنیوی و شیوه زندگی زاهدانه را ترویج می کرد.
بودیسم توسط گوتاما سیذارتا، بودا ("روشنگر"، حدود 565 تا 485 قبل از میلاد می زیسته است. او به این باور رسید که زهد افراطی مبنای ثمربخشی برای زندگی معنوی نیست. با این حال، او مانند جین معتقد بود که رهایی از امیال دنیوی راه نجات است. در زندگی روزمره، بودایی ها بر اهمیت رفتار اخلاقی تأکید داشتند.
هم بودیسم و هم آیین جین تحت امپراتوری موریا و جانشینان آن شکوفا شدند. برخی از محققان بر این باورند که در زمان آشوکا بود که بودیسم به عنوان یک دین اصلی در هند باستان تثبیت شد. در پادشاهیهایی که جانشین امپراتوری موریا شدند، بسیاری از پادشاهان در تمام نقاط هند از ترویج هر سه گرایش مذهبی، برهمانیسم، بودیسم و جینیسم خوشحال بودند. در واقع تا چه حد آنها به عنوان ادیان متمایز دیده می شدند (اگر چنین مفهومی حتی در آن زمان در هند وجود داشت) جای سوال دارد.
معروف ترین امپراتوری هند باستان، امپراتوری گوپتا است. مردم زمان امپراتوری گوپتا را "عصر طلایی هند" می نامند زیرا در این زمان بسیار صلح آمیز و پر رونق بود. پس از چهار سلطنت طولانی و متوالی توسط امپراتورهای گوپتا، امپراتوری در قرن ششم شروع به افول کرد. اختلافات داخلی، جانشینی های مورد مناقشه، مناطق فئودالی شورشی، و هجوم های ویرانگر هفتالی ها یا هون های سفید، از آن سوی کوه های مرز شمال غربی به سمت دشت های حاصلخیز، تلفات خود را به همراه داشت. حکومت گوپتا در سال 550 به پایان رسید.