در قرن هجدهم، آدام اسمیت، پدر اقتصاد مدرن، گفت: "ما از خیرخواهی قصاب، آبجوساز یا نانوا انتظار شام خود را نداریم، بلکه از توجه آنها به منافع خود است." در یک معامله مبادله داوطلبانه، هر دو طرف منافع خود را در نتیجه دارند، اما هیچ یک نمی توانند آنچه را که می خواهند بدون پرداختن به خواسته های طرف مقابل به دست آورند. این نفع شخصی منطقی است که می تواند به رونق اقتصادی منجر شود.
این خط فکری پایه اساسی «سرمایه داری» است.
اهداف یادگیری
سرمایه داری یک سیستم اقتصادی است که در آن افراد یا مشاغل مالک عوامل تولید هستند. این عوامل تولید کدامند؟ 4 عامل تولید وجود دارد:
در حالی که مشاغل مالک کالاهای سرمایه ای، منابع طبیعی و کارآفرینی هستند، افراد صاحب نیروی کار خود هستند.
تولید کالاها و خدمات بر اساس عرضه و تقاضای بازار تعیین می شود. بازار آزاد یا سرمایه داری لسه فر ناب ترین شکل سرمایه داری است. در اینجا افراد خصوصی محدودیتی ندارند، بلکه تصمیم می گیرند چه چیزی را تولید یا بفروشند، کجا سرمایه گذاری کنند و به چه قیمتی کالا و خدمات را بفروشند. به طور خلاصه، هیچ چک یا کنترلی در بازار آزاد وجود ندارد.
اکثر کشورها یک سیستم سرمایه داری مختلط را اعمال می کنند که درجاتی از مقررات دولتی در مورد تجارت و مالکیت صنایع منتخب را شامل می شود.
سرمایه داری برای موفقیت نیازمند اقتصاد بازار آزاد است. کالاها و خدمات را طبق قوانین عرضه و تقاضا توزیع می کند. قانون تقاضا می گوید وقتی تقاضا برای یک محصول خاص افزایش می یابد، قیمت آن افزایش می یابد. وقتی رقبا متوجه می شوند که می توانند سود بیشتری کسب کنند، تولید را افزایش می دهند. عرضه بیشتر قیمت ها را به سطحی کاهش می دهد که تنها بهترین رقبا باقی می مانند.
اولویتهای سرمایهداری در رشد، سود و کشف بازارهای جدید اغلب به قیمت عوامل دیگری مانند برابری، کیفیت زندگی کارگران و محیط انجام میشود.
اکثر محققان معتقدند که سرمایه داری تمام عیار در اروپای شمال غربی، به ویژه در بریتانیای کبیر و هلند در قرن 16 و 17 ظهور کرد. در ابتدا، بازرگانان (معروف به "بالای خریدار") به عنوان رابط بین تولید کننده و مصرف کننده عمل می کردند. به تدریج بازرگانان بر تولیدکنندگان تسلط یافتند. بازرگانان این کار را با سفارش دادن، پیش پرداخت، تهیه مواد اولیه و پرداخت دستمزد برای کار انجام شده در تولید کالاهای نهایی انجام می دادند.
با راه اندازی مفهوم کارگر مزدبگیر، بازرگانان (کسب درآمد از تجارت) به سرمایه داری (ایجاد ثروت از مالکیت و کنترل وسایل تولید) روی آوردند. بدین ترتیب اولین مرحله سرمایه داری به وجود آمد. این مرحله شاهد اعمال یک طبقه جدید، «سرمایه داران بدوی» بر طبقه جدید دیگر «کارگران مزدبگیر» بود.
سرمایهداری اولیه همچنین روشهای جدید تولید مانند صنعت کلبه را به وجود آورد، که شاهد بود خانههای فردی به کارخانههای کوچک تبدیل شدند و تولید توسط سرمایهدار هدایت میشد. مدل صنعت کلبه چنان در صنعت نساجی پشمی فراگیر شد که به روشی برای تولید انبوه تبدیل شد. به نوبه خود، تجارت پشم در پایان قرن هفدهم به مهمترین صنعت بریتانیا تبدیل شد.
در قرن هجدهم، اروپا تحت سلطه یک جنبش فلسفی "روشنگری" بود که بر این ایده متمرکز بود که عقل منبع اصلی اقتدار و مشروعیت است و از چنین آرمانهای انسانگرایانه ای حمایت میکرد که هر انسانی منحصر به فرد و ارزشمند است. قبل از عصر روشنگری، دولت ها هرگز در مورد حقوق بشر صحبت نمی کردند. با این حال، این جنبش معتقد بود که یک جامعه از افراد منحصر به فردی تشکیل شده است که به دنبال منافع فردی خود هستند - و این برای پیشرفت کلی جامعه "سالم" و "مهم" بود.
مردم شروع کردند به این باور که منفعت شخصی چیز خوبی است و ثروت شخصی یک هدف منفعت طلبانه است، سپس ثروت شخصی گسترده چیز خوبی است. رفاه فردی منجر به رفاه اجتماعی کلی می شود و ثروت فردی به ثروت اجتماعی کلی منجر می شود. بنابراین، افراد باید اهداف خود را دنبال کنند. این تغییر در آگاهی اجتماعی اساس سرمایه داری شد.
در اواخر دهه 1700، آدام اسمیت، اقتصاددان، فیلسوف و نویسنده اسکاتلندی قرن 18، که پدر علم اقتصاد مدرن به شمار میرود، در کتاب خود با عنوان «تحقیقی در ماهیت و علل ثروت ملل» مفهوم اجتماعی را تغییر داد. فردگرایی به مفهوم اقتصادی سرمایه داری. قبل از اسمیت، منافع شخصی اقتصادی افراد برای رفاه اقتصادی جامعه هیچ ارزشی در نظر گرفته نمی شد. اسمیت با این باور موافق نبود. در عوض، او دو مفهوم را پیشنهاد کرد که در نهایت اساس سرمایه داری شد:
اسمیت معتقد است که «دست نامرئی» وجود دارد که اقتصاد را از طریق ترکیبی از منافع شخصی، مالکیت خصوصی و رقابت هدایت می کند. این یک تعادل اقتصادی طبیعی ایجاد می کند که منجر به ثروت اجتماعی عمومی می شود.
طبق نظر آدام اسمیت، سرمایه داری پنج جنبه دارد:
بر اساس تئوری اقتصادی لسهفر، دولت باید رویکردی دستنخورده به سرمایهداری داشته باشد. نقش آن حفاظت از بازار آزاد و حفظ زمین بازی برابر برای تولیدکنندگان، مصرف کنندگان و بازارها است. باید از مزیت های ناعادلانه به دست آمده توسط انحصارات و الیگارشی ها جلوگیری کند. باید اطمینان حاصل کند که اطلاعات به طور عادلانه توزیع می شود و هیچ دستکاری در اطلاعات وجود ندارد.
نقش آن حفظ صلح و نظم است تا اقتصاد بتواند بدون وقفه کار کند. دولت برای دستیابی به هدف بهبود زیرساخت ها باید بر عایدی سرمایه و درآمد مالیات بگیرد.
فعالیت آزادانه بازار سرمایه وجود دارد. در یک اقتصاد سرمایه داری، شبکه ای به هم پیوسته و خودتنظیمی از تولیدکنندگان، مصرف کنندگان و بازارهایی وجود دارد که بر اساس اصول عرضه و تقاضا عمل می کنند. قوانین عرضه و تقاضا قیمت های منصفانه ای را برای سهام، اوراق قرضه، مشتقات، ارز و کالاها تعیین می کند.
صاحبان عرضه برای کسب بیشترین سود با یکدیگر رقابت می کنند. آنها اجناس خود را با بالاترین قیمت ممکن می فروشند و در عین حال هزینه های خود را تا حد امکان پایین نگه می دارند. رقابت قیمتها را معتدل و تولید را کارآمد نگه میدارد، اگرچه میتواند به استثمار کارگران و شرایط بد کار، بهویژه در کشورهای بدون قوانین سختگیرانه کار منجر شود.
با افزایش تقاضا برای یک محصول/خدمت، عرضه کاهش می یابد و قیمت افزایش می یابد. از سوی دیگر، با کاهش تقاضا برای یک محصول/خدمت، عرضه افزایش یافته و قیمت ها کاهش می یابد. به طور خلاصه، این همه در مورد حداکثر کردن سود است. این ارزش اصلی سرمایه داری از یک سیستم سیاسی به نام "مرکانتیلیسم" ناشی می شود که بر افکار و سیاست های اقتصادی اروپای غربی از قرن 16 تا 18 تسلط داشت. هدف اصلی مرکانتیلیسم ساختن یک کشور ثروتمند و قدرتمند از طریق تشویق صادرات و محدود کردن واردات است. ایده اصلی ورود طلا و نقره به کشور برای دستیابی به تعادل تجاری مطلوب و همچنین حفظ اشتغال داخلی بود.
مرکانتیلیسم (میلادی 1500-1700) | سرمایه داری (اواسط دهه 1700 تا کنون) | |
هدف اصلی چیست؟ | سود | سود |
چگونه باید به ثروت برسیم؟ | انباشت ثروت: بازرگانان معتقدند مقدار ثابتی از ثروت وجود دارد، بنابراین مرکانتیلیست ها مستعمرات خارج از کشور خود را افزایش می دهند و تا حد امکان طلا و نقره انباشته می کنند. | خلق ثروت: سرمایه داران معتقدند که ثروت می تواند رشد کند، بنابراین رقابت و نوآوری سرمایه داری باعث افزایش کارایی و رشد ثروت می شود. |
قیمت ها چگونه تعیین می شود؟ | انحصار: رقابت وجود ندارد. در عوض، کنترل کامل یک محصول یا تجارت توسط یک فرد یا گروهی که قیمت ها را تعیین می کند وجود دارد. در مرکانتیلیسم، صنایع توسط دولت حمایت می شوند. | رقابت: تولیدکنندگان با کاهش قیمت ها یا معرفی محصولات جدید برای کسب پول مصرف کننده رقابت می کنند. |
محصولات چگونه معامله می شوند؟ | تراز تجاری مطلوب: بازرگانان بیشتر از واردات صادر می کنند و بر واردات کالاهای خارجی مالیات سنگین می دهند. | تجارت آزاد: سرمایه داران از تجارت آزاد با هر کسی حمایت می کنند و بر واردات کالاهای خارجی مالیات سنگین نمی گیرند. |
نقش دولت در اقتصاد چقدر است؟ | به شدت درگیر است | درگیر نیست |
آزادی های فردی در این نظام چیست؟ | افراد آزادی تصمیم گیری اقتصادی ندارند. در عوض، مقررات سنگینی وجود دارد. | افراد آزادی و فرصتی برای خلق ثروت با انتخاب بر اساس منافع شخصی دارند. |
سرمایه داری بر پایه های زیر بنا شده است:
نحوه عملکرد هر یک از این ستون ها متفاوت است. به عنوان مثال، در اقتصادهای بدون آزادسازی، تنظیم بازار کم است یا اصلاً وجود ندارد. در اقتصادهای مختلط، دولت ها بازارها را تنظیم می کنند تا از شکست بازار (مثلاً آلودگی) جلوگیری کنند و رفاه اجتماعی (مثلاً امنیت عمومی) را ارتقا دهند. ما عمدتاً دارای اقتصادهای سرمایه داری مختلط در سراسر جهان هستیم.
ما می توانیم سرمایه داری را بر اساس معیارهای مختلف به گروه های مختلف طبقه بندی کنیم.
1. بر اساس نحوه سازماندهی تولید، سرمایه داری را می توان به عنوان اقتصاد بازار لیبرال و اقتصاد بازار هماهنگ طبقه بندی کرد.
2. بر اساس نقش کارآفرینی در هدایت نوآوری برای رشد اقتصادی، سرمایه داری را می توان به چهار نوع طبقه بندی کرد: هدایت شده دولتی، الیگارشی، شرکت بزرگ و کارآفرین.
نوع سرمایه داری | مشخصات |
سرمایه داری تحت هدایت دولت | دولت تصمیم می گیرد که کدام بخش ها رشد کنند. این کار توسط سرمایه گذاری دولتی/مالکیت بانک ها برای هدایت سرمایه گذاری، مقرراتی مانند مجوزهای انحصاری، معافیت های مالیاتی، و قراردادهای دولتی، محدود کردن سرمایه گذاری خارجی و حمایت از تجارت انجام می شود. انگیزه اولیه تقویت رشد است، اما چندین دام وجود دارد مانند انتخاب برندگان اشتباه، حساسیت به فساد، و مشکل در تغییر مسیر. |
سرمایه داری الیگارشی | این امر به سمت حفاظت و غنی سازی بخش بسیار محدودی از جمعیت، عمدتاً ثروتمند و با نفوذ است. رشد اقتصادی یک هدف مرکزی نیست و کشورهایی با این تنوع نابرابری و فساد زیادی دارند. |
سرمایه داری شرکت بزرگ | این از صرفه جویی در مقیاس استفاده می کند که برای تولید انبوه محصولات مهم است. |
سرمایه داری کارآفرین | پیشرفت هایی مانند خودرو، تلفن و کامپیوتر ایجاد می کند. این نوآوری ها معمولا محصول افراد و شرکت های جدید است. |
تولید انبوه و بازاریابی محصولات جدید به شرکت های بزرگ نیاز دارد، بنابراین ترکیبی از شرکت های بزرگ و سرمایه داری کارآفرین بهترین به نظر می رسد.
3. برخی از اشکال دیگر سرمایه داری.
این به شکل غیرقانونی سرمایه داری با مقررات زدایی مالی، خصوصی سازی و مالیات کمتر بر درآمدهای بالا اشاره دارد. همچنین می توان از آن به عنوان سرمایه داری نامحدود یا سرمایه داری بازار آزاد یاد کرد.
اصطلاحی که برای اشاره به موقعیتی استفاده می شود که در آن موفقیت تجاری به تأثیرات استراتژیک بر کارمندان دولت، سیاستمداران و صاحبان قدرت مربوط می شود.
زمانی اتفاق می افتد که صنایع دولتی نقش کلیدی در اقتصاد بازار ایفا کنند. تحت سرمایه داری دولتی، دولت همچنین نقش کلیدی در برنامه ریزی ایفا می کند، به عنوان مثال تصمیم به سرمایه گذاری در حمل و نقل و ارتباطات. چین تا حدودی به الگوی سرمایه داری دولتی تبدیل شده است. شرکت های خصوصی نقش کلیدی دارند، اما دولت نیز نقش کلیدی در برنامه ریزی انرژی، حمل و نقل ایفا می کند و دولت چین بر سیاست های پولی و نرخ ارز تاثیر می گذارد. تفاوت سرمایه داری دولتی و سوسیالیسم دولتی در این است که در سوسیالیسم دولتی جایی برای شرکت خصوصی و رقابت وجود ندارد.
اساساً اقتصاد بازار آزاد است، اما با درجه ای از مقررات دولتی برای جلوگیری از افراط و نابرابری های سرمایه داری.
اصطلاحی که برای اشاره به جوامعی به کار می رود که در آن سرمایه داری استوار است. پذیرش گسترده ای از وضعیت موجود وجود دارد و فعالیت سیاسی اندکی در مورد مسائل اساسی سیاسی وجود دارد. در سرمایه داری پیشرفته، مصرف گرایی مهم است.
خیر. نظام سرمایه داری و نظام بازار آزاد محیط های اقتصادی هستند که عرضه و تقاضا از عوامل اصلی قیمت و تولید کالاها و خدمات هستند. در حالی که دو نظام اقتصادی، بازار آزاد و سرمایه داری، بر اساس قانون عرضه و تقاضا هستند، هر دو نظام دارای ویژگی های متفاوتی هستند.
بازار آزاد | نظام سرمایه داری |
این یک سیستم اقتصادی است که در آن قیمت ها توسط رقابت نامحدود بین مشاغل خصوصی تعیین می شود. | این یک سیستم اقتصادی است که در آن تجارت و صنعت یک کشور توسط مالکان خصوصی برای کسب سود و نه توسط دولت کنترل می شود. |
تمرکز بر مبادله ثروت، یا کالاها و خدمات. | تمرکز بر خلق ثروت و مالکیت سرمایه و عوامل تولید. |
می تواند در بازار انحصار داشته باشد و از رقابت آزاد جلوگیری کند. | منجر به رقابت آزاد در اقتصاد می شود. |
تفاوت اصلی سرمایه داری و سوسیالیسم در میزان کنترل دولت بر اقتصاد است.
دولت های سوسیالیستی با کنترل شدید مشاغل و توزیع ثروت از طریق برنامه هایی که به نفع فقرا است، مانند آموزش رایگان و مراقبت های بهداشتی، تلاش می کنند تا نابرابری اقتصادی را از بین ببرند. شعار سوسیالیسم این است: «از هرکس به اندازه تواناییش، به هرکس به اندازه سهمش». این بدان معناست که هر فرد در جامعه بر اساس میزان مشارکت در تولید آن، سهمی از تولید جمعی اقتصاد - کالاها و ثروت - به دست میآورد. پس از کسر درصدی برای کمک به پرداخت هزینه برنامههای اجتماعی که در خدمت «منافع عمومی» است، به کارگران سهم خود از تولید پرداخت میشود. سوسیالیسم دلسوزانه تر به نظر می رسد، اما کاستی هایی دارد. یکی از معایب آن این است که افراد کمتر برای رسیدن به آن تلاش می کنند و احساس می کنند کمتر با ثمره تلاش های خود ارتباط برقرار می کنند. با توجه به نیازهای اولیه آنها که قبلاً تأمین شده است، آنها انگیزه های کمتری برای نوآوری و افزایش کارایی دارند. در نتیجه موتورهای رشد اقتصادی ضعیف تر می شوند. سوسیالیسم اغلب به دلیل ارائه برنامه های خدمات اجتماعی که مستلزم مالیات های بالاست که ممکن است رشد اقتصادی را کاهش دهد مورد انتقاد قرار می گیرد.
از سوی دیگر، سرمایهداری معتقد است که بنگاههای خصوصی از منابع اقتصادی کارآمدتر از دولت استفاده میکنند و زمانی که توزیع ثروت توسط بازار آزادانه تعیین شود، جامعه سود میبرد. در نظر گرفته شده است که صاحبان مشاغل را به سمت یافتن راه های کارآمدتر برای تولید کالاهای با کیفیت سوق دهد. این تاکید بر کارایی بر برابری اولویت دارد. برای مصرف کنندگان، این پویایی برای ایجاد سیستمی در نظر گرفته شده است که در آن آنها آزادی انتخاب بهترین و ارزان ترین محصولات را داشته باشند. در اقتصادهای سرمایه داری، مردم انگیزه های قوی برای کار سخت، افزایش کارایی و تولید محصولات برتر دارند. بازار با پاداش دادن به نبوغ و نوآوری، رشد اقتصادی و رفاه فردی را به حداکثر می رساند و در عین حال کالاها و خدمات متنوعی را برای مصرف کنندگان ارائه می کند.
سرمایه داری اغلب به دلیل تمایلش به اجازه دادن به نابرابری درآمد و قشربندی طبقات اجتماعی-اقتصادی مورد انتقاد قرار می گیرد.
جوانب مثبت: سرمایه داری نکات مثبت زیادی دارد. سرمایه داری کارایی را تضمین می کند زیرا از طریق رقابت خود تنظیم می شود. نوآوری، آزادی و فرصت را ترویج می کند. سرمایه داری نیازهای مردم را برآورده می کند و برای کل جوامع مفید است.
معایب: سرمایه داری نیازهای مردم را نادیده می گیرد، منجر به نابرابری ثروت می شود و فرصت های برابر را ترویج نمی کند. سرمایهداری همچنین مصرف انبوه را تشویق میکند، ناپایدار است و انگیزهای برای صاحبان کسبوکار فراهم میکند تا برای منافع پولی به محیط زیست آسیب برسانند. برخی استدلال می کنند که ناکارآمد و ناپایدار است.