روش علمی راهی برای یادگیری درباره جهان است. این روش مانند دستور غذایی است که دانشمندان و حتی کودکان کنجکاو برای یافتن پاسخ سوالات از آن استفاده میکنند. این درس به شما نشان میدهد که روش علمی چگونه کار میکند، چگونه علم به ما در یادگیری طبیعت کمک میکند و چگونه متفکران بزرگ درباره آنچه حقیقت است، سوالات عمیقی میپرسند. ما از کلمات ساده و مثالهایی از زندگی روزمره استفاده خواهیم کرد که به شما در درک این ایدهها کمک میکند.
فلسفه روش دیگری برای تفکر در مورد جهان ماست. فلسفه سوالات بزرگی مانند «چرا چیزها به این شکلی هستند که هستند؟» و «چگونه میتوانیم بدانیم چیزی درست است؟» میپرسد. وقتی در مورد فلسفه علم صحبت میکنیم، در مورد چگونگی استفاده دانشمندان از ایدههای خود برای کاوش و توضیح جهان با استفاده از گامها و تفکر دقیق صحبت میکنیم.
روش علمی مجموعهای از مراحل است که به ما در یادگیری درباره جهان کمک میکند. این روش به ما میگوید چگونه سؤال بپرسیم، چگونه ایدههای خود را آزمایش کنیم و چگونه نتایج را درک کنیم. آن را به عنوان مجموعهای از دستورالعملها در نظر بگیرید که به شما در حل یک معما کمک میکند. وقتی تعجب میکنید که چرا برگها در پاییز تغییر رنگ میدهند یا گیاهان چگونه رشد میکنند، از ایدههای روش علمی استفاده میکنید.
مراحل روش علمی به ما کمک میکند تا منظم و منصف باشیم. با دنبال کردن این مراحل، همه میتوانند آزمایش مشابهی را انجام دهند و نتایج خود را با هم مقایسه کنند. این بدان معناست که پاسخی که پیدا میکنید احتمال بیشتری دارد که درست باشد زیرا افراد زیادی میتوانند آن را بررسی کنند.
بیایید هر مرحله را یک به یک بررسی کنیم. هر مرحله مهم است و به ما کمک میکند تا درباره جهان بیشتر بدانیم.
هر یک از این مراحل مانند قطعه کوچکی از پازل بزرگی است که به ما در درک دنیایمان کمک میکند. حتی اگر پاسخ شما آن چیزی نباشد که انتظار داشتید، چیز جدیدی یاد گرفتهاید!
بیایید یک آزمایش ساده را که میتوانید در خانه یا مدرسه انجام دهید، در نظر بگیریم. تصور کنید دو دانه دارید. میخواهید بدانید چه چیزی باعث میشود دانه بهتر رشد کند: آب بیشتر یا آب کمتر.
مرحله ۱: پرسیدن یک سوال - شما میپرسید: «آیا دانهای که آب بیشتری دارد، سریعتر از دانهای که آب کمتری دارد، رشد میکند؟»
مرحله ۲: تحقیق کنید - میتوانید به تصاویر یک کتاب نگاه کنید یا از کسی که از گیاهان مراقبت میکند بپرسید.
مرحله ۳: یک فرضیه بسازید - شما حدس میزنید، "من فکر میکنم دانهای که آب بیشتری دارد سریعتر رشد میکند."
مرحله ۴: برنامهریزی و انجام یک آزمایش - دو گلدان کوچک، مقداری خاک تهیه کنید و در هر کدام یک بذر بکارید. به یکی از گلدانها زیاد و به دیگری فقط کمی آب بدهید.
مرحله ۵: نتایج را مشاهده کنید - هر روز، به ارتفاع گیاهان نگاه کنید و شاید بتوانید تصویری از قد هر یک از آنها بکشید.
مرحله ۶: نتایج را تجزیه و تحلیل کنید و نتیجهگیری کنید - بعد از چند هفته، گیاهان را با هم مقایسه کنید. آیا گیاهی که آب بیشتری دریافت کرده بود، بلندتر شد؟ شما تصمیم میگیرید که حدس شما درست بوده یا باید آزمایش دیگری را امتحان کنید.
فلسفه علم درباره پرسیدن سوالات بزرگ است. این به ما کمک میکند تا در مورد چگونگی شناخت چیزها و معنای کشف چیزی فکر کنیم. افرادی که فلسفه علم را مطالعه میکنند، سوالاتی مانند «چگونه میدانیم آنچه میبینیم واقعی است؟» و «واقعیت چیست؟» میپرسند. این سوالات مهم هستند زیرا به ما کمک میکنند در مورد آنچه میآموزیم دقیق و هوشمند باشیم.
فلسفه ما را به تفکر عمیق وا میدارد. به ما کمک میکند تا بفهمیم هر آنچه که باور داریم، فوراً درست نیست. ما باید به دنبال پاسخ باشیم و ایدههای خود را با آزمایشهای دقیق بررسی کنیم. در روش علمی، این تفکر دقیق را در هر مرحله میبینیم. از پرسیدن یک سوال تا نتیجهگیری، یاد میگیریم که به آنچه میتوانیم ببینیم و اندازهگیری کنیم، اعتماد کنیم.
این روش تفکر نه تنها در علم، بلکه در زندگی روزمره نیز مفید است. وقتی سوالاتی مانند «چرا احساس گرسنگی میکنم؟» یا «چگونه میتوانم بلندترین برج بلوکی را بسازم؟» میپرسید، درست مانند یک فیلسوف از ذهن خود استفاده میکنید.
مدتها پیش، بسیاری از افراد باهوش در مورد جهان به روشی شبیه به روش علمی فکر میکردند. یکی از این افراد فرانسیس بیکن بود. او معتقد بود که مردم باید با انجام آزمایش، طبیعت را مطالعه کنند. ایدههای او به شکلگیری نحوه کار دانشمندان امروزی کمک کرده است.
یکی دیگر از متفکران مهم، رنه دکارت است. او سوالاتی مانند «چه چیزی را میتوانم با اطمینان بدانم؟» پرسید. تفکر دقیق او به بسیاری از مردم کمک کرده است تا یاد بگیرند چگونه آنچه را که میبینند، زیر سوال ببرند.
این فیلسوفان و دانشمندان اولیه به روشی ساده با هم کار میکردند - آنها از کنجکاوی خود برای یادگیری طبیعت اطرافشان استفاده میکردند. ایدههای آنها به ما نشان میدهد که هم علم و هم فلسفه مهم هستند و میتوانند با هم همکاری کنند تا به ما در درک بیشتر زندگی کمک کنند.
علم و فلسفه مانند دو دوست هستند که به یکدیگر کمک میکنند. علم از روش علمی برای آزمایش ایدهها و یادگیری حقایق در مورد جهان ما استفاده میکند. فلسفه از ما میخواهد که عمیقتر نگاه کنیم و در مورد اینکه چرا این حقایق مهم هستند فکر کنیم.
برای مثال، یک دانشمند ممکن است کشف کند که گیاهان برای رشد به آب نیاز دارند. اما یک فیلسوف ممکن است بپرسد: «چرا ما تصمیم میگیریم که آب باعث رشد گیاهان میشود؟ از کجا میدانیم که این همیشه درست است؟» هر دو دیدگاه مورد نیاز است. دانشمند به ما کمک میکند تا بفهمیم چه اتفاقی میافتد و فیلسوف به ما کمک میکند تا در مورد چرایی وقوع آن فکر کنیم.
علم و فلسفه با پرسیدن سوالات بزرگ و انجام آزمایشهای دقیق، به ما کمک میکنند تا متفکران بهتری شویم. آنها ما را تشویق میکنند که ایدههای خود را بدیهی نپنداریم، بلکه آنها را با آزمایش و تفکر خوب بررسی کنیم.
روش علمی فقط برای آزمایشگاههای علمی نیست. این روش در بسیاری از مکانهای اطراف ما استفاده میشود. پزشکان از روش علمی برای یافتن بهترین راهها برای درمان بیماریها استفاده میکنند. آنها سوالاتی مانند «آیا این داروی جدید به افراد کمک میکند تا احساس بهتری داشته باشند؟» میپرسند و سپس آزمایشهایی انجام میدهند تا ببینند آیا مؤثر است یا خیر.
در مدارس، معلمان اغلب از آزمایشهای ساده در کلاس علوم استفاده میکنند. برای مثال، یک معلم ممکن است از دانشآموزان بخواهد آزمایش کنند که کدام نوع خاک به رشد بهتر گیاه کمک میکند. یا ممکن است آزمایشهایی را ببینید که رنگهای مختلف آب را با هم مخلوط میکنند تا ببینند چه رنگهای جدیدی ساخته میشوند.
حتی وقتی با بلوکها برج میسازید، تا حدودی از روش علمی استفاده میکنید. ممکن است روشهای مختلفی را برای چیدن بلوکها امتحان کنید تا ببینید کدام روش برج را محکم و پایدار میکند. هر بار که روش جدیدی را امتحان میکنید و میبینید چه اتفاقی میافتد، در حال انجام یک آزمایش هستید.
این کاربردهای عملی به ما نشان میدهد که مراحل روش علمی در بسیاری از فعالیتهای روزمره مفید هستند. آنها به ما در حل معماهای کوچک و گاهی معماهای بزرگ نیز کمک میکنند!
هر روز سوالات جدیدی را به همراه دارد. وقتی از خواب بیدار میشوید و نور خورشید را میبینید، ممکن است بپرسید: «چرا خورشید میدرخشد؟» وقتی رنگینکمان را در آسمان میبینید، ممکن است از خود بپرسید: «رنگینکمان چگونه ساخته میشود؟» این سوالات را میتوان با استفاده از روش علمی پاسخ داد.
کنجکاو بودن بسیار مهم است. وقتی سوال میپرسید و سعی میکنید پاسخها را پیدا کنید، بیشتر و بیشتر در مورد جهان یاد میگیرید. حتی سادهترین سوالات میتوانند به اکتشافات هیجانانگیزی منجر شوند. به عنوان مثال، ممکن است متوجه شوید که گیاه مورد علاقهتان وقتی نور زیادی دریافت میکند، سریعتر رشد میکند. سپس از خود میپرسید: «آیا نور دلیل آن است؟» میتوانید ایده خود را با انجام آزمایش در دو مکان مختلف - یکی با نور زیاد و دیگری با نور کمتر - آزمایش کنید.
هر بار که سوالی میپرسید، مراحل روش علمی را به خاطر بسپارید. سوال را بپرسید. اطلاعاتی پیدا کنید. حدس بزنید چه اتفاقی ممکن است بیفتد. یک آزمایش انجام دهید. با دقت به آنچه اتفاق میافتد نگاه کنید. سپس تصمیم بگیرید که چه چیزی یاد گرفتهاید. این تلاش برای یافتن پاسخها، یادگیری را سرگرمکننده و هیجانانگیز میکند.
در اینجا دو آزمایش ساده وجود دارد که به شما نشان میدهد روش علمی چگونه در زندگی روزمره کار میکند:
سوال: آیا اگر گیاه آب بیشتری دریافت کند، بلندتر میشود؟
مراحل: دو بذر را در گلدانهای کوچک با خاک یکسان بکارید. هر روز به یک گلدان مقدار زیادی آب و به گلدان دیگر فقط مقدار کمی آب بدهید. هر دو گیاه را به مدت چند هفته مشاهده کنید. ثبت کنید که کدام گیاه بلندتر میشود.
سوال: با ترکیب رنگ آبی و زرد چه رنگ جدیدی به دست میآید؟
مراحل: مقدار کمی رنگ آبی و زرد بردارید. آنها را در یک ظرف کوچک با هم مخلوط کنید. به رنگ جدیدی که ساخته شده نگاه کنید و تصمیم بگیرید که آیا با حدس شما مطابقت دارد یا خیر.
سوال: کدام اجسام در آب شناور میمانند و کدامها غرق میشوند؟
مراحل: اشیاء کوچک را از اطراف خانه خود جمع کنید، مانند یک اسباببازی کوچک، یک سکه و یک چوب پنبه. یک کاسه را با آب پر کنید و هر شیء را یکی یکی در آن بیندازید. ثبت کنید که کدام اشیاء روی آب شناور میشوند و کدام یک به ته آب فرو میروند.
هر آزمایش مراحل روش علمی را دنبال میکند. این آزمایشهای ساده به شما کمک میکنند تا ببینید که یادگیری همیشه در یک آزمایشگاه بزرگ علمی اتفاق نمیافتد. شما میتوانید هر زمان که بخواهید با مشاهده دقیق جهان، یک دانشمند باشید.
پرسیدن سوال، آغاز هر کشفی است. چه بخواهید بفهمید چرا کلوچه مورد علاقهتان خوشمزه است و چه بخواهید بفهمید رنگینکمان چگونه تشکیل میشود، سوالات شما را به سمت پاسخها هدایت میکنند. وقتی در مورد چیزهای اطرافتان کنجکاو میشوید، از کنجکاوی خود استفاده میکنید. این کنجکاوی بسیار مهم است و به رشد ذهن شما کمک میکند.
روش علمی به ما نشان میدهد که هر کشف خوبی با یک سوال شروع میشود. به ما میگوید که برای یافتن پاسخ، به یک برنامه دقیق و مجموعهای از مراحل مشخص نیاز است. و گاهی اوقات، حتی اگر پاسخ شما آن چیزی نباشد که انتظار داشتید، هنوز چیز ارزشمندی یاد میگیرید.
در زندگی خود، اهمیت این روش را در همه جا میبینیم. دستور پخت غذا، ساختن برجهای لگو و حتی حل معماها، همگی نمونههایی از استفاده از تفکر و برنامهریزی دقیق هستند. عادتهایی که از پیروی از روش علمی میآموزید، به شما کمک میکند هر روز به روشنی فکر کنید.
علم و فلسفه بسیار به هم مرتبط هستند. در حالی که روش علمی راهی برای آزمایش ایدههایمان به ما میدهد، فلسفه به ما کمک میکند تا ایدهها را زیر سوال ببریم و در مورد دلایل پشت آنها فکر کنیم. این ارتباط باعث میشود که ما به شیوهای دقیقتر و هوشمندانهتر فکر کنیم.
تصور کنید که یک شب آسمان پرستاره زیبایی را میبینید. علم به شما میگوید که ستارهها توپهای عظیمی از گاز درخشان در فاصله بسیار دوری هستند. فلسفه شما را به فکر شگفتی آسمان شب و معنای زندگی در چنین کیهان بزرگی برای ما میاندازد. هر دو روش تفکر به ما کمک میکنند تا جهان را غنیتر ببینیم.
وقتی یاد میگیرید که روش علمی چگونه کار میکند، یاد میگیرید که ایدههایتان را با آزمایش آنها بررسی کنید. وقتی فلسفه را بررسی میکنید، یاد میگیرید که سوالات عمیقی در مورد زندگی و جهان بپرسید. این دو با هم شما را به فردی کنجکاو و متفکر تبدیل میکنند.
شاید فکر کنید پرسیدن سوالات فلسفی بزرگ چیزی است که فقط بزرگسالان انجام میدهند. اما حتی کودکان هم هنگام بازی و یادگیری از این ایدهها استفاده میکنند. برای مثال، وقتی روشهای مختلفی را برای حل یک معما امتحان میکنید، از روش علمی استفاده میکنید. ممکن است بهترین قطعه را برای استفاده حدس بزنید، آن را آزمایش کنید، ببینید چه اتفاقی میافتد و سپس تصمیم بگیرید که کدام قطعه به بهترین شکل مناسب است.
به همین ترتیب، وقتی در مورد انصاف در یک بازی یا اینکه چرا قوانین خاصی مهم هستند، فکر میکنید، شروع به فکر کردن مانند یک فیلسوف میکنید. میپرسید: «آیا این قانون منصفانه است؟ چرا بازی را برای همه سرگرمکننده نگه میدارد؟» اینها سوالات عمیقی هستند که نشان میدهند شما به نحوهی کار چیزها اهمیت میدهید.
در زندگی واقعی، دانشمندان از روش علمی برای کمک به بهبود جوامع ما استفاده میکنند. آنها داروهای جدید را آزمایش میکنند تا به مردم کمک کنند احساس بهتری داشته باشند، آب و هوا را مطالعه میکنند تا ما را در امان نگه دارند و در مورد طبیعت میآموزند تا از حیوانات و گیاهان محافظت کنند. همه این اقدامات با یک سوال و یک آزمایش دقیق شروع میشود. فلسفه به ما کمک میکند تا تصمیم بگیریم چه چیزی درست است و چرا باید از چیزهایی که مهم هستند محافظت کنیم.
نکات مهمی که در این درس آموختیم به شرح زیر است:
به یاد داشته باشید، هر بار که در مورد چیزی کنجکاو میشوید و به دنبال پاسخ آن میگردید، از روش علمی استفاده میکنید. و وقتی سوالات عمیقی در مورد چرایی وجود چیزها میپرسید، مانند یک فیلسوف فکر میکنید. هر دو روش تفکر به شما کمک میکنند تا هر روز کاوش کنید، یاد بگیرید و رشد کنید.
کنجکاو باشید و هرگز از پرسیدن سوال نترسید. جهان پر از رازهایی است که منتظر حل شدن هستند. سوالات شما نقطه شروع بسیاری از اکتشافات هیجانانگیز هستند!