امروز، ما در مورد فلسفه های سیاسی مختلف و چگونگی تأثیر آنها بر قانون اساسی ایالات متحده آشنا خواهیم شد. فلسفه های سیاسی ایده هایی در مورد نحوه عملکرد دولت ها و نحوه رفتار آنها با مردم است. قانون اساسی ایالات متحده مجموعه ای از قوانین است که نحوه عملکرد دولت ایالات متحده را بیان می کند. بیایید این ایده ها را با هم بررسی کنیم!
فلسفه سیاسی روشی برای تفکر در مورد چگونگی اداره یک دولت است. این شامل ایده هایی در مورد قوانین، حقوق و نقش رهبران است. افراد مختلف در مورد اینکه چه چیزی یک دولت خوب را می سازد، نظرات متفاوتی دارند. این ایده ها می توانند نحوه اداره یک کشور را شکل دهند.
چندین فلسفه سیاسی مهم وجود دارد که بر قانون اساسی ایالات متحده تأثیر گذاشته است. بیایید به برخی از آنها نگاه کنیم:
دموکراسی یک فلسفه سیاسی به معنای «حکومت مردم» است. در یک دموکراسی، مردم قدرت تصمیم گیری در مورد حکومت خود را دارند. آنها این کار را با رای دادن به رهبران و قوانین انجام می دهند. ایده این است که همه باید در مورد نحوه اداره کشور نظر داشته باشند.
مثال: وقتی به رئیس کلاس خود رای می دهید، در شکل کوچکی از دموکراسی شرکت می کنید. هر کس در کلاس باید انتخاب کند که چه کسی رهبر باشد.
جمهوری خواهی یک فلسفه سیاسی است که به دولتی معتقد است که مردم نمایندگانی را برای تصمیم گیری برای آنها انتخاب می کنند. این با دموکراسی مستقیم متفاوت است، جایی که مردم خودشان به همه چیز رأی میدهند. در یک جمهوری، مردم رهبرانی را برای نمایندگی از منافع خود انتخاب می کنند.
مثال: ایالات متحده یک جمهوری است. ما رئیس جمهور، سناتورها و نمایندگانی را انتخاب می کنیم تا برای ما قوانین و تصمیم گیری کنند.
لیبرالیسم یک فلسفه سیاسی است که بر حقوق و آزادی های فردی تأکید دارد. این معتقد است که مردم باید آزادی فکر کردن، صحبت کردن و عمل کردن به دلخواه خود را داشته باشند تا زمانی که به دیگران آسیبی نرسانند. لیبرالیسم همچنین از ایده برابری و عدالت برای همه حمایت می کند.
مثال: اولین متمم قانون اساسی ایالات متحده از آزادی بیان حمایت می کند که یک ایده مهم در لیبرالیسم است.
فدرالیسم یک فلسفه سیاسی است که قدرت را بین یک دولت مرکزی و دولت های منطقه ای کوچکتر تقسیم می کند. در ایالات متحده، این بدان معنی است که قدرت بین دولت ملی و دولت های ایالتی تقسیم می شود. هر سطح از حکومت وظایف خاص خود را دارد.
مثال: دولت ملی می تواند در مورد مواردی مانند ارتش و تجارت با سایر کشورها قوانین وضع کند، در حالی که دولت های ایالتی می توانند در مورد مواردی مانند آموزش و پرورش و پلیس محلی قوانین وضع کنند.
تفکیک قوا یک فلسفه سیاسی است که حکومت را به شاخه های مختلفی تقسیم می کند که هر کدام وظایف خاص خود را دارند. این کمک می کند تا مطمئن شوید که هیچ شاخه ای بیش از حد قدرتمند نمی شود. در ایالات متحده، دولت به سه شاخه تقسیم می شود: قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه.
مثال: قوه مقننه (کنگره) قوانین را وضع می کند، قوه مجریه (رئیس جمهور) قوانین را اجرا می کند و قوه قضاییه (دادگاه ها) قوانین را تفسیر می کند.
چک و تعادل یک فلسفه سیاسی است که تضمین می کند هر شاخه از حکومت می تواند قدرت شاخه های دیگر را محدود کند. این به جلوگیری از قدرتمند شدن بیش از حد یک شاخه کمک می کند و تضمین می کند که دولت به طور عادلانه کار می کند.
مثال: رئیس جمهور می تواند قانون تصویب شده توسط کنگره را وتو کند، اما کنگره می تواند با دو سوم آرا وتو را لغو کند. این راهی است که شاخه ها قدرت یکدیگر را بررسی می کنند.
این فلسفه های سیاسی تأثیر زیادی بر قانون اساسی ایالات متحده داشت. بیایید ببینیم چگونه:
بیایید آنچه را که آموخته ایم مرور کنیم:
با درک این فلسفههای سیاسی، میتوانیم اصولی را که دولت ما را هدایت میکنند و اهمیت قانون اساسی ایالات متحده در حمایت از حقوق و آزادیهایمان را بهتر درک کنیم.