امروز، ما در مورد روشهای مختلفی که کشورها برای تصمیمگیری و رهبری مردم خود استفاده میکنند، خواهیم آموخت. یک نظام سیاسی مجموعهای از قوانین و ایدهها در مورد نحوه اداره یک کشور است. درست مانند کلاس درس که شما از قوانین پیروی میکنید و دستیاران خود را انتخاب میکنید، کشورها روشهای مختلفی برای انتخاب رهبران و وضع قوانین دارند.
در هر کشوری، مردم باید با هم همکاری کنند و برای رفاه همه تصمیم بگیرند. روشهای مختلفی برای انجام این کار وجود دارد. برخی کشورها به همه مردم اجازه میدهند تا رهبر خود را انتخاب کنند، در حالی که برخی دیگر یک نفر را مسئول تصمیمگیری در مورد اکثر مسائل میدانند. این درس یک راهنمای ساده برای مقایسه این نظامهای سیاسی است. ما همچنین به فلسفه سیاسی، که ایده اصلی «چه چیزی عادلانه است؟» و «چگونه باید با هم زندگی کنیم؟» است، خواهیم پرداخت.
فلسفه سیاسی به ما کمک میکند تا در مورد ایدههایی مانند انصاف، احترام و مسئولیتپذیری فکر کنیم. این فلسفه سوالاتی مانند «چه کسی باید مسئول باشد؟» و «چه چیزی یک سیستم را برای همه خوب میکند؟» میپرسد. امروز، ما به سیستمهای سیاسی مختلف نگاه خواهیم کرد و خواهیم دید که چگونه کار میکنند. ما از مثالهای سادهای استفاده خواهیم کرد که میتوانید از زندگی روزمره خود با آنها ارتباط برقرار کنید.
یک نظام سیاسی راهی برای سازماندهی یک کشور است. مجموعهای از قوانین است که به مردم میگوید چه کاری میتوانند انجام دهند و رهبران چگونه انتخاب میشوند. به قوانینی که در خانه یا مدرسه رعایت میکنید فکر کنید. این قوانین به همه کمک میکند تا بدانند چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است. به همین ترتیب، یک نظام سیاسی به یک کشور کمک میکند تا به راحتی اداره شود.
در یک نظام سیاسی، رهبرانی هستند که تصمیم میگیرند. همچنین شهروندانی مثل من و شما وجود دارند که میتوانیم نظرات خود را به اشتراک بگذاریم. گاهی اوقات، ترکیبی از هر دو وجود دارد. نحوه تدوین و پیروی از قوانین بسیار مهم است. کشورهای مختلف روشهای مختلفی را برای انجام این کار انتخاب میکنند و ما این روشها را نظامهای سیاسی مینامیم.
فلسفه سیاسی مطالعه ایدههایی درباره حکومت، قوانین و انصاف است. مثل این است که بپرسیم «بهترین راه برای اداره یک کشور چیست؟» در فلسفه سیاسی، مردم به انصاف، اشتراکگذاری و اطمینان از اینکه همه به نوبت خود رأی میدهند، فکر میکنند. آنها سوالاتی مانند «آیا همه باید رأی بدهند؟» یا «چه کسی باید انتخابهای مهم را انجام دهد؟» میپرسند.
این مطالعه به ما کمک میکند تا بفهمیم چرا برخی از نظامهای سیاسی برای برخی افراد بهتر از دیگران عمل میکنند. همچنین به ما کمک میکند تا یاد بگیریم چگونه میتوانیم شیوه زندگی مشترک خود را بهبود بخشیم. اگرچه برخی ایدهها ممکن است دشوار به نظر برسند، اما میتوانیم آنها را به روشهای سادهای در نظر بگیریم. به عنوان مثال، اگر اسباببازیهای خود را با دوستانتان به اشتراک میگذارید، در تلاش هستید تا اوضاع را عادلانه کنید. فلسفه سیاسی در مورد عادلانه کردن اوضاع برای همه است.
چندین نوع نظام سیاسی وجود دارد. اگرچه روشهای زیادی برای اداره یک کشور وجود دارد، اما ما به برخی از روشهای رایج نگاهی خواهیم انداخت. این روشها شامل دموکراسی، سلطنت، دیکتاتوری، کمونیسم و الیگارشی میشود. هر سیستم قوانین و ایدههای خاص خود را در مورد رهبری دارد.
دموکراسی یکی از رایجترین نظامهای سیاسی در جهان امروز است. در یک دموکراسی، هر فرد میتواند نظر خود را بیان کند. شهروندان برای انتخاب رهبرانی که برای کشور تصمیم میگیرند، رأی میدهند. این ایده مبتنی بر انصاف است، زیرا همه فرصتی برای صحبت کردن و رأی دادن دارند.
تصور کنید کلاس شما در حال برنامهریزی یک بازی جدید است. اگر هر دانشآموز بتواند به بازیای که شما انجام خواهید داد رأی دهد، مانند یک دموکراسی کوچک خواهد بود. هر رأی مهم است زیرا نشان میدهد که کلاس چه میخواهد. در یک کشور، رأیگیری به روشی مشابه عمل میکند. مردم رأی میدهند تا انتخابهای خود را نشان دهند و به رهبران اطلاع دهند که چه چیزی برای همه بهتر است.
در یک سیستم دموکراتیک، رهبران سخت تلاش میکنند تا خواستههای مردم را دنبال کنند. آنها انتخاب میشوند زیرا بسیاری از مردم موافقند که آنها کار خوبی انجام خواهند داد. قوانین در یک دموکراسی به گونهای وضع میشوند که برای همه منصفانه باشد و مردم از حقوقی مانند آزادی بیان و حق به اشتراک گذاشتن ایدههای خود برخوردارند.
سلطنت نظامی است که در آن یک پادشاه یا ملکه کشور را رهبری میکند. رهبری اغلب از طریق خانواده منتقل میشود. این بدان معناست که اگر پدر یا پدربزرگ شما پادشاه بوده است، پادشاه بعدی ممکن است پسر او باشد. این مانند انتقال یک گنج ویژه از نسلی به نسل دیگر است.
بسیاری از افسانهها در یک حکومت سلطنتی با پادشاهان، ملکهها و قلعهها اتفاق میافتند. داستانی را تصور کنید که در آن یک ملکه مهربان و خردمند از مردم خود مراقبت میکند. در یک حکومت سلطنتی، به رهبر اعتماد میشود تا تصمیمگیری کند و از کشور مراقبت کند. با این حال، همه تصمیمات با صحبت با همه افراد گرفته نمیشود. در عوض، رهبر از سنتهایی پیروی میکند که سالهاست حفظ شدهاند.
اگرچه پادشاهان و ملکهها قدرت زیادی دارند، اما برخی از کشورهای دارای نظام سلطنتی به مرور زمان شیوههای خود را تغییر دادهاند. آنها ممکن است رأیگیری را معرفی کنند تا افراد بیشتری بتوانند ایدههای خود را به اشتراک بگذارند. این ترکیب سنتهای قدیمی با ایدههای جدید میتواند به عادلانهتر و متعادلتر شدن کشور کمک کند.
در یک دیکتاتوری، یک نفر تقریباً تمام تصمیمات را میگیرد. این رهبر نیازی به پرسیدن نظر دیگران ندارد. مثل یک بازی است که در آن یک دوست همیشه قوانین را تعیین میکند و دیگران باید بدون هیچ حرفی از آن پیروی کنند.
در یک دیکتاتوری، رهبر قدرت زیادی دارد. آنها در مورد قوانین تصمیم میگیرند و انتخابهایی میکنند که بر همه افراد کشور تأثیر میگذارد. این بدان معناست که مردم ممکن است فرصتی برای رأی دادن یا به اشتراک گذاشتن ایدههای خود نداشته باشند. گاهی اوقات، این امر باعث میشود کشور کمتر عادلانه باشد و بسیاری از مردم ممکن است احساس نارضایتی کنند زیرا صدایشان شنیده نمیشود.
زبانآموزان جوان میتوانند دیکتاتوری را به عنوان موقعیتی در نظر بگیرند که در آن یک نفر همیشه بازی را انتخاب میکند بدون اینکه از دوستانش بپرسد چه بازیای را دوست دارند. وقتی نوبت انتخاب به دوستان نمیرسد، میتواند ناعادلانه به نظر برسد.
کمونیسم سیستمی است که در آن ایده، تقسیم مساوی همه چیز است. در این سیستم، کشور تلاش میکند تا مطمئن شود که همه به یک اندازه از چیزها بهرهمند میشوند. تصور کنید که یک جعبه کلوچه دارید و آنها را به طور مساوی با دوستانتان تقسیم میکنید تا همه به تعداد مساوی کلوچه دریافت کنند.
در کمونیسم، دولت اطمینان حاصل میکند که چیزهایی مانند پول، زمین و کالاها بین مردم به اشتراک گذاشته شود. هدف، کاهش تفاوت بین ثروتمندان و فقرا است. این سیستم بر این باور استوار است که تقسیم مساوی، بهترین راه برای خوشحال کردن همه است.
با این حال، مردم در مورد اینکه آیا کمونیسم به خوبی کار میکند یا خیر، نظرات متفاوتی دارند. برخی فکر میکنند که به اشتراک گذاشتن همه چیز منصفانه است، در حالی که برخی دیگر معتقدند که مردم باید فرصتی برای کسب درآمد برای خودشان داشته باشند. این امر، کمونیسم را به یک سیستم جالب برای مقایسه با سایر سیستمها تبدیل میکند.
الیگارشی سیستمی است که در آن تنها گروه کوچکی از مردم، اغلب کسانی که بسیار ثروتمند یا قدرتمند هستند، تصمیم میگیرند. به جای اینکه هر فرد رأی دهد، تنها تعداد کمی تصمیم میگیرند که در کشور چه اتفاقی بیفتد. این مانند یک پروژه گروهی است که در آن تنها سه یا چهار کودک تمام تصمیمات را میگیرند، در حالی که بقیه حرفی برای گفتن ندارند.
در یک حکومت الیگارشی، تصمیمگیرندگان قدرت زیادی دارند. آنها بدون مشورت با دیگران در مورد قوانین و سیاستهای مهم تصمیم میگیرند. این امر گاهی اوقات میتواند باعث شود دیگران احساس طرد شدن یا ناراحتی کنند زیرا نمیتوانند ایدههای خود را به اشتراک بگذارند.
این سیستم به ما نشان میدهد که روشهای مختلف تصمیمگیری میتواند به نتایج متفاوتی منجر شود. درک چگونگی تقسیم قدرت بین مردم و چگونگی تأثیر آن بر کل کشور، مهم است.
مقایسه نظامهای سیاسی به معنای بررسی شباهتها و تفاوتهای آنهاست. هنگام مقایسه، سوالاتی از این قبیل میپرسیم:
با پرسیدن این سؤالات، میتوانیم ببینیم چه چیزی هر سیستم را خاص میکند. برای مثال، در یک دموکراسی، افراد زیادی رأی میدهند، در حالی که در یک دیکتاتوری، یک نفر قوانین را وضع میکند. در یک سلطنت، یک پادشاه یا ملکه رهبری میکند و در کمونیسم، اشتراکگذاری بسیار مهم است. درک این تفاوتها به ما کمک میکند تا یاد بگیریم چه چیزی باعث میشود یک کشور به خوبی کار کند.
شما میتوانید نمونههایی از سیستمهای سیاسی را در زندگی روزمره خود ببینید. تصور کنید که با دوستانتان یک بازی انجام میدهید. اگر همه در مورد قوانین بازی رأی بدهند، شما از یک سیستم دموکراتیک استفاده میکنید. اگر همیشه یک دوست تصمیم بگیرد که کدام بازی را انجام دهد، این مانند یک دیکتاتوری است. اگر معلم شما بدون پرسیدن، بازی را انتخاب کند، کمی شبیه یک سلطنت است، جایی که یک رهبر تصمیم میگیرد.
مثال دیگر در خانه است. در بعضی خانوادهها، والدین تمام تصمیمات بزرگ را میگیرند، مثلاً اینکه برای شام چه بخورند یا چه زمانی به رختخواب بروند. این کمی شبیه سلطنت یا دیکتاتوری است. در خانوادههای دیگر، همه میتوانند ایدههای خود را به اشتراک بگذارند و سپس با هم تصمیم بگیرند. این بیشتر شبیه دموکراسی است، جایی که همه حق اظهار نظر دارند.
کشورها سیستمهای سیاسی خود را با هم مقایسه میکنند تا از یکدیگر بیاموزند. آنها به آنچه خوب کار میکند و آنچه خوب کار نمیکند نگاه میکنند. وقتی کشوری میبیند که بسیاری از مردم از یک سیستم دموکراتیک راضی هستند، ممکن است سعی کند سیستم خود را دموکراتیکتر کند. مقایسه سیستمها به رهبران کمک میکند تا بهترین راه برای تصمیمگیری را انتخاب کنند.
این شبیه به این است که چگونه میتوانید بازیهای مختلف را با دوستانتان امتحان کنید. میتوانید با مقایسه آنها تصمیم بگیرید که کدام بازی سرگرمکنندهتر است. به همین ترتیب، کشورها وقتی از ایدههای مختلف درس میگیرند و انتخاب میکنند که چه چیزی زندگی را برای افراد بیشتری عادلانه و شاد میکند، بهتر عمل میکنند.
فلسفه سیاسی در مورد چگونگی حفظ عدالت در سیستمها صحبت میکند. عدالت به این معنی است که با همه به طور یکسان رفتار شود و همه شانس برابری برای شنیده شدن داشته باشند. وقتی اسباببازیهایتان را به اشتراک میگذارید، مطمئن میشوید که نوبت به هر دوستی میرسد. در سیاست، عدالت نیز بسیار مهم است.
برخی معتقدند که یک نظام سیاسی خوب باید به هر فرد فرصتی برای رأی دادن و صحبت کردن بدهد. برخی دیگر فکر میکنند که رهبری قوی ضروری است. فلسفه سیاسی به ما کمک میکند تا در مورد این ایدهها فکر کنیم و یاد بگیریم که چگونه جوامع خود را بهتر کنیم. این به ما نشان میدهد که ایدههایی مانند برابری، احترام و انصاف بسیار مهم هستند.
قوانین و مقررات بخش بزرگی از نظامهای سیاسی هستند. همانطور که شما در کلاس درس یا خانه خود قوانینی دارید، کشورها نیز قوانینی دارند. این قوانین به همه کمک میکنند تا بدانند چگونه عمل کنند و چه چیزی درست است. آنها نظم را حفظ میکنند و به مردم کمک میکنند تا در کنار هم با صلح زندگی کنند.
در یک دموکراسی، بسیاری از مردم در وضع قوانین مشارکت میکنند. به این ترتیب، قوانین برای حمایت از نیازهای کل جامعه وضع میشوند. در سیستمهای دیگر، مانند دیکتاتوری، یک رهبر ممکن است بدون مشورت با دیگران، قوانین را تعیین کند. هر روشی روش خاص خود را برای حفظ نظم دارد، اما بسیاری از مردم وقتی قوانین منصفانه و با مشارکت همه وضع میشوند، احساس خوشبختی بیشتری میکنند.
در هر نظام سیاسی، نقشی برای رهبران و نقشی برای شهروندان وجود دارد. رهبران مانند کاپیتانهای یک تیم هستند. آنها به راهنمایی و تصمیمگیری کمک میکنند. شهروندان مانند اعضای تیم هستند که از کاپیتان حمایت و پیروی میکنند. در یک دموکراسی، شهروندان میتوانند با رأی دادن، رهبر خود را انتخاب کنند.
در یک حکومت سلطنتی، رهبر بر اساس سنت و پیوندهای خانوادگی انتخاب میشود. در یک دیکتاتوری، رهبر ممکن است از شهروندان برای انتخاب خود نظرخواهی نکند. درک این نقشها به ما کمک میکند تا ببینیم چرا برخی سیستمها برای برخی افراد بهتر از دیگران عمل میکنند.
رأی دادن یکی از مهمترین بخشهای یک سیستم دموکراتیک است. وقتی مردم رأی میدهند، میگویند چه چیزی برای جامعهشان بهتر است. رأی دادن به همه کمک میکند تا ایدههای خود را به اشتراک بگذارند و رهبرانی را انتخاب کنند که تصمیمات خوبی بگیرند.
به زمانی فکر کنید که کلاس شما برای انتخاب یک بازی رأی میدهد. هر رأی مهم است و بازیای که بیشترین رأی را بیاورد، انتخاب میشود. به همین دلیل است که بسیاری از کشورها برای رأی دادن ارزش قائلند - این به هر فرد فرصتی میدهد تا در تصمیمگیری برای آینده کشورش مشارکت کند.
نظامهای سیاسی همچنین به ما مسئولیتپذیری را میآموزند. شهروند خوب بودن به معنای پیروی از قوانین، به اشتراک گذاشتن ایدهها و کمک به دیگران است. درست مانند کلاس درس، شما مسئولیتهایی مانند گوش دادن به معلم و کمک به دوستانتان دارید.
در یک کشور، شهروندان نیز مسئولیتهایی دارند. آنها باید از قوانین پیروی کنند و برای حفظ امنیت و شادی جامعه خود با هم همکاری کنند. چه رأی دادن باشد، چه پیروی از قوانین یا مهربان بودن، هر عملی به بهتر شدن سیستم برای همه کمک میکند.
گاهی اوقات، نمونههایی از نظامهای سیاسی را در گروههای کوچک مانند خانوادهها یا کلاسهای درس میبینیم. در برخی خانوادهها، والدین برای همه تصمیم میگیرند. در خانوادههای دیگر، همه میتوانند ایدههای خود را به اشتراک بگذارند. در کلاس درس، معلم شما قوانین را وضع میکند، اما ممکن است جلسات کلاسی نیز داشته باشید که در آن همه بتوانند صحبت کنند.
این مثالهای روزمره به ما نشان میدهند که نظامهای سیاسی فقط برای کشورهای بزرگ نیستند؛ آنها بخشی از زندگی روزمره ما هستند. با نگاه کردن به نحوه تصمیمگیری در اطرافمان، بیشتر در مورد چگونگی عملکرد جامعه و کشورمان میآموزیم.
نظامهای سیاسی همیشه یکسان نیستند. درست همانطور که شما رشد میکنید و تغییر میکنید، کشورها نیز میتوانند روشهای تصمیمگیری خود را تغییر دهند. با گذشت زمان، مردم ایدههای جدید و روشهای جدیدی برای همکاری با یکدیگر میآموزند.
برای مثال، کشوری که قبلاً یک رهبر داشت و همه تصمیمات را میگرفت، ممکن است تصمیم بگیرد که به افراد بیشتری اجازه رأی دادن بدهد. این تغییر میتواند به عادلانهتر و شادتر شدن کشور برای همه کمک کند. تغییر بخش عادی زندگی است و به ما کمک میکند یاد بگیریم چگونه آیندهای بهتر بسازیم.
اگرچه میتوان نظامهای سیاسی را با کلمات ساده توضیح داد، اما بسیاری از افراد باهوش در مورد آنها بسیار اندیشیدهاند. این متفکران، مانند افلاطون و ارسطو، سوالات بزرگی در مورد عدالت، رهبری و برابری مطرح کردند. ایدههای آنها به ما کمک میکند تا دلایل وجود نظامهای سیاسی مختلف را درک کنیم.
اگرچه نام آنها ممکن است سخت به نظر برسد، اما ایدههایشان ساده است. آنها میخواستند با همه منصفانه رفتار شود، درست مثل تقسیم مساوی اسباببازیها. کار آنها به ما کمک میکند تا در مورد اینکه آیا بهتر است یک رهبر داشته باشیم یا چند رهبر، و اینکه چگونه قوانین میتوانند زندگی را برای همه بهتر کنند، فکر کنیم.
یک شهر کوچک را تصور کنید که در آن مردم در یک اتاق بزرگ جمع میشوند تا در مورد قوانین جدید صحبت کنند و تصمیم بگیرند. از همه، پیر و جوان، دعوت میشود تا ایدههای خود را به اشتراک بگذارند. این جلسه مانند یک بحث کلاسی است که در آن به همه نوبت صحبت داده میشود. شهر از این ایدهها برای وضع قوانینی منصفانه و مفید استفاده میکند.
حالا، شهر دیگری را در نظر بگیرید که در آن یک نفر بدون مشورت با دیگران، تمام تصمیمات را میگیرد. مردم این شهر ممکن است احساس کنند که نظراتشان اهمیتی ندارد. وقتی این دو روش را با هم مقایسه میکنیم، میتوانیم ببینیم که چرا سیستمی که به حرف بسیاری از مردم گوش میدهد، میتواند برای همه بهتر باشد.
این داستانها به ما کمک میکنند تا درک کنیم که هیچ سیستم سیاسی بینقص نیست. هر سیستمی روش خاص خود را برای کمک به مردم دارد و گاهی اوقات مشکلاتی نیز دارد. با مقایسه آنها، میآموزیم که چه بخشهایی خوب هستند و چه بخشهایی ممکن است نیاز به تغییر داشته باشند.
در سراسر جهان، کشورها از سیستمهای سیاسی متفاوتی استفاده میکنند. برخی از کشورها سنت دیرینهای در رأیگیری و عدالت دارند. برخی دیگر تاریخچهای از پادشاهان قوی یا رهبران قدرتمند دارند. هر کشور متفاوت است و این باعث میشود دنیای ما به مکانی جالب برای یادگیری تبدیل شود.
یادگیری در مورد این تفاوتها به ما کمک میکند تا ببینیم که هیچ سیستم کاملی برای هر موقعیتی وجود ندارد. درست مانند یک کلاس درس، آنچه برای یک گروه از دوستان بهترین نتیجه را میدهد ممکن است برای گروه دیگری بهترین نباشد. کشورها روشهای مختلفی را امتحان میکنند تا ببینند چه چیزی مردمشان را شادتر و امنتر میکند.
حتی امروزه، بسیاری از کشورها از یکدیگر یاد میگیرند. آنها سیستمهای خود را با هم مقایسه میکنند تا ببینند آیا وام گرفتن ایدهها از کشور دیگری میتواند کشور خودشان را بهتر کند یا خیر. این به اشتراک گذاشتن ایدهها بخش مهمی از فلسفه سیاسی است و به ساختن آیندهای بهتر برای همه کمک میکند.
مقایسه نظامهای سیاسی به معنای بررسی دقیق نحوه تصمیمگیریها، چه کسی آنها را میگیرد و اینکه این تصمیمات چقدر برای همه منصفانه است، میباشد. در اینجا چند گام ساده برای مقایسه آورده شده است:
با دنبال کردن این مراحل، یاد میگیریم که مقایسه نظامهای سیاسی مانند حل یک پازل است. هر قطعه از پازل به ما کمک میکند تا تصویر کلی از نحوه عملکرد یک کشور را ببینیم.
نظامهای سیاسی همچنین به ما در مورد حقوق و مسئولیتها میآموزند. حقوق چیزهایی هستند که هر کسی مجاز به انجام آنها است، مانند آزادی بیان یا انتخاب رهبر. مسئولیتها کارهایی هستند که مردم باید انجام دهند، مانند پیروی از قوانین و رفتار محترمانه با دیگران.
تصور کنید که شما حق دارید در زنگ تفریح بازی کنید. در عین حال، مسئولیت دارید که از زمین بازی به طور مشترک استفاده کنید و با دیگران مهربان باشید. در یک کشور، شهروندان حقوق و مسئولیتهای مشابهی دارند. آنها حق رأی دارند و مسئولیت دارند که به بهتر شدن کشور کمک کنند.
انصاف در همه نظامهای سیاسی یک ایده بزرگ است. منصف بودن به معنای فرصت دادن به همه و رفتار محترمانه با همه است. وقتی تنقلات خود را به اشتراک میگذارید یا به یک دوست اجازه میدهید در یک بازی نوبتش باشد، منصف هستید.
در یک نظام سیاسی، عدالت در نحوه شمارش آرا، نحوه انتخاب رهبران و نحوه تدوین قوانین دیده میشود. یک نظام عادلانه به همه گوش میدهد و سعی میکند به همه شهروندان فرصت برابر بدهد. این مفهوم از عدالت به ما کمک میکند تا تصمیم بگیریم کدام نظام سیاسی ممکن است برای مردم یک کشور بهترین عملکرد را داشته باشد.
امروزه، ما درباره سیستمهای سیاسی مختلفی آموختهایم. دیدیم که چگونه یک دموکراسی به همه اجازه میدهد رأی دهند و ایدههای خود را به اشتراک بگذارند، در حالی که یک سلطنت از سنتهای قدیمی با یک پادشاه یا ملکه پیروی میکند. ما درباره دیکتاتوریها آموختیم، جایی که یک نفر بدون اجازه تصمیمات زیادی میگیرد، و درباره کمونیسم، که مبتنی بر تقسیم مساوی است. ما همچنین درباره الیگارشی آموختیم، جایی که فقط تعداد کمی از افراد قدرت دارند.
ما این سیستمها را با پرسیدن سوالاتی در مورد اینکه چه کسی تصمیم میگیرد، چگونه قوانین وضع میشوند و اینکه آیا سیستم منصفانه است یا خیر، مقایسه کردیم. فلسفه سیاسی به ما در درک این ایدهها کمک میکند. به ما نشان میدهد که انصاف، اشتراکگذاری و همکاری در ایجاد یک سیستم سیاسی خوب بسیار مهم هستند.
به یاد داشته باشید، درست مانند زمانی که بازی مورد علاقه خود را انتخاب میکنید یا تصمیم میگیرید که چگونه اسباببازیهای خود را به اشتراک بگذارید، یادگیری در مورد سیستمهای سیاسی به ما کمک میکند تا تصمیم بگیریم که چگونه با هم کار کنیم و جوامع خود را بهتر کنیم. هر سیستمی روش خاص خود را برای مدیریت قدرت و تصمیمگیری دارد و با مقایسه آنها، یاد میگیریم که کدام ایدهها ممکن است برای همه بهتر عمل کنند.
با درک نظامهای سیاسی مختلف، میتوانید ببینید که بسیاری از کشورها سعی میکنند مکانی عادلانه و شاد برای مردم خود ایجاد کنند. چه از طریق رأی دادن، چه از طریق تقسیم مساوی یا پیروی از سنتهای دیرینه، هر سیستم درسهایی دارد که میتواند به همه ما کمک کند تا با مهربانی و مسئولیتپذیری با هم همکاری کنیم.
این درس به ما نشان میدهد که پرسیدن سوال در مورد انصاف و نحوه تصمیمگیری بسیار مهم است. درست مانند کلاس درس شما، که هر صدایی مهم است، در یک کشور، نظر هر فرد میتواند به شکلگیری آیندهای بهتر کمک کند. یادگیری در مورد این ایدهها از سنین پایین به شما کمک میکند تا جهان و نحوه زندگی مردم در کنار هم به روشهای مختلف را درک کنید.