در این درس، درباره ذهن خواهیم آموخت. ذهن چیزی است که به ما کمک میکند فکر کنیم، احساس کنیم و رویا ببینیم. همچنین درباره بخش خاصی از فلسفه به نام فلسفه ذهن صحبت خواهیم کرد. فلسفه درباره پرسیدن سوالات بزرگ است و ذهن یکی از جالبترین بخشهای وجود ماست. امروز، از زبان ساده و مثالهای سرگرمکننده برای کمک به شما در درک این ایدهها استفاده خواهیم کرد.
تصور کنید که در کلاس درس خود نشستهاید و از خود میپرسید: «من چگونه فکر میکنم؟» یا «احساسات من از کجا میآیند؟» اینها سوالات بزرگی در مورد ذهن هستند. این درس به شما کمک میکند تا این سوالات را به روشی آسان بررسی کنید. ما در مورد اینکه فلسفه چیست، ذهن چه میکند و چگونه ذهن با بدن ما همکاری میکند، یاد خواهیم گرفت. در پایان، شما درباره دنیای درونی شگفتانگیز درون خود بیشتر خواهید دانست.
اشکالی ندارد که سوال بپرسید. پرسیدن سوال یکی از راههای یادگیری چیزهای جدید است. فیلسوفان افرادی هستند که عاشق پرسیدن سوال در مورد زندگی هستند. آنها به ما کمک میکنند تا دنیای خود را بهتر درک کنیم. امروز، ما قرار است فیلسوفهای کوچکی باشیم و در مورد ذهن و احساسات خود صحبت کنیم.
فلسفه مطالعه ایدههای بزرگ است. فلسفه روشی برای تفکر در مورد سوالاتی مانند «چه چیزی درست است؟» و «چه چیزی درست است؟» است. فیلسوفان سوالات زیادی میپرسند که به ما در درک جهان و خودمان کمک میکند. آنها سعی میکنند پاسخهایی برای سوالاتی پیدا کنند که همیشه پاسخ آسانی ندارند.
فلسفه را مانند یک ماجراجویی در نظر بگیرید که در آن ایدهها و رازهایی را در مورد نحوهی کارکرد چیزها کشف میکنید. برای مثال، ممکن است از خود بپرسید: «چرا مردم وقتی خوشحال هستند لبخند میزنند؟» یا «چه چیزی یک فرد مهربان را میسازد؟» اینها سوالاتی هستند که فلسفه میتواند به ما کمک کند تا در مورد آنها فکر کنیم.
وقتی این سؤالات را میپرسید، از ذهن خود استفاده میکنید. ذهن ابزاری است که به شما در تفکر و احساس کمک میکند. همیشه با شماست و به شما در یادگیری جهان کمک میکند.
ذهن بخشی از وجود شماست که فکر میکند، احساس میکند و تخیل میکند. مثل یک جعبه جادویی درون سر شماست. وقتی داستان مورد علاقهتان را به یاد میآورید یا از یک بازی سرگرمکننده هیجانزده میشوید، این ذهن شماست که کار میکند.
گاهی اوقات، مردم ذهن را با کامپیوتر مقایسه میکنند. کامپیوتر اطلاعات را دریافت میکند و به شما کمک میکند تصمیم بگیرید چه کاری انجام دهید. به همین ترتیب، ذهن شما به شما کمک میکند تا آنچه را که میبینید، میشنوید و احساس میکنید، درک کنید. به عنوان مثال، وقتی به یک توپ قرمز روشن نگاه میکنید، ذهن شما به شما کمک میکند تا بدانید که قرمز و گرد است.
اگرچه ذهن بسیار مهم است، اما کمی مرموز نیز هست. بسیاری از افراد باهوش از خود پرسیدهاند: «وقتی فکر میکنم واقعاً چه اتفاقی میافتد؟» این یکی از سوالات فلسفه ذهن است. امروز، ما با هم در مورد این ایدهها یاد خواهیم گرفت.
بیایید در مورد اینکه ذهن شما چگونه هر روز به شما کمک میکند فکر کنیم. وقتی صبح از خواب بیدار میشوید، ذهن شما آماده یادگیری و بازی است. به شما میگوید چه زمانی گرسنه هستید، چه زمانی خسته هستید و چه زمانی احساس شادی میکنید. ذهن شما از بسیاری جهات مشغول است.
تصور کنید که به تصویری در یک کتاب رنگارنگ نگاه میکنید. ذهن شما به شما کمک میکند رنگها و شکلها را ببینید. این باعث میشود که از داستان لذت ببرید و حتی به شما کمک میکند تصور کنید که اگر یکی از شخصیتهای کتاب بودید چه احساسی داشتید. اینگونه است که ذهن به شما اجازه میدهد از خواندن و رویاپردازی لذت ببرید.
وقتی تصویری میکشید یا با بلوکها برجی میسازید، ذهنتان مشغول برنامهریزی و حل معماهای کوچک است. این به شما کمک میکند تا تصمیم بگیرید هر بلوک را کجا قرار دهید یا از چه رنگهایی استفاده کنید. هر بار که از ذهنتان برای خلق چیزی جدید استفاده میکنید، قدرت آن را نشان میدهید.
ذهن و بدن شما به عنوان یک تیم با هم کار میکنند. بدن خود را مانند یک ماشین و ذهن خود را مانند راننده در نظر بگیرید. همانطور که راننده به ماشین میگوید کجا برود، ذهن شما به بدن شما میگوید چه کاری انجام دهد. وقتی تصمیم میگیرید بدوید، بپرید یا بازی کنید، ذهن شما پیامی به عضلات شما میفرستد.
یکی از بخشهای مهم بدن شما مغز شماست. مغز به ذهن شما کمک میکند مانند یک کامپیوتر کار کند. بسیاری از مردم میگویند: \( \textrm{بدن} + \textrm{ذهن} = \textrm{شما} \) این بدان معناست که شما ترکیبی از بدن و ذهنتان هستید که با هم همکاری نزدیکی دارند.
گاهی اوقات، فیلسوفان از خود میپرسند که آیا ذهن فقط مغز است یا چیزی جداگانه. برخی افراد فکر میکنند ذهن چیزی بیش از کار مغز ماست. آنها معتقدند که افکار و احساسات درونی ما ممکن است کمی جادویی باشند. اگرچه بزرگسالان ایدههای زیادی در مورد آن دارند، اما ایده ساده برای ما این است که ذهن ما به ما کمک میکند احساس کنیم، فکر کنیم و از زندگی لذت ببریم.
ذهن شما به شما افکار، احساسات و رویاها میدهد. وقتی به بهترین دوست یا اسباببازی مورد علاقهتان فکر میکنید، آن یک فکر است. وقتی به خاطر بغل شدن احساس خوشبختی میکنید، آن یک احساس است. و وقتی سوار شدن بر اژدها یا بازدید از یک قلعه را تصور میکنید، این تخیل شماست که در حال کار است.
تصور کنید زیر یک درخت بزرگ نشستهاید. برگها در باد خشخش میکنند و شما شروع به تصور داستانهایی درباره پریهایی میکنید که در شاخهها زندگی میکنند. ذهن شما این منظره ساده را به داستانی شگفتانگیز تبدیل میکند. این نشان میدهد که تخیل شما یک موهبت بسیار ویژه است.
گاهی اوقات، وقتی دلتان برای کسی یا چیزی تنگ میشود، ممکن است کمی غمگین شوید. این نیز ذهن شماست که به شما در درک احساساتتان کمک میکند. هر احساسی، چه بزرگ و چه کوچک، نشانهی فعال و سرشار از زندگی بودن ذهن شماست.
فیلسوفان اغلب در مورد اینکه چگونه افکار و احساسات ما، ما را به آنچه هستیم تبدیل میکنند، صحبت میکنند. آنها سوالاتی مانند «چرا گاهی اوقات احساس شادی و گاهی اوقات احساس غم میکنیم؟» میپرسند. این سوالات ما را به فکر فرو میبرند و به ما کمک میکنند تا خودمان را بهتر درک کنیم. هر چه بیشتر این ایدهها را بررسی کنیم، بیشتر در مورد دنیای درونی خود یاد میگیریم.
مفید است که ببینیم ذهن در زندگی روزمره چگونه کار میکند. بیایید به چند مثال نگاه کنیم.
مثال ۱: تصور کنید در یک جشن تولد هستید. بادکنکهای رنگارنگ، یک کیک بزرگ و چهرههای شاد زیادی را میبینید. ذهن شما متوجه تمام جزئیات سرگرمکننده میشود. وقتی کسی برای شما آواز میخواند، احساس هیجان میکنید. این نشان میدهد که ذهن شما برای ساختن خاطرات شاد کار میکند.
مثال ۲: به زمانی فکر کنید که یک پازل یا چیستان را حل میکردید. ذهن شما برای کنار هم قرار دادن قطعات سخت تلاش میکرد. هر قدمی که برمیداشتید، مانند تطبیق شکلها یا رنگها، از برنامهریزی و حل مسئله توسط ذهن شما ناشی میشد.
مثال ۳: یک روز بارانی را تصور کنید که از پنجره به بیرون نگاه میکنید. ممکن است کمی احساس راحتی یا حتی کمی حوصلهتان سر برود. ذهن شما به شما کمک میکند تا به بازیهای سرگرمکننده داخل خانه یا داستانها فکر کنید. به این ترتیب، ذهن شما یک روز ساده را به زمانی برای کشف ایدههای جدید تبدیل میکند.
این مثالها نشان میدهند که هر روز، ذهن شما مشغول کار با شماست. چه در حال بازی باشید، چه در حال یادگیری، یا صرفاً در سکوت نشسته باشید، ذهن شما همیشه به شما کمک میکند تا از زندگی لذت ببرید.
فلسفه ذهن بخشی از فلسفه است که سوالات زیادی در مورد زندگی درونی ما میپرسد. یک ایده بسیار مهم این است که ذهن ما مرکز افکار و احساسات ماست. هر بار که میخندید، گریه میکنید یا در مورد چیزی تعجب میکنید، ذهن شما فعال است.
یک سوال جالب که فیلسوفان میپرسند این است که «آگاهی چیست؟» آگاهی به معنای بیدار بودن و آگاه بودن از اتفاقات اطراف شماست. به عنوان مثال، وقتی به معلم خود گوش میدهید یا وقتی به یک گل زیبا نگاه میکنید، از آگاهی خود استفاده میکنید. ذهن شما فعال و هوشیار است.
ایده بزرگ دیگر این سوال است که آیا ذهن میتواند بدون بدن وجود داشته باشد یا خیر. برخی از متفکران این سوال را مطرح کردهاند که آیا اگر بدن ما وجود نداشت، ایدهها و احساسات ما همچنان وجود داشتند یا خیر. این باعث میشود که به این فکر کنیم که چه چیزی واقعاً ما را انسان میکند. اگرچه این میتواند یک سوال بسیار بزرگ به نظر برسد، اما ایده ساده است: ذهن ما بسیار مهم است و بخش بزرگی از وجود ماست.
بعضی افراد ذهن را با یک کتابخانه جادویی مقایسه میکنند. در این کتابخانه، هر کتاب یک خاطره، یک فکر یا یک رویا است. وقتی چیز جدیدی یاد میگیرید، مثل این است که یک کتاب جدید به قفسه اضافه میکنید. تمام خاطرات شاد و ایدههای خلاقانه شما این کتابخانه ویژه را در درون شما پر میکند.
فیلسوفان همچنین در مورد چگونگی انتخاب ذهن ما صحبت میکنند. وقتی تصمیم میگیرید اسباببازی خود را به اشتراک بگذارید یا دوستی را برای بازی انتخاب کنید، ذهن شما به شما کمک میکند تا آنچه را که خوب است انتخاب کنید. این تصمیمگیری ملایم یکی از دلایلی است که ما یاد میگیریم مهربان و دلسوز باشیم.
یادگیری فلسفه ذهن به ما کمک میکند تا بفهمیم چرا اینگونه فکر و احساس میکنیم. به ما نشان میدهد که هر فکر، هر احساس و هر رویایی خاص است. وقتی در مورد ذهن خود سؤال میپرسید، درباره خود و دنیای اطرافتان بیشتر یاد میگیرید.
پرسیدن سوالاتی مانند «من کیستم؟» یا «چرا احساس خوشبختی میکنم؟» برای رشد ذهن شما بسیار مفید است. این کار مانند کاوش در باغی جدید است که در آن هر گل یک ایده است. حتی اگر سوالات بزرگ به نظر برسند، به شما کمک میکنند چیزهای هیجانانگیز زیادی یاد بگیرید و کشف کنید.
این طرز فکر شما را به فردی دقیق و خلاق تبدیل میکند. به شما این امکان را میدهد که ببینید هر فکر کوچکی مهم است. وقتی به روز خود فکر میکنید، میتوانید تمام لحظاتی را ببینید که ذهنتان به شما کمک کرده چیز جدیدی یاد بگیرید یا یک مشکل کوچک را حل کنید.
هر روز، شما از ذهن خود به روشهای مختلفی استفاده میکنید. وقتی به یک داستان گوش میدهید، ذهن شما تصاویری را در ذهنتان نقاشی میکند. وقتی آهنگ مورد علاقهتان را میخوانید، ذهن شما کلمات را به خاطر میآورد. و وقتی با بلوکها برجی میسازید، ذهن شما نحوه قرارگیری همه قطعات را در کنار هم مشخص میکند.
ذهن خود را به عنوان ابزاری قابل اعتماد در نظر بگیرید که در هر کار کوچکی به شما کمک میکند. چه انتخاب لباس در صبح باشد، چه تصمیم گیری در مورد بازی که در زنگ تفریح انجام دهید، یا پیدا کردن یک راه سرگرم کننده برای حل یک معما، ذهن شما همیشه مشغول کار است.
تصور کنید ذهن شما مانند یک کتابخانه عظیم پر از داستانها و ایدهها است. هر چیز جدیدی که یاد میگیرید مانند اضافه کردن یک کتاب جدید به آن کتابخانه است. به زودی، کتابخانه شما پر از ماجراجوییهای شگفتانگیز، خاطرات و ایدههای سرگرمکننده میشود که شما را منحصر به فرد میکند.
ذهن شما به شما کمک میکند تا دنیای اطراف خود را درک کنید و از آن لذت ببرید. وقتی به آسمان آبی روشن نگاه میکنید یا پرندگان را در حال آواز خواندن روی درختان تماشا میکنید، ذهن شما تمام آن جزئیات شگفتانگیز را جمعآوری میکند. به شما کمک میکند تا گرمای خورشید یا خنکای نسیم ملایم را احساس کنید.
همانطور که هر بخش از جهان متفاوت است، ذهن هر فرد نیز منحصر به فرد است. هر دوستی که ملاقات میکنید افکار و احساسات متفاوتی دارد. این باعث میشود دنیا جای بسیار جالبی باشد. وقتی ایدههای خود را با دیگران به اشتراک میگذارید، به دوستانهتر شدن دنیا کمک میکنید.
ذهن شما همچنین به شما کمک میکند تا در مورد قوانین جهان بیاموزید. به شما میآموزد که چه چیزی منصفانه و چه چیزی مهربانانه است. به عنوان مثال، وقتی میگویید «لطفاً» و «متشکرم»، ذهن شما نشان میدهد که به دیگران احترام میگذارید. این ارتباط بین ذهن شما و جهان، زندگی را پر از لحظات شگفتانگیز میکند.
درست همانطور که از اسباببازی یا حیوان خانگی مورد علاقهتان مراقبت میکنید، باید از ذهنتان هم مراقبت کنید. میتوانید این کار را با فکر کردن به افکار شاد، خواندن داستانهای عالی و گذراندن وقت با افراد مهربان انجام دهید. وقتی از ذهنتان مراقبت میکنید، به آن کمک میکنید تا قوی و کنجکاو شود.
گاهی اوقات، وقتی احساس غم یا ناراحتی میکنید، استراحت و آرامش مهم است. یک خواب خوب یا یک لحظه آرام میتواند به ذهن شما کمک کند تا احساس بهتری داشته باشد. درست همانطور که آب دادن به یک گیاه به رشد آن کمک میکند، مراقبت از ذهن باعث میشود که با خلاقیت و شگفتی بدرخشد.
یادگیری مراقبت از ذهنتان همچنین به معنای گوش دادن به احساساتتان است. وقتی احساسی مانند تنهایی یا هیجان بروز میکند، سعی کنید آن را درک کنید. ذهن شما مانند دوستی است که به شما میگوید چه زمانی به کمی عشق و مراقبت نیاز دارد.
در طول تاریخ، بسیاری از متفکران بزرگ سوالات بزرگی در مورد ذهن پرسیده اند. آنها از خود میپرسند: «فکر چیست؟» و «چگونه بفهمیم چیزی واقعی است؟» اینها سوالات هیجانانگیزی هستند که به ما اجازه میدهند دنیای درون خود را کاوش کنیم. حتی اگر این سوالات پیچیده به نظر برسند، به ما کمک میکنند تا ببینیم که هر بخش از ما پر از رازهایی است که منتظر کشف شدن هستند.
تصور کنید از خودتان میپرسید: «من واقعاً کی هستم؟» این سوال به شما کمک میکند تا در مورد آنچه شما را خاص میکند فکر کنید. وقتی به فعالیتهای مورد علاقهتان یا کارهای مهربانی که برای دیگران انجام میدهید فکر میکنید، شروع به پاسخ دادن به این سوال بزرگ میکنید. هر ایده، هر لبخند و هر کلمه محبتآمیز بخشی از داستان زیبای ذهن شماست.
امروز یاد گرفتیم که فلسفه ذهن، تماماً در مورد درک دنیای درونی افکار، احساسات و رویاهای ماست. ما کشف کردیم که ذهن بخشی از وجود ماست که به ما کمک میکند فکر کنیم، احساس کنیم و تصور کنیم. ذهن شما هر روز کار میکند تا به شما کمک کند از تجربیات خود بیاموزید و تصمیم بگیرید که چگونه عمل کنید.
ما در مورد چگونگی همکاری ذهن و بدنمان صحبت کردیم. مانند راننده و ماشین، ذهن و بدن شما به شما کمک میکنند تا حرکت کنید و از زندگی لذت ببرید. دیدیم که هر بار که میخندید، گریه میکنید یا رویا میبینید، ذهن شما مشغول ساختن شما به فردی منحصر به فرد و شگفتانگیز است.
ما مثالهای زیادی از زندگی روزمره را بررسی کردیم - از گوش دادن به یک داستان، حل یک معما گرفته تا لذت بردن از یک روز بارانی. این مثالها نشان میدهند که ذهن شما همیشه فعال و مهم است. شما آموختید که ذهن به شما کمک میکند تا به خاطر بیاورید، تصور کنید، برنامهریزی کنید و تصمیم بگیرید.
نکات کلیدی که امروز یاد گرفتیم به شرح زیر است:
به یاد داشته باشید، ذهن شما بخش خاص و جادویی وجود شماست. هر بار که به چیزی فکر میکنید، خواب میبینید یا احساس میکنید، ذهن شما در حال کار است و به شما کمک میکند تا در مورد خود و دنیای اطرافتان بیشتر بیاموزید. همچنان کنجکاو باشید و سوال بپرسید. هر سوال گامی برای کشف ایدهها و ماجراجوییهای جدید است.
از استفاده از ذهن خود برای کشف داستانها، حل معماها و به اشتراک گذاشتن افکار خوب با دوستان لذت ببرید. وقتی به ذهن خود اهمیت میدهید، به آن کمک میکنید تا مانند درختی در یک باغ آفتابی قوی رشد کند. بگذارید افکارتان مانند پرندگان پرواز کنند و احساساتتان مانند ستارگان در آسمان شب بدرخشند.
از شما بابت خواندن این درس متشکرم. همیشه به یاد داشته باشید که تفکر عمیق و پرسیدن سوال، راهی فوقالعاده برای یادگیری است. باشد که سفر شما در کاوش ذهنتان پر از سرگرمی، شگفتی و اکتشافات شاد بسیاری باشد.