فلسفه راهی برای پرسیدن سوالات بزرگ درباره زندگی، جهان و خودمان است. مثل این است که یک کارآگاه کنجکاو باشید که میخواهد بداند چرا چیزها به این شکل هستند. حتی زبانآموزان جوان هم میتوانند به روشهای ساده درباره این سوالات فکر کنند. در این درس، با شاخههای مختلف فلسفه آشنا خواهیم شد. از کلمات ساده و مثالهای آشنا استفاده خواهیم کرد. فلسفه را به عنوان یک درخت بزرگ و تنومند با شاخههای زیاد در نظر بگیرید. هر شاخه به ما کمک میکند تا انواع مختلف سوالات و ایدهها را بررسی کنیم.
فلسفه به معنای دوست داشتن خرد و یادگیری چیزهای جدید از طریق پرسیدن سوال است. این راهی برای تفکر عمیق در مورد زندگی روزمره ماست. وقتی از خود میپرسید که چرا خورشید میدرخشد، چگونه اعداد خود را یاد میگیرید یا چه چیزی مردم را مهربان میکند، مانند یک فیلسوف فکر میکنید. هدف این نیست که فوراً به هر پاسخی برسید، بلکه یاد بگیرید که چگونه سوالات درست بپرسید. این روش تفکر ما را باهوشتر میکند و به ما کمک میکند احساسات، دوستان و دنیای خود را درک کنیم.
برای مثال، وقتی رنگینکمان میبینید، ممکن است بپرسید: «چرا این همه رنگ دارد؟» یا وقتی خوراکیتان را با کسی تقسیم میکنید، ممکن است بپرسید: «چرا تقسیم کردن مهم است؟» این سؤالات به شما کمک میکنند دنیا را از زاویه دیگری ببینید. فلسفه فقط برای بزرگسالان نیست؛ هر کسی که سؤال میپرسد، در فلسفه شرکت میکند. با فکر کردن به این سؤالات، یاد میگیریم که انتخابهایی منصفانه، مهربانانه و عاقلانه داشته باشیم.
متافیزیک شاخهای از فلسفه است که میپرسد: «واقعی چیست؟» این شاخه به ماهیت هر چیزی در اطراف ما نگاه میکند. وقتی درختی را میبینید یا باد را حس میکنید، میدانید که آنها آنجا هستند. متافیزیک باعث میشود از خود بپرسیم: «چه چیزی یک درخت را درخت میکند؟» یا «ماهیت باد چیست؟» این ایدهها ممکن است بزرگ به نظر برسند، اما باعث میشوند که شما به شیوهای سرگرمکننده و کنجکاوانه در مورد جهان فکر کنید.
اسباببازی مورد علاقهتان را تصور کنید. شما میدانید که واقعی است زیرا میتوانید آن را ببینید، لمس کنید و با آن بازی کنید. متافیزیک سوالاتی در مورد اینکه چرا اسباببازی شما حتی وقتی چیزهای جدید زیادی یاد میگیرید، هنوز هم سرگرمکننده است، میپرسد. مانند کنار هم قرار دادن یک پازل است. هر قطعه نمایانگر بخشی از جهان است و متافیزیک به شما کمک میکند تا ببینید که چگونه هر قطعه در تصویر بزرگ زندگی جای میگیرد.
متافیزیک همچنین باعث میشود که ما در مورد زمان و مکان فکر کنیم. وقتی منتظر تولد خود هستید یا شبها به ستارگان نگاه میکنید، متوجه میشوید که زمان چگونه میگذرد و چگونه فضا جهان ما را بزرگ میکند. متافیزیک با پرسیدن سوالاتی مانند «زمان چیست؟» یا «چرا چیزها وجود دارند؟» به ما کمک میکند تا عمیقتر به اسرار زندگی روزمره خود نگاه کنیم. این شاخه از فلسفه مانند یک یادآوری ملایم است که همیشه کنجکاو باشیم و پذیرای اسرار جهان اطراف خود باشیم.
معرفتشناسی شاخهای است که به مطالعهی دانش میپردازد. این شاخه سوالاتی مانند «چگونه دربارهی جهان یاد میگیریم؟» و «چگونه میدانیم چیزی درست است؟» میپرسد. وقتی الفبای ریاضی را یاد میگیرید یا اسباببازیهایتان را میشمارید، معرفتشناسی در کار است. این شاخه به ما کمک میکند تا روشهای یادگیری و ابزارهایی را که برای دانستن چیزها استفاده میکنیم، درک کنیم.
معلم خود را در حال خواندن داستانی در کلاس تصور کنید. شما به داستان به خوبی اعتماد دارید زیرا معلم شما آن را به روشنی توضیح میدهد. معرفتشناسی به شما کمک میکند تا در مورد اینکه چرا داستان را باور دارید و چگونه میتوانید چیزهای درست را یاد بگیرید، فکر کنید. مانند دنبال کردن یک نقشه است که در آن هر سرنخ به شما کمک میکند گنج دانش را پیدا کنید.
گاهی اوقات، ممکن است دو داستان متفاوت درباره یک رویداد بشنوید. معرفتشناسی باعث میشود از خود بپرسید کدام داستان درست است. ممکن است بپرسید: «از کجا بدانم کدام را باور کنم؟» این شاخه از فلسفه به ما میآموزد که ایدههای مختلف را با هم مقایسه کنیم و به دنبال دلایل یا سرنخهایی باشیم که یک ایده را بیشتر از ایده دیگر پشتیبانی میکنند. به عبارت ساده، معرفتشناسی به ما کمک میکند تا یک برج دانش محکم، آجر به آجر، بسازیم و مطمئن شویم که هر قطعه محکم و درست است.
اخلاق شاخهای از فلسفه است که به ما کمک میکند درست و غلط را درک کنیم. به ما میآموزد که چگونه با هم خوب زندگی کنیم و انتخابهای خوبی داشته باشیم. وقتی اسباببازیهایتان را به اشتراک میگذارید یا به یک دوست کمک میکنید، از ایدههای اخلاقی پیروی میکنید. اخلاق میپرسد: «بهترین کار چیست؟» و «چگونه باید با دیگران رفتار کنیم؟»
تصور کنید که یک جفت کفش براق و روشن دارید. اگر دوستی را ببینید که کفش ندارد، ممکن است به فکر اشتراکگذاری یا پیشنهاد کمک باشید. این یک درس اخلاق است. نشان میدهد که مهربان و منصف بودن بسیار مهم است. اخلاق به ما کمک میکند تا قوانین خانه، مدرسه و جامعه خود را درک کنیم. اخلاق مانند یک راهنمای مهربان است که مسیر خوب و دلسوز بودن را به ما نشان میدهد.
اعمال ساده روزمره، مانند گفتن «لطفاً» و «متشکرم»، بخشی از اخلاق هستند. آنها دنیای ما را به مکانی شادتر تبدیل میکنند زیرا احترام و مهربانی را نشان میدهند. اخلاق همچنین در مورد گوش دادن به دیگران و رفتار منصفانه با آنها است. به عنوان مثال، اگر شما و دوستتان میخواهید با یک اسباببازی بازی کنید، اخلاق به شما کمک میکند تا تصمیم بگیرید که چگونه نوبت خود را رعایت کنید. اخلاق با فکر کردن به آنچه منصفانه و مهربانانه است، به شما کمک میکند تا انتخابهایی انجام دهید که همه را شاد و ایمن نگه دارد.
منطق شاخهای از فلسفه است که به ما تفکر واضح و دقیق را میآموزد. مانند حل گام به گام یک معما است. منطق به ما کمک میکند تا تصمیم بگیریم که آیا ایدههایمان منطقی هستند یا خیر. وقتی مداد شمعیهایتان را بر اساس رنگ مرتب میکنید یا بلوکهایتان را میشمارید، از منطق استفاده میکنید. منطق به شما کمک میکند تا افکارتان را به ترتیب مرتب کنید، درست مثل اینکه اسباببازیهای مورد علاقهتان را مرتب روی قفسه بچینید.
یک راه ساده برای درک منطق، فکر کردن به یک بازی است. تصور کنید که در حال چیدن یک پازل هستید. به هر قطعه نگاه میکنید، سعی میکنید ببینید کجا قرار میگیرد و سپس آن را به درستی با بقیه وصل میکنید. این فعالیت دقیق توسط منطق هدایت میشود. منطق به شما میگوید کدام قطعات با هم قرار میگیرند و هنگام ترکیب چه تصویری ممکن است ایجاد کنند. همانطور که هر قطعه پازل جای خود را دارد، هر ایده در منطق نیز به ترتیب مناسبی قرار میگیرد.
منطق همچنین در حل مشکلات به شما کمک میکند. برای مثال، اگر سعی دارید بفهمید کدام مسیر برای رسیدن به خانه دوستتان بهترین است، در مورد مسیرها فکر میکنید و امنترین و سریعترین راه را انتخاب میکنید. این فرآیند، نمایش سادهای از منطق است. این امر تضمین میکند که گامهای شما، درست مانند دنبال کردن سرنخها در یک جستجوی گنج، شما را به سمت پاسخ درست هدایت میکند. با یادگیری منطق، یاد میگیرید که به روشی روشن و آرام فکر کنید و تصمیماتی بگیرید که منصفانه و هوشمندانه باشند.
زیباییشناسی شاخهای از فلسفه است که تماماً درباره زیبایی، هنر و خلاقیت است. این شاخه سوالاتی مانند «چه چیزی چیزی را زیبا میکند؟» و «چرا ما رنگها، صداها یا شکلهای خاصی را دوست داریم؟» میپرسد. وقتی از یک گل زیبا، یک آهنگ دوستداشتنی یا یک نقاشی زیبا لذت میبرید، در حال تجربه زیباییشناسی هستید. این شاخه به ما کمک میکند زیباییهایی را که هر روز ما را احاطه کردهاند، ببینیم و احساس کنیم.
تصور کنید که در مدرسه مشغول نقاشی هستید. رنگهای مورد علاقهتان را انتخاب میکنید و شکلهایی میسازید که به نظرتان خاص میآیند. وقتی کارتان تمام شد، ممکن است به نقاشی خود افتخار کنید زیرا زیبا به نظر میرسد. زیباییشناسی به شما کمک میکند تا بفهمید چرا آن نقاشی شما را خوشحال میکند. به شما میآموزد که زیبایی را میتوان در جزئیات کوچک بسیاری یافت، چه در هنر، چه در طبیعت و چه حتی در نحوه لبخند زدن کسی.
مثال دیگری از زیباییشناسی زمانی است که به آهنگ مورد علاقهتان گوش میدهید. آهنگ، ضرب آهنگ و کلمات با هم ترکیب میشوند تا احساسی از شادی یا آرامش ایجاد کنند. زیباییشناسی به ما کمک میکند تا بفهمیم چرا این صداها باعث میشوند احساس خاصی داشته باشیم. به ما میآموزد که زیبایی فقط در آنچه میبینیم نیست، بلکه در آنچه میشنویم و حتی در ایدههایی که به اشتراک میگذاریم نیز هست. هر بار که از گلی در باغ یا رنگهای غروب خورشید قدردانی میکنید، در مورد زیباییشناسی میآموزید. این یک راه سرگرمکننده برای درک این است که هنر و زیبایی زندگی ما را رنگارنگتر و جالبتر میکنند.
فلسفه موضوع مهمی است و علاوه بر شاخههای اصلی که در مورد آنها بحث کردیم، ایدههای جالب دیگری نیز وجود دارد. یکی از اینها فلسفه ذهن است. این فلسفه سوالاتی مانند «چگونه فکر میکنیم؟» و «تخیل ما چیست؟» میپرسد. به زمانی فکر کنید که خیالپردازی میکنید یا داستان مورد علاقه خود را به یاد میآورید. این ذهن شما در حال عمل است. حتی اگر این ایدهها کمی پیشرفته به نظر برسند، به ما کمک میکنند تا درک خود را از نحوه عملکرد مغز و نحوه ترکیب احساسات و افکار افزایش دهیم.
یکی دیگر از حوزههای جالب، فلسفه سیاسی است. این شاخه سوالاتی مانند «چگونه باید اسباببازیهایمان را با هم تقسیم کنیم؟» یا «هنگام وضع قوانین، چه چیزی منصفانه است؟» میپرسد. فلسفه سیاسی را میتوان در عمل مشاهده کرد، زمانی که در طول بازی نوبت را رعایت میکنید یا وقتی به توافق بر سر قانونی کمک میکنید که زمان بازی را برای همه سرگرمکننده میکند. اگرچه این شاخه ممکن است بیشتر برای افراد مسن به نظر برسد، اما ایدههای آن به ما کمک میکند تا حتی در کلاسهای درس و خانه، محیطی امن و دوستانه ایجاد کنیم.
همچنین شاخهای به نام فلسفه علم وجود دارد. این شاخه به ما کمک میکند تا در مورد چگونگی عملکرد چیزها در طبیعت سوال بپرسیم. این شاخه میپرسد: «چرا گیاهان رشد میکنند؟» یا «آب و هوا چگونه تغییر میکند؟» این سوالات برای درک جهان اطراف ما بسیار مهم هستند و با ایدههای موجود در سایر موضوعاتی که در مدرسه میآموزید، مانند علوم و مطالعات طبیعت، مرتبط هستند. هر یک از این ایدههای اضافی در فلسفه به ما کمک میکند تا تصویر کاملی از جهان خود بسازیم و ما را تشویق میکند که هر روز سوالات بیشتری بپرسیم.
از بسیاری جهات، فلسفه مانند یک ماجراجویی بزرگ است. هر شاخه بخشی از سفر است. آنها به ما کمک میکنند تا در مورد چیزهایی فکر کنیم که همیشه به راحتی قابل مشاهده نیستند. چه تصمیم گیری در مورد درست بودن باشد، چه یادگیری در مورد دنیای اطرافمان، یا لذت بردن از زیبایی هنر، هر شاخه از فلسفه زندگی را غنیتر و جالبتر میکند.
ایدههای فلسفه فقط برای کتابها و کلاسهای درس نیستند. آنها هر روز در زندگی ما مورد استفاده قرار میگیرند. به عنوان مثال، اخلاق به ما کمک میکند تا تصمیم بگیریم چگونه با دوستان و خانواده خود رفتار کنیم. وقتی کلمات محبتآمیز میگویید یا تنقلات خود را به اشتراک میگذارید، از ایدههای اخلاقی پیروی میکنید. معرفتشناسی به شما کمک میکند با پرسیدن «از کجا میدانم این درست است؟» هنگام گوش دادن به داستانها یا حل معماها، یاد بگیرید.
منطق هر بار که شما مسئلهای را حل میکنید، مانند تصمیمگیری در مورد ترتیب انجام کارهایتان یا کشف یک قانون بازی سرگرمکننده، به کار گرفته میشود. زیباییشناسی زمانی وارد عمل میشود که شما پرهای زیبای یک پرنده را تحسین میکنید یا زمانی که وقت خود را صرف نقاشی و خلق آثار هنری میکنید. حتی متافیزیک و فلسفه ذهن نیز با وادار کردن ما به تفکر در مورد سوالات بزرگ زندگی، مانند «چه چیزی من را به آنچه هستم تبدیل میکند؟» یا «چرا آسمان اینقدر بزرگ است؟» به ما کمک میکنند.
هر بار که سوالی میپرسید یا با دقت به چیزی نگاه میکنید، از ایدههای فلسفه استفاده میکنید. این ایدهها به همه، از معلمان گرفته تا والدین، کمک میکنند تا بفهمند چگونه قوانین عادلانه وضع کنند و ما را در زندگیمان راهنمایی کنند. آنها مانند مواد مخفی در برنامههای روزمره ما هستند که به ما کمک میکنند مشکلات را حل کنیم و دنیای خود را به مکانی دوستانهتر تبدیل کنیم.
برای مثال، در بسیاری از خانوادهها و مدارس، بحث در مورد اشتراکگذاری و صداقت از تفکر در مورد اخلاق ناشی میشود. معلمان از منطق برای کمک به شما در حل معماها و تصمیمگیریهای خوب استفاده میکنند. حتی نحوهی تجلیل ما از هنر، موسیقی و طبیعت از ایدههای زیباییشناسی ناشی میشود. این مثالها در زندگی روزمرهی ما نشان میدهد که فلسفه فقط چیزی نیست که در کتاب آموخته شود؛ بلکه بخشی از هر کاری است که ما انجام میدهیم.
در این درس، آموختیم که فلسفه درباره پرسیدن سوالات بزرگ و مهم است. ما کشف کردیم که فلسفه مانند درختی تنومند با شاخههای فراوان است. هر شاخه به ما کمک میکند تا درباره ایدههای مختلف فکر کنیم:
ما همچنین به ایدههای اضافی مانند فلسفه ذهن و فلسفه سیاسی پرداختیم. این ایدهها به ما کمک میکنند تا یاد بگیریم چگونه در مورد احساسات، قوانین و نحوه زندگی مشترک خود فکر کنیم. فلسفه فقط برای مدرسه نیست؛ بلکه راهی برای دیدن جهان است. هر بار که چیزی را زیر سوال میبرید یا در مورد نحوه کار چیزها تعجب میکنید، در حال تبدیل شدن به یک فیلسوف کوچک هستید.
به یاد داشته باشید، پرسیدن سوال، تفکر دقیق و قدردانی از زیبایی، همه بخشهایی از فلسفه هستند. این درس به شما کمک میکند تا ببینید که حتی ایدههای ساده میتوانند زندگی را غنیتر کنند. به پرسیدن سوال و کاوش در دنیای اطراف خود ادامه دهید. این ماجراجویی شگفتانگیز فلسفه است.