امروز قرار است درباره دو روش تفکر یاد بگیریم: علم و شبهعلم. در این درس، به چیستی علم، چیستی شبهعلم و چگونگی تشخیص تفاوت بین آنها خواهیم پرداخت. از کلمات ساده و مثالهای فراوان از زندگی روزمره استفاده خواهیم کرد. این درس به شما کمک میکند تا با دقت فکر کنید و سوالات خوبی درباره دنیای اطراف خود بپرسید.
علم راهی برای یادگیری درباره طبیعت است. این روشی است که بر اساس پرسیدن سوال و آزمایش ایدهها ساخته شده است. افرادی که علم را مطالعه میکنند، که دانشمند نامیده میشوند، از آزمایشها برای درک نحوه کار چیزها استفاده میکنند.
شبهعلم کمی شبیه علم به نظر میرسد زیرا از کلمات قلمبه سلمبه و ایدههای جالب استفاده میکند. اما همیشه از آزمونهای دقیق پیروی نمیکند یا حقایق را با دقت بررسی نمیکند. شبهعلم اغلب به جای اثبات، بر باورها تکیه دارد.
با یادگیری این تفاوت، شما قادر خواهید بود تصمیم بگیرید که کدام ایدهها توسط واقعیتها پشتیبانی میشوند و کدامها نه. این به شما کمک میکند تا متفکر دقیقی شوید. در زندگی روزمره، با ایدههای زیادی روبرو خواهید شد. علم به ما کمک میکند تا از طریق آزمایشها و شواهد، ایدههای واقعی را درک کنیم.
علم راهی برای یادگیری درباره جهان با استفاده از آزمایشها و تجربههای دقیق است. علم سوالاتی مانند «چه اتفاقی دارد میافتد؟» و «چرا این اتفاق میافتد؟» میپرسد. دانشمندان با مشاهده، اندازهگیری و آزمایش ایدهها، شواهد جمعآوری میکنند.
برای مثال، وقتی به یک گیاه کوچک آب میدهید، میتوانید رشد آن را ببینید. دانشمندان مطالعه میکنند که چرا گیاهان با آب، خاک و نور خورشید رشد میکنند. آنها از آزمایشهایی استفاده میکنند تا بررسی کنند که آیا روشی که برای یک گیاه مؤثر است، برای بسیاری از گیاهان نیز مؤثر است یا خیر. این آزمایش دقیق به همه کمک میکند تا در مورد نتایج به توافق برسند.
علم بر پایه حقایق بنا شده است. اگر افراد زیادی بتوانند یک آزمایش را تکرار کنند و نتایج یکسانی را ببینند، میگوییم که این علم قوی است. ایدههایی که از این آزمایشها سربلند بیرون میآیند به ما کمک میکنند تا یاد بگیریم و رشد کنیم. علم را میتوان در داروهایی که مصرف میکنیم، ستارگان آسمان و حتی در باتریهایی که اسباببازیهای ما را تغذیه میکنند، یافت.
دانشمندان فرآیند خاصی را دنبال میکنند. ابتدا، آنها در مورد چیزی که میبینند سؤالی میپرسند. سپس، در مورد چگونگی پاسخ به آن سؤال حدس میزنند. این حدس، فرضیه نامیده میشود.
سپس، دانشمندان آزمایشهایی انجام میدهند. آنها یک چیز را در یک زمان تغییر میدهند و مشاهده میکنند که چه اتفاقی میافتد. آنها مشاهدات خود را با دقت یادداشت میکنند. وقتی آزمایش تمام شد، نتایج را بررسی میکنند.
اگر نتایج با حدس مطابقت داشته باشد، ممکن است ایده درست باشد. اگر نتایج مطابقت نداشته باشند، دانشمندان ایدههای جدیدی را امتحان میکنند یا آزمون را تغییر میدهند. این فرآیند مانند کارآگاهی است که به دنبال سرنخهایی برای حل یک معما میگردد.
تصور کنید میخواهید بدانید چه چیزی باعث میشود توپ سریعتر بغلتد. میتوانید سطوح مختلف، مانند فرش یا کف صاف را آزمایش کنید. با مقایسه آزمایشها، متوجه میشوید که کف صاف باعث میشود توپ سریعتر بغلتد. این علم است زیرا شما ایده را آزمایش میکنید و نتایجی را میبینید که میتوانید اندازهگیری کنید.
مثال دیگر، ترکیب رنگها است. اگر رنگ قرمز و آبی را با هم مخلوط کنید، بنفش به دست میآید. میتوانید این آزمایش را بارها و بارها امتحان کنید. هر بار، قرمز و آبی با هم ترکیب میشوند و بنفش را میسازند، که نشان میدهد این ایده قوی است. بسیاری از آزمایشهای مانند این به ما کمک میکنند تا ببینیم چیزها در جهان چگونه کار میکنند.
حتی اقلام روزمره مانند لامپها، تلفنها و ماشینها با استفاده از علم ساخته میشوند. مهندسان و دانشمندان سخت تلاش میکنند تا ایدههای جدید را آزمایش کنند تا هنگام استفاده ایمن و مفید باشند.
شبهعلم نوعی طرز فکر است که کمی شبیه علم به نظر میرسد اما از قوانین آن پیروی نمیکند. این روش اغلب از ایدههایی استفاده میکند که سرگرمکننده یا جالب هستند اما به دقت آزمایش نشدهاند.
افرادی که از شبهعلم استفاده میکنند، ممکن است داستانهایی بگویند که حتی بدون آزمایش هم درست به نظر میرسند. آنها اغلب به جای شواهد روشن، از نظرات و داستانهای شخصی استفاده میکنند. این امر تشخیص اینکه آیا این ایدهها برای همه مفید هستند یا خیر را دشوار میکند.
مهم است که بپرسیم «از کجا میدانیم این درست است؟» علم همیشه به دنبال اثبات است، اما شبهعلم میتواند مبتنی بر باور یا سنت بدون آزمایشهای واقعی باشد.
یکی از نمونههای رایج شبهعلم، طالعبینی است. طالعبینی این ایده است که ستارهها و سیارات میتوانند درباره زندگی و آینده ما به ما بگویند. بسیاری از روزنامهها طالعبینیهایی دارند که ادعا میکنند شخصیت ما را توصیف میکنند یا روز ما را پیشبینی میکنند. با این حال، این ایدهها مبتنی بر آزمایش یا تجربه نیستند.
مثال دیگر این باور است که برخی کریستالها میتوانند شما را شفا دهند. برخی افراد میگویند که نگه داشتن یک کریستال درد یا بیماری را از بین میبرد. آنها داستانهایی در مورد اینکه چگونه این کار به آنها کمک کرده است، به اشتراک میگذارند، اما هیچ آزمایش کنترلشدهای برای اثبات این موضوع برای همه وجود ندارد.
این مثالها نشان میدهند که شبهعلم از ایدههایی استفاده میکند که با مراحل دقیقی که علم به کار میبرد، بررسی نشدهاند. اگرچه این ایدهها ممکن است سرگرمکننده یا جالب به نظر برسند، اما از آزمایشهای مکرر و شواهد روشن پشتیبانی نمیکنند.
مهم است که بدانیم علم و شبهعلم چه تفاوتی دارند. بیایید به چند نکته کلیدی نگاهی بیندازیم:
این نکات به ما کمک میکنند تا بررسی کنیم که آیا یک ایده جدید علمی است یا خیر. علم سوالات زیادی میپرسد و نشانههای روشنی از کار را نشان میدهد، در حالی که شبهعلم بیشتر بر احساسات و ادعاهای آزمایش نشده متکی است.
یک راه برای تشخیص علم از شبهعلم، پرسیدن سوالات ساده است: «میتوانم آزمایش را ببینم؟» یا «آیا دیگران هم همین آزمایش را انجام دادهاند؟» اگر افراد زیادی یک ایده را بررسی کرده و به نتیجه یکسانی رسیده باشند، آن ایده احتمالاً علمی است.
وقتی کسی ایدهای به شما میگوید که شگفتانگیز به نظر میرسد، از او مدرک بخواهید. برای مثال، اگر دوستی میگوید که یک اسباببازی خاص میتواند شما را فوقالعاده سریع کند، بپرسید: «آیا دانشمندان یا معلمان این ایده را بررسی کردهاند؟» ایدههای خوب با آزمایشهای فراوان و نتایج واضح به دست میآیند.
با پرسیدن سوال، یاد میگیرید که به ایدههایی که شواهد قوی دارند اعتماد کنید. علم، آزمایش دقیق و رفتار منصفانه را ارج مینهد. در شبهعلم، ممکن است وقتی میپرسید «از کجا میدانیم این درست است؟» پاسخهای روشنی دریافت نکنید.
تصور کنید یک کتاب مصور پیدا میکنید که در مورد یک درخت جادویی صحبت میکند. خواندن این ایده ممکن است جالب باشد، اما هیچ آزمایشی که نشان دهد درختی صحبت میکند، نخواهید دید. علم به دنبال اثبات است، مانند ضبط صدا یا مشاهده درخت در شرایط مختلف.
حالا، به پختن یک غذا فکر کنید. وقتی از یک دستور غذا پیروی میکنید، از مراحل واضح و مواد اولیه مطمئن استفاده میکنید. نتیجه، غذایی است که همه میتوانند آن را بچشند. اگر کسی بگوید که یک ادویه مخفی میتواند طعم غذا را جادویی کند بدون اینکه توضیح دهد چگونه، شما مراقب خواهید بود که آن را باور کنید. آزمایش دستور غذا و بررسی مواد اولیه مانند یک آزمایش علمی است.
همچنین ممکن است وقتی بیرون بازی میکنید، علم را در عمل ببینید. وقتی رنگینکمان را بعد از باران تماشا میکنید، در واقع اثر طبیعی نور و آب را میبینید. یک دانشمند میتواند این را با حقایق واضحی در مورد چگونگی خم شدن نور در آب توضیح دهد. داستانی که میگوید رنگینکمان قدرت جادویی دارد، بدون مدرک، مانند شبهعلم است.
فلسفه علم، شیوهای از تفکر در مورد چگونگی عملکرد علم است. این فلسفه به ما روش صحیح پرسیدن سوال و یافتن پاسخها را میآموزد. به ما یادآوری میکند که علم فقط مجموعهای از حقایق نیست، بلکه فرآیندی از یادگیری دقیق و پرسیدن این سوال است که "چگونه این را میدانیم؟"
این طرز تفکر به همه - از دانشآموزان گرفته تا بزرگسالان - کمک میکند تا بفهمند که آزمایش و اثبات بسیار مهم هستند. همچنین نشان میدهد که وقتی افراد زیادی بتوانند یک ایده را بررسی کنند، میتوانیم به آن اعتماد بیشتری داشته باشیم. فلسفه علم به ما کمک میکند تا ببینیم که علم خوب همیشه از اطلاعات جدید استقبال میکند و برای بهتر شدن تلاش میکند.
برای مثال، اگر گروهی از معلمان ایده جدیدی در مورد چگونگی رشد گیاهان آزمایش کنند، آزمایشهای خود را با دیگران به اشتراک میگذارند. وقتی دیگران آزمایشها را تکرار میکنند و به نتایج مشابهی میرسند، آن ایده قویتر میشود. این قلب علم است که توسط فلسفه علم هدایت میشود.
گاهی اوقات، مردم بین علم و شبهعلم اشتباه میگیرند. هر دو میتوانند از کلمات و ایدههای جالبی استفاده کنند، که تشخیص آنها را از هم در ابتدا دشوار میکند. با این حال، نگاهی دقیق به نحوه آزمایش یک ایده میتواند تفاوت را نشان دهد.
برای مثال، برخی کتابها یا برنامههای تلویزیونی ممکن است ایدههای بزرگی را با زبانی تند ارائه دهند. آنها ممکن است آزمایشهای واقعی را با داستانهایی که توسط شواهد تأیید نشدهاند، ترکیب کنند. اگر بپرسید «از کجا میدانید؟» و پاسخ شامل یک آزمون واضح نباشد، آن ایده ممکن است شبهعلم باشد.
مهم است که با دقت گوش دهید و سوال بپرسید. وقتی ایدهای را میشنوید، به این فکر کنید که آیا کسی آزمایشها را تکرار کرده و شواهد روشنی ارائه داده است یا خیر. این عادت به شما کمک میکند تا از فریب خوردن توسط ایدههایی که به طور کامل آزمایش نشدهاند، جلوگیری کنید.
درک تفاوت بین علم و شبهعلم به ما کمک میکند تا انتخابهای بهتری داشته باشیم. وقتی بدانید که علم مبتنی بر آزمایشها و شواهد مکرر است، یاد میگیرید به ایدههایی که توسط افراد زیادی بررسی شدهاند اعتماد کنید.
این مهارت زمانی مفید است که تبلیغات یا داستانهایی را میبینید که بدون هیچ مدرکی، وعدهی راهحلهای سریع یا جادویی میدهند. به جای اینکه فوراً آنها را باور کنید، از خود میپرسید: «چه مدرکی وجود دارد؟» که با آن از خود و دیگران در برابر ادعاهای آزمایش نشده محافظت میکنید.
توانایی تشخیص تفاوت، در مدرسه نیز به شما کمک میکند. به شما میآموزد که در مورد اطلاعات، انتقادی و محتاط باشید. این عادت پرسیدن سوال، با بزرگ شدن و مواجهه با چالشهای فراوان، در شما باقی خواهد ماند.
علم در زندگی روزمره ما بسیار مهم است. فناوریهایی که ما استفاده میکنیم، مانند رایانهها، تلفنهای هوشمند و تبلتها، از آزمایشهای علمی حاصل میشوند. پزشکان از علم برای تصمیمگیری در مورد درمانها و داروهایی که به ما کمک میکنند احساس بهتری داشته باشیم، استفاده میکنند. در کارخانهها، علم به ساخت اسباببازیها و لباسهایی کمک میکند که استفاده از آنها بیخطر است.
از سوی دیگر، شبهعلم گاهی اوقات میتواند مردم را گمراه کند. برای مثال، اگر کسی از ایدههای آزمایشنشده برای تولید محصولی استفاده کند که ادعا میکند شما را بسیار قوی یا سالم میکند، بسیاری از مردم ممکن است آن را امتحان کنند. بدون شواهد، این ایدهها ممکن است اصلاً کار نکنند. این نشان میدهد که چرا بررسی شواهد مهم است.
جوامع محلی و دولتها نیز هنگام برنامهریزی و ساخت مکانهایی مانند پارکها و مدارس از علم استفاده میکنند. آنها ایدههای جدید را آزمایش میکنند تا مطمئن شوند که جادهها ایمن و ساختمانها مستحکم هستند. این بررسی دقیق، که بخشی از علم است، به حفظ امنیت همه کمک میکند.
از آنجا که علم مبتنی بر آزمایشهای واضح و مکرر است، به مردم کمک میکند تا به چیزهایی که هر روز استفاده میکنیم اعتماد کنند. وقتی ایدهها آزمایش و مورد توافق قرار میگیرند، میدانیم که میتوان از آنها برای بهبود زندگیمان به طور ایمن و قابل اعتماد استفاده کرد.
تصور کنید که در یک باغ بازی میکنید. شما شلنگ باغبانی را تماشا میکنید که گیاهان را آبیاری میکند و متوجه میشوید که برخی از گیاهان سریعتر از بقیه رشد میکنند. ممکن است از خود بپرسید که چرا. یک دانشمند با دادن مقادیر مختلف آب به گیاهان مختلف، آزمایشی را ترتیب میدهد. با هر آزمایش، آنها میتوانند یاد بگیرند که آب چگونه به رشد گیاهان کمک میکند. این یک نمونه بارز از علم در عمل است.
حالا، داستانی را تصور کنید که کسی در مورد یک طلسم جادویی که به درختی آویزان است و باعث میشود حیوانات صحبت کنند، تعریف میکند. اگرچه این داستان ممکن است سرگرمکننده باشد، اما هیچ راهی برای آزمایش یا تکرار جادو وجود ندارد. این نمونهای از شبهعلم است زیرا مبتنی بر یک داستان است نه آزمایش.
یک روز بارانی را نیز در نظر بگیرید. پس از بند آمدن باران، رنگینکمانی درخشان در آسمان میبینید. علم به ما میگوید که این اتفاق به دلیل خم شدن نور هنگام عبور از قطرات باران رخ میدهد. این توضیح را میتوان آزمایش کرد و به دیگران نشان داد. داستان دیگری ممکن است بگوید که رنگینکمان پلی به سرزمین جادویی است. این ایده سرگرمکننده است اما اثباتی ندارد و نمونهای از شبهعلم است.
با مقایسه این مثالها، میتوانید یاد بگیرید که علم مبتنی بر آزمایشهایی است که میتوانید تکرار کنید، در حالی که شبهعلم بر داستانهایی متکی است که با آزمایشها تأیید نمیشوند.
هر زمان که ایده جدیدی میشنوید، از خودتان سوالاتی بپرسید تا ببینید آیا علمی است یا خیر. میتوانید بپرسید: «آیا این ایده توسط افراد زیادی آزمایش شده است؟» یا «آیا میتوانم یک آزمایش واضح ببینم که آن را اثبات کند؟»
پرسیدن این سؤالات مانند کارآگاه بودن است. وقتی در مورد چیزی کنجکاو هستید، به دنبال سرنخ و مدرک میگردید. به این ترتیب، متوجه خواهید شد که آیا میتوان به یک ایده اعتماد کرد یا خیر.
وقتی در مورد ایدهای مطمئن نیستید با معلمان یا والدین خود صحبت کنید. آنها میتوانند به شما کمک کنند تا بفهمید که آیا این ایده مبتنی بر اثبات است یا فقط یک داستان سرگرمکننده است.
وقتی تمرین میکنید که سوالات خوبی بپرسید، یاد میگیرید که فقط به ایدههایی که با دقت آزمایش شدهاند اعتماد کنید. این باعث میشود که در مورد باورهایتان باهوش و مطمئن باشید.
شما میتوانید با انجام آزمایشهای ساده در خانه یک دانشمند باشید. سعی کنید دو رنگ آب را با استفاده از رنگ خوراکی مخلوط کنید. تماشا کنید که چگونه یک رنگ جدید ایجاد میشود. این آزمایش نشان میدهد که چگونه مخلوط کردن چیزها میتواند آنها را تغییر دهد و این بخشی از علم است.
همچنین میتوانید با پرورش یک گیاه کوچک، علم را کشف کنید. یک دانه را در یک فنجان حاوی مقداری خاک بکارید. به یک دانه آب فراوان و به دانه دیگر فقط کمی آب بدهید. ببینید کدام گیاه سالمتر رشد میکند. این آزمایش ساده به شما امکان میدهد ببینید آب چگونه به رشد گیاهان کمک میکند.
از خانوادهتان بخواهید در ثبت اتفاقات به شما کمک کنند. مشاهدات خود را بنویسید و در مورد آنها صحبت کنید. این آزمایشها به شما کمک میکنند تا روش دقیق پرسیدن سوال و بررسی ایدهها را یاد بگیرید، درست مانند کاری که دانشمندان در آزمایشگاههای خود انجام میدهند.
گاهی اوقات، آزمایشها آنطور که انتظار میرود، نتیجه نمیدهند. این در علم طبیعی است. وقتی یک آزمایش پاسخی را که ما انتظار داشتیم، نمیدهد، دانشمندان از اشتباه درس میگیرند و دوباره تلاش میکنند. هر شکست فرصتی برای یادگیری چیز جدید است.
شبهعلم معمولاً وقتی اشتباه میکند، ایدههای خود را تغییر نمیدهد. حتی اگر آزمایشها نشان دهند که داستان قدیمی درست نیست، آن را حفظ میکند. با این حال، علم همیشه پذیرای پیشرفت است. این یکی از مهمترین تفاوتهای بین این دو رویکرد است.
به یاد داشته باشید، هر اشتباه فرصتی است برای پرسیدن سوالات بیشتر و یادگیری بیشتر در مورد چگونگی کارکرد واقعی جهان. وقتی در یک آزمایش علمی اشتباه میکنید، یک قدم به درک حقیقت نزدیکتر میشوید.
همچنان که بزرگ میشوید، ایدههای جدید زیادی خواهید شنید. برخی علمی و برخی ممکن است شبهعلمی باشند. یادگیری نحوه درخواست مدرک و آزمایش ایدهها به شما کمک میکند تا صرف نظر از سن خود، تصمیمات خوبی بگیرید.
وقتی بفهمید که علم نیازمند آزمایشها و شواهد دقیق است، برای انتخابهای عاقلانهتر آمادهتر خواهید بود. این طرز فکر در مدرسه، خانه و حتی در انتخاب سرگرمیها یا مشاغل آینده به شما کمک خواهد کرد.
همیشه به یاد داشته باشید که بپرسید «از کجا میدانیم؟» و به دنبال آزمونهایی باشید که شواهد روشنی را نشان میدهند. این عادتها به شما کمک میکنند تا همزمان با یادگیری و رشد، تصمیم بگیرید به کدام ایدهها اعتماد کنید.
علم به ما میآموزد که کنجکاو باشیم و حقایق را بررسی کنیم. ما به علم اعتماد داریم زیرا به دنبال شواهد است و آزمایشها را تکرار میکند. وقتی یک ایده بارها آزمایش میشود و همه آزمایشها با آن موافق هستند، قوی و قابل اعتماد میشود.
این شبیه یک بازی است که در آن شما از قوانین یکسانی پیروی میکنید و هر بار نتایج یکسانی میگیرید. در علم، اگر مراحل یکسانی را دنبال کنید، پاسخهای یکسانی خواهید دید. این تکرار به همه کمک میکند تا نتایج را باور کنند.
از آنجا که علم به این روش کار میکند، مردم از آن برای ساخت داروهای ایمن، ساختمانهای مستحکم و فناوری هوشمند استفاده میکنند. این اثبات توسط بسیاری از مردم در سراسر جهان تکرار، به اشتراک گذاشته و مورد استفاده قرار میگیرد.
علم روشی دقیق برای یادگیری درباره جهان است. علم از آزمایشها، مشاهدات و آزمونهای مکرر برای اثبات ایدهها استفاده میکند.
شبهعلم از ایدههایی استفاده میکند که ممکن است واقعی به نظر برسند اما به دقت آزمایش نشدهاند. این شبهعلم اغلب بر باورها یا داستانهایی بدون شواهد روشن تکیه دارد.
تفاوتهای کلیدی در آزمایش، شواهد، ثبات و استقبال از اطلاعات جدید یافت میشوند. علم از حقایق جدید استقبال میکند و میتواند با ارائه ایدههای بهتر تغییر کند.
مثالهای روزمره، مانند تماشای رنگینکمان یا ترکیب رنگها، به ما نشان میدهند که علم چگونه کار میکند. در مقابل، داستانهای جادویی یا ادعاهای آزمایش نشده، نمونههایی از شبهعلم هستند.
با پرسیدن سوالات خوبی مانند «از کجا میدانیم؟» هنگام شنیدن ایدههای جدید، میتوانید از علم برای تصمیمگیری در مورد اینکه کدام ایدهها قابل اعتماد هستند، استفاده کنید.
به یاد داشته باشید، متفکر دقیقی بودن به معنای جستجوی مداوم شواهد و آزمونهای روشن است. علم به ما کمک میکند تا یاد بگیریم و زندگی خود را بهبود بخشیم، در حالی که شبهعلم ممکن است سرگرمکننده باشد اما همیشه حقیقت را به ما نمیدهد.