فلسفه راهی برای نگریستن به پرسشهای بزرگ زندگی است. فلسفه به ما کمک میکند تا در مورد درست و غلط، منصفانه و چگونگی زندگی شاد مردم در کنار هم بیاموزیم. فلسفه کاربردی به معنای استفاده از این ایدهها هر روز است. مانند استفاده از یک نقشه برای کمک به یافتن بهترین راه است.
فلسفه به معنای عشق به خرد است. فلسفه در مورد پرسیدن سوالات بزرگی مانند: «چرا ما اینجا هستیم؟» و «چه چیزی درست است؟» است. حتی کودکان خردسال نیز در مورد این سوالات فکر میکنند. وقتی میپرسید: «آیا باید اسباببازیام را با کسی تقسیم کنم؟» یا «چرا باید منتظر نوبت خود بمانیم؟» شما به شیوهای فلسفی فکر میکنید.
فلسفه به ما کمک میکند تا عمیق فکر کنیم. به ما میآموزد که از مغز خود برای یافتن پاسخها استفاده کنیم. فلسفه راهی ملایم برای یادگیری در مورد احساسات، انتخابها و اعمال ماست. وقتی آرام مینشینید و در مورد یک مشکل فکر میکنید، از فلسفه استفاده میکنید.
فلسفه کاربردی ایدههای بزرگ را از فلسفه میگیرد و آنها را در زندگی روزمره ما به کار میگیرد. این مانند گرفتن یک دستور غذا و تبدیل آن به یک غذای خوشمزه است. به جای اینکه فقط به ایدهها فکر کنیم، از آنها برای تصمیمگیری و حل مشکلات استفاده میکنیم.
برای مثال، وقتی تصمیم میگیرید میان وعدهتان را با یک دوست تقسیم کنید، از فلسفه کاربردی استفاده میکنید. شما نشان میدهید که به رفتار منصفانه و مهربانی اهمیت میدهید. فلسفه کاربردی به شما کمک میکند تا تصمیم بگیرید که در یک موقعیت چه کاری بهتر است انجام دهید.
این نوع تفکر، انتخابهای ما را روشن میکند. وقتی از خود میپرسید: «مهربانانهترین کار چیست؟»، شروع به فکر کردن مانند یک فیلسوف میکنید. فلسفه کاربردی تماماً در مورد بهکارگیری این افکار در عمل است.
فلسفه کاربردی به دلایل زیادی بسیار مهم است. این فلسفه هم به روشهای ساده و هم به روشهای بزرگ به ما کمک میکند. با تفکر خردمندانه، میتوانیم دنیای خود را به مکانی بهتر تبدیل کنیم. در اینجا چند دلیل برای اهمیت فلسفه کاربردی آورده شده است:
وقتی از فلسفه کاربردی استفاده میکنید، یاد میگیرید تصمیماتی بگیرید که به شما و دیگران کمک کند. مثل این است که نور کوچکی در درونتان باشد که مسیر درست را به شما نشان میدهد.
شما در طول روز بارها از فلسفه کاربردی استفاده میکنید. در اینجا چند مثال ساده برای کمک به درک شما آورده شده است:
این اقدامات به شما کمک میکنند تا ببینید چگونه ایدههایی در مورد انصاف، مهربانی و احترام بخشی از زندگی روزمره هستند. فلسفه کاربردی مانند یک دوست مفید است که به شما یادآوری میکند چه کاری درست است.
فکر کردن مانند یک فیلسوف آسان و سرگرم کننده است. در اینجا چند مرحله وجود دارد که می توانید دنبال کنید:
وقتی این مراحل را تمرین میکنید، هر روز یک فیلسوف کوچک میشوید. این به شما کمک میکند تا انتخابهایی منصفانه و مهربانانه داشته باشید.
اخلاق بخشی از فلسفه است که به ما در مورد خوب بودن میآموزد. به ما کمک میکند تا بدانیم چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است. وقتی تصمیم میگیرید حقیقت را بگویید یا میان وعده خود را به اشتراک بگذارید، از اخلاق استفاده میکنید.
برای مثال، اگر اسباببازیای پیدا کنید که مال شما نیست، ممکن است بپرسید: «آیا باید آن را نگه دارم یا پس بدهم؟» فکر کردن به صداقت و انصاف به شما کمک میکند تا تصمیم بگیرید آن را برگردانید. این تصمیم نمونهی بارزی از فلسفهی کاربردی از طریق اخلاق است.
خوب بودن به معنای صادق بودن، سهیم بودن و دلسوز بودن است. اخلاق شما را راهنمایی میکند تا کاری را انجام دهید که برای همه بهترین است. همچنین به شما مسئولیتپذیری را میآموزد. به عنوان مثال، اگر به طور تصادفی نوشیدنی خود را ریختید، حتی اگر تصادفی بوده باشد، به تمیز کردن آن کمک میکنید. این نشان میدهد که شما به فضایی که با دیگران به اشتراک میگذارید اهمیت میدهید و مایل به اصلاح اشتباهات خود هستید.
هر بار که مهربانی نشان میدهید، در زندگی روزمره از ایدههای اخلاقی استفاده میکنید. وقتی با صداقت و دقت عمل میکنید، مسیر ملایم فلسفه کاربردی را دنبال میکنید.
جامعه ما مانند یک خانواده بزرگ است، جایی که بسیاری از مردم با هم زندگی و کار میکنند. در جامعه ما، هر کس ایدهها و احساسات خود را به ارمغان میآورد. فلسفه به ما کمک میکند تا یکدیگر را درک کنیم و انتخابهای عاقلانهای داشته باشیم که به نفع همه باشد.
در یک کلاس درس یا محله، قوانین مربوط به اشتراکگذاری و کمک کردن از ایدههای متفکرانه ناشی میشوند. وقتی معلم شما در مورد رعایت نوبت یا احترام گذاشتن قانون وضع میکند، از ایدههای فلسفی استفاده میکند. این به ایجاد مکانی امن و شاد برای همه کمک میکند.
نحوه برخورد ما با یکدیگر در جامعهمان، فلسفه کاربردی را در عمل نشان میدهد. وقتی همسایهها در کارهای خانه به یکدیگر کمک میکنند یا وقتی مردم تصمیم میگیرند مشکلات را با هم حل کنند، از درسهایی که از فلسفه آموختهاند استفاده میکنند. این امر جامعه ما را به مکانی بهتر تبدیل میکند.
ما هر روز انتخابهایی میکنیم. بعضی از تصمیمات بسیار کوچک هستند، مانند انتخاب بازی، و بعضی بزرگترند، مانند تصمیم به تقسیم ناهار با یک دوست. فلسفه کاربردی به ما کمک میکند قبل از تصمیمگیری، به روشنی فکر کنیم.
وقتی حق انتخاب دارید، پرسیدن این سوال مفید است: «آیا این تصمیم من یا دوستم را خوشحال میکند؟» یا «مهربانانهترین کاری که میتوان انجام داد چیست؟» این سوالات متفکرانه بخشی از تصمیمگیری در فلسفه کاربردی هستند. آنها به شما یادآوری میکنند که در مورد تأثیرات انتخابهایتان بر خود و دیگران فکر کنید.
این روش تفکر بسیار مفید است. حتی وقتی بزرگ میشوید، از این ایدهها برای حل معماها و تصمیمگیریهای منصفانه استفاده خواهید کرد. چه به اشتراک گذاشتن، کمک کردن یا صرفاً گوش دادن باشد، فلسفه کاربردی به شما کمک میکند تا راهنمایی شوید.
فلسفه کاربردی چیزی نیست که فقط در مدرسه یا خانه یاد بگیرید. این فلسفه در همه جای دنیای اطراف ما مورد استفاده قرار میگیرد. بیایید به چند مثال واقعی نگاهی بیندازیم:
این مثالها نشان میدهند که فلسفه کاربردی ابزاری است که مردم در مکانهای مختلف از آن استفاده میکنند. این ابزار به ساختن جهانی کمک میکند که در آن هر تصمیمی با دقت، احترام و عشق گرفته شود.
یکی از مهمترین درسهای فلسفه کاربردی، یادگیری گوش دادن به دیگران است. هر کسی ممکن است ایدههای متفاوتی در مورد آنچه درست است داشته باشد. وقتی با دقت گوش میدهید، چیزهای جدیدی یاد میگیرید و درباره اطرافیانتان بیشتر میفهمید.
برای مثال، اگر شما و دوستتان در مورد یک بازی به توافق نرسیدید، میتوانید هر دو ایدههایتان را توضیح دهید و سپس راهی پیدا کنید که همه را خوشحال کند. به جای دعوا، افکارتان را به اشتراک میگذارید و به نظر دوستتان گوش میدهید. این یک روش مهربانانه و محترمانه برای حل مشکلات است.
با گوش دادن، یاد میگیرید که داشتن ایدههای متفاوت اشکالی ندارد. احترام به این تفاوتها، درس بسیار قدرتمندی از فلسفه کاربردی است. به شما صبر میآموزد و به شما کمک میکند تا دوستیهای قوی و دلسوزانهای بسازید.
داستانها راهی فوقالعاده برای یادگیری فلسفه کاربردی هستند. وقتی به داستانی گوش میدهید، درباره شخصیتهایی میشنوید که انتخاب میکنند و با چالشهایی روبرو میشوند. این داستانها میتوانند به توضیح ایدههای بزرگ به روشی بسیار ساده کمک کنند.
داستانی را تصور کنید درباره پسر بچهای که توله سگ گمشدهای را پیدا میکند. او ممکن است از نگه داشتن توله سگ خوشحال شود، اما بعد از خود میپرسد که توله سگ متعلق به کیست. با فکر کردن به انصاف و مراقبت، تصمیم میگیرد خانه توله سگ را جستجو کند. این تصمیم نشان میدهد که چگونه استفاده از ایدههای فلسفی میتواند به انتخابهای خوبی منجر شود.
داستانهایی از این دست به ما کمک میکنند تا ببینیم ایدههایمان در زندگی واقعی چگونه عمل میکنند. آنها به ما نشان میدهند که تفکر دقیق در مورد انتخابهایمان میتواند به اعمال مهربانانه و منصفانه منجر شود. وقتی به داستانها گوش میدهید، فلسفه کاربردی را تمرین میکنید و یاد میگیرید که چگونه از آن در زندگی خود استفاده کنید.
هنر و موسیقی راههای خاصی برای بیان افکار و احساسات ما هستند. آنها میتوانند به شما کمک کنند تا ایدههای فلسفه کاربردی را به شیوهای خلاقانه درک کنید. وقتی به یک نقاشی نگاه میکنید یا به یک آهنگ گوش میدهید، ممکن است احساس شادی، کنجکاوی یا حتی تفکر کنید.
هنرمندان و نوازندگان اغلب از رنگها، شکلها، صداها و ریتمها برای بیان ایدههای زیبایی، حقیقت و مراقبت استفاده میکنند. برای مثال، آهنگی در مورد دوستی ممکن است شما را به فکر کردن در مورد اشتراکگذاری و مهربانی تشویق کند. نقاشی که یک پارک آفتابی را نشان میدهد میتواند به شما احساس گرما و امنیت بدهد. این آثار خلاقانه از ایدههای فلسفی برای لمس قلب ما استفاده میکنند.
وقتی هنر خلق میکنید یا آهنگی میخوانید، در حال تمرین فلسفه کاربردی نیز هستید. شما بخشی از افکار خود را با دیگران به اشتراک میگذارید. این به همه کمک میکند تا درک کنند که زندگی پر از ایدههایی است که ارزش فکر کردن دارند. هنر و موسیقی به ما یادآوری میکنند که تفکر عمیق میتواند سرگرمکننده و بیانگر باشد.
گاهی اوقات، علم و فلسفه دست در دست هم کار میکنند. دانشمندان بسیاری از همان سوالات بزرگی را میپرسند که فیلسوفان میپرسند. آنها در مورد طبیعت، زندگی و اینکه چگونه همه چیز با هم هماهنگ است، کنجکاوند. وقتی گیاهی را در حال رشد میبینید، ممکن است بپرسید: «چرا به آب نیاز دارد؟» یا «خورشید چگونه به رشد آن کمک میکند؟»
اینها سوالات فلسفی هستند که از علم برای پاسخ به آنها استفاده میشود. در حالی که علم به ما میگوید که چیزها چگونه کار میکنند، فلسفه به ما کمک میکند تا در مورد چرایی عملکرد آنها فکر کنیم. وقتی مشاهده میکنید که یک کرم ابریشم به پروانه تبدیل میشود، در واقع به تغییر و رشد نگاه میکنید. این یک درس واقعی در علم و فلسفه کاربردی است.
در بسیاری از مشاغل، مردم از علم و فلسفه برای حل مشکلات استفاده میکنند. این نشان میدهد که تفکر دلسوزانه و ایدههای خلاقانه برای بهبود عملکرد جهان مهم هستند. حتی فعالیتهای سادهای مانند باغبانی میتواند به شما کمک کند تا ببینید که چگونه علم و فلسفه با هم کار میکنند و زندگی روزمره شما را غنیتر میکنند.
فلسفه کاربردی فقط چیزی نیست که در کتابها یاد بگیرید؛ بلکه چیزی است که میتوانید هر روز تمرین کنید. وقتی نواختنتان تمام شد یا بعد از غذا، لحظهای به کاری که انجام دادید و احساسی که در شما و دیگران ایجاد کرد، فکر کنید.
ممکن است از خود بپرسید: «آیا امروز خوب به اشتراک گذاشتم؟» یا «آیا با دوستم مهربان بودم؟» این نوع تفکر، تأمل نامیده میشود. این به شما کمک میکند تا از اعمال خود درس بگیرید و دفعه بعد انتخابهای بهتری داشته باشید. تأمل راهی برای استفاده از فلسفه در زندگی واقعی است.
وقتی کمی وقت میگذارید تا بنشینید و در مورد روزتان فکر کنید، در حال تمرین فلسفه کاربردی هستید. این کار مانند تمیز کردن اتاقتان بعد از بازی است. همانطور که تمیز کردن، فضای شما را مرتب نگه میدارد، تفکر نیز ذهن شما را پاک و پر از ایدههای خوب میکند.
فلسفه کاربردی ابزاری است که به شما کمک میکند تا از ایدههای بزرگ در زندگی روزمره خود استفاده کنید. این فلسفه به شما میآموزد که در مورد آنچه درست و عادلانه است فکر کنید. با استفاده از فلسفه کاربردی، میتوانید انتخابهایی داشته باشید که مهربانانه، صادقانه و محترمانه باشند. در اینجا خلاصهای از نکات کلیدی این درس آمده است:
به یاد داشته باشید، پرسیدن سوال در مورد چراییِ اوضاع کاملاً اشکالی ندارد. هر بار که با فکر کردن به آنچه درست است، در مورد چیزی تردید میکنید یا تصمیم میگیرید، از فلسفه کاربردی استفاده میکنید. با این روش ملایم تفکر، میتوانید خردمند، مهربان و متفکر بار بیایید.
فلسفه کاربردی مانند دوستی است که همیشه برای کمک به شما در انتخابهای خوب حضور دارد. به شما نشان میدهد که یادگیری و تفکر میتواند سرگرمکننده باشد و حتی اقدامات کوچک نیز معانی بزرگی دارند. با استفاده از ایدههایی که امروز یاد گرفتید، میتوانید در مدرسه، خانه و جامعه خود تغییرات مثبتی ایجاد کنید.
مدام از خودتان بپرسید «چرا؟» و «چگونه؟» و از سفر شگفتانگیز تفکر در مورد زندگی لذت ببرید. هر قدمی که در یادگیری فلسفه کاربردی برمیدارید، به شما کمک میکند تا به فردی دلسوز و باهوش تبدیل شوید و آماده باشید تا دنیا را به مکانی بهتر برای همه تبدیل کنید.