به درس ما در مورد کلمات ریشهای و نحوه تغییر آنها خوش آمدید. در این درس، در مورد بلوکهای سازنده اساسی کلمات یاد خواهیم گرفت. کلمات ریشهای بسیار مهم هستند زیرا به ما در درک معنای بسیاری از کلمات کمک میکنند. آنها مانند پایه یا بلوک شروع هستند که بسیاری از کلمات دیگر از آن رشد میکنند. درست همانطور که خانهای را با آجر میسازید، کلمات را با استفاده از کلمات ریشهای میسازید. وقتی حروف اضافی به یک کلمه ریشهای اضافه میکنیم، کلمه میتواند معنای جدیدی به خود بگیرد یا زمان یا عمل متفاوتی را نشان دهد. این درس به شما کمک میکند تا ببینید که چگونه تغییرات کوچک میتوانند تفاوتهای بزرگی در معنا ایجاد کنند.
کلمه ریشه بخش اصلی یک کلمه است. معنای خاص خود را دارد و میتواند به تنهایی به کار رود. برای مثال، کلمه play یک کلمه ریشه است. وقتی کلمه play را میشنوید، میدانید که به معنای انجام یک فعالیت برای سرگرمی است. مثال دیگر کلمه jump است؛ این کلمه در مورد عمل پریدن به هوا به ما میگوید. این کلمات ساده بسیار مفید هستند زیرا میتوان آنها را با کمک حروف اضافی تغییر داد.
وقتی یک کلمه جدید یا طولانی میبینید، اغلب بخشی دارد که آشنا به نظر میرسد. آن بخش آشنا معمولاً ریشه کلمه است. تشخیص ریشه کلمه به شما کمک میکند تا حدس بزنید که کل کلمه چه معنایی میتواند داشته باشد. ریشه کلمه، ایده اصلی را در خود جای داده است، همانطور که یک تنه درخت قوی شاخههای خود را نگه میدارد.
شما میتوانید ریشه یک کلمه را با اضافه کردن حروف اضافی تغییر دهید. این حروف اضافی اغلب در ابتدا یا انتهای یک کلمه میآیند. وقتی حروف اضافی در ابتدا اضافه شوند، به آنها پیشوند میگویند. وقتی حروف اضافی در انتها اضافه شوند، به آنها پسوند میگویند. وقتی یک پیشوند یا پسوند اضافه میکنید، معنی یا شکل دستوری کلمه تغییر میکند، اما ایده اصلی از ریشه کلمه هنوز وجود دارد.
این فرآیند شبیه به تزئین یک کاپکیک ساده است. کاپکیک مانند ریشه کلمه است و فراستینگ و اسپرینکلهایی که اضافه میکنید مانند پیشوندها یا پسوندها هستند. اگرچه کاپکیک بعد از تزئینات متفاوت به نظر میرسد، اما در اصل همان کاپکیک است. هر بار که تزئینات جدیدی اضافه میکنید، کمی در مورد کاپکیک تغییر ایجاد میکنید، همانطور که با اضافه کردن پیشوند یا پسوند، کمی در مورد کلمه تغییر ایجاد میکنید.
پیشوند گروه کوچکی از حروف است که در ابتدای یک کلمه اضافه میشود. اضافه کردن پیشوند معنی کلمه را تغییر میدهد. یکی از پیشوندهای بسیار رایج un است. پیشوند un به معنی «نه» است. برای مثال، وقتی un را به کلمه happy اضافه میکنید، کلمه unpleasant به دست میآید که به معنی خوشحال یا غمگین نیست.
پیشوند رایج دیگر re است. پیشوند re به معنای دوباره انجام دادن کاری است. برای مثال، ریشه کلمه do را در نظر بگیرید. وقتی re را اضافه میکنید، کلمه redo را میسازید که به معنای انجام کاری یک بار دیگر است. این نشان میدهد که چگونه یک اضافه کردن کوچک در ابتدای یک کلمه میتواند معنای آن را به طور کامل تغییر دهد.
در اینجا چند نمونه دیگر از پیشوندهای رایج آورده شده است:
به یاد داشته باشید، پیشوندها همیشه در ابتدای کلمه میآیند تا معنای اصلی را تغییر دهند یا به آن اضافه کنند. آنها به ما کمک میکنند تا بفهمیم آیا چیزی دوباره اتفاق میافتد یا اینکه متضاد معنای ریشه کلمه است.
پسوند گروهی از حروف است که به انتهای یک کلمه اضافه میشود. پسوندها همچنین معنی یا نوع کلمه را تغییر میدهند. آنها میتوانند زمان فعل را نشان دهند، اعمال تکراری را نشان دهند یا حتی عدد را نشان دهند. یک پسوند بسیار رایج ing است. وقتی ing را به ریشه کلمهای مانند play اضافه میکنید، کلمه playing به دست میآید که به ما میگوید عملی همین الان در حال انجام است.
یکی دیگر از پسوندهای رایج ed است که نشان میدهد اتفاقی در گذشته افتاده است. برای مثال، اگر ریشه کلمه jump را بردارید و ed را اضافه کنید، میشود jumping که نشان میدهد پریدن قبلاً رخ داده است.
چند نمونه دیگر از پسوندها عبارتند از:
با اضافه کردن این پسوندها، نحوهی عملکرد کلمات در جملات را تغییر میدهیم. پسوندها میتوانند به ما بگویند که آیا عملی در حال وقوع است، آیا کاری انجام شده است یا حتی تعداد چیزهایی که وجود دارد چقدر است. آنها ابزار بسیار مفیدی برای کمک به ما در بازی با کلمات هستند.
وقتی یک کلمه ریشه را با پیشوند یا پسوند تغییر میدهیم، معنی کلمه ریشه را از دست نمیدهیم. در عوض، کمی اطلاعات اضافی اضافه میکنیم. برای مثال، به کلمه kind فکر کنید. کلمه kind به معنی خوب و دلسوز است. وقتی پسوند ness را به آن اضافه میکنیم، kind به دست میآید که به معنی کیفیت مهربان بودن است. ایده اصلی مهربان بودن ثابت میماند، اما اکنون در مورد آن کیفیت به عنوان یک چیز یا یک حالت صحبت میکنیم.
مثال دیگر کلمه care است. ریشه کلمه care به ما در مورد مراقبت از کسی یا چیزی میگوید. وقتی ful به انتهای آن اضافه کنیم، می شود careful ، که به معنی مراقبت زیاد است. اگر به جای آن less اضافه کنیم، می شود careless ، به معنی نشان ندادن مراقبت. این تغییرات کوچک معانی جدیدی را از همان ریشه کلمه به وجود میآورند.
توجه کنید که حتی وقتی شکل کلمه تغییر میکند، اصل کلمه ثابت میماند. این ثبات به ما کمک میکند تا بسیاری از کلمات جدید را بفهمیم زیرا از قبل ریشه را میدانیم.
بیایید به چند مثال ساده از زندگی روزمره نگاه کنیم تا ببینیم ریشه کلمات چگونه تغییر میکند.
مثال ۱: بازی
تصور کنید که یک اسباببازی مورد علاقه دارید. هر روز با آن بازی میکنید . کلمه play یک کلمه ریشهای است که در مورد یک فعالیت سرگرمکننده به شما میگوید. وقتی الان این فعالیت را انجام میدهید، در حال بازی هستید. اگر دیروز این فعالیت را انجام دادید، با اسباببازی بازی کردید. اگر به کسی تبدیل شوید که زیاد بازی میکند، ممکن است به شما بازیکن گفته شود. در هر مورد، کلمه ریشهای play پایهای است که اشکال جدید از آن ساخته میشوند.
مثال ۲: اجرا
زمانی را تصور کنید که در یک مسابقهی مدرسه میدویدید. کلمهی run ریشهی کلمهی شماست. وقتی عملی را انجام میدهید، در حال دویدن هستید. اگر مسابقه را تمام کنید، خیلی سریع دویدهاید . اگر کسی در این عمل خیلی خوب باشد، میتوان او را دونده نامید. هر اصلاحیهی این کلمه، چیز متفاوتی در مورد آن عمل به ما میگوید، اما همه از ریشهی سادهی کلمهی run گرفته شدهاند.
مثال ۳: بخوانید
وقتی کتابی را باز میکنید، شروع به خواندن میکنید. ریشه کلمه read به عمل نگاه کردن به کلمات و فهمیدن آنها اشاره دارد. اگر در وسط این عمل هستید، در حال خواندن هستید. با فکر کردن به کسی که عاشق این عمل است، میتوانید او را خواننده بنامید. این تغییرات کوچک به ما کمک میکند تا در مورد زمان وقوع عمل یا اینکه چه کسی آن را انجام میدهد صحبت کنیم.
گاهی اوقات وقتی پیشوند یا پسوندی به کلمه اضافه میکنیم، املای آن کمی تغییر میکند. این به کلمه جدید کمک میکند تا ظاهر یا صدای بهتری داشته باشد. برای مثال، وقتی کلمه happy را به happiness تغییر میدهید، حرف y قبل از اضافه کردن پسوند ness به i تغییر میکند. اگرچه حروف تغییر میکنند، اما ایده شادی همچنان از happy میآید.
مثال دیگر کلمه fly است. ریشه کلمه fly است. وقتی پسوند ing را برای نشان دادن وقوع عمل اضافه میکنیم، به flying تبدیل میشود. گاهی اوقات، تغییرات کوچک در حروف به روانتر شدن کلمه هنگام صحبت کمک میکند. اگرچه این تغییرات در ابتدا ممکن است دشوار به نظر برسند، اما با تمرین به زودی یاد خواهید گرفت که آنها را تشخیص داده و درک کنید.
دانستن ریشه کلمات و نحوه تغییر آنها از بسیاری جهات به شما کمک میکند. وقتی یاد میگیرید که بخش اصلی یک کلمه را تشخیص دهید، میتوانید کلمات جدید را راحتتر بفهمید. برای مثال، اگر ریشه کلمه act را بدانید، ممکن است معانی actor یا action را حدس بزنید.
این مهارت هنگام خواندن داستان، نوشتن پاراگراف یا گفتگو با دوستان و معلمانتان بسیار مفید است. مانند داشتن یک کلید مخفی کوچک برای باز کردن معنی بسیاری از کلمات است. وقتی کلمات جدید یاد میگیرید، به دنبال ریشه بگردید. این به شما کمک میکند کلمه را به خاطر بسپارید و معنی آن را بفهمید، همانطور که دانستن یک الگو به شما در حل یک معما کمک میکند.
در نظر بگیرید که چند کلمه در کتابهای داستان مورد علاقهتان بخشهای مشابهی دارند. وقتی ابتدای کلمه را میبینید، ممکن است از قبل بدانید که در مورد چیست. به همین دلیل است که وقتی پیشوندها، پسوندها و ریشه کلمات را میدانید، زبان ما کمتر گیجکننده میشود. با گذشت زمان و تمرین، از جادوی کلمهسازی لذت خواهید برد.
هر روز، کلماتی را روی تابلوها، کتابها و حتی در مکالمات میبینید. وقتی ریشه کلمات را میدانید، شروع به دیدن سرنخهای پنهانی میکنید که در مورد معنی این کلمات به شما اطلاعات بیشتری میدهند. به عنوان مثال، بسیاری از کلماتی که در مدرسه نوشته میشوند، بخشهایی دارند که ممکن است از قبل آنها را بدانید.
تصور کنید تابلویی میبینید که روی آن نوشته شده خروج . این کلمه کوتاه به شما میگوید که کجا میتوانید خارج شوید. حالا به کلمهای مانند emergency فکر کنید. اگرچه کلمه طولانیتری است، اما ایده پشت آن را میتوان با نگاه کردن به اجزای کوچک فهمید. به طور مشابه، وقتی میشنوید که کسی میگوید ناراضی یا بیاحتیاط است، میدانید که تغییر کوچکی در کلمه - اضافه کردن پیشوند یا پسوند - معنای جدیدی ایجاد کرده است.
هر بار که کتابی میخوانید یا در کلاس گوش میدهید، سعی کنید به حروف اضافی در ابتدا یا انتهای کلمات توجه کنید. این به شما کمک میکند الگوها را تشخیص دهید. به مرور زمان، متوجه خواهید شد که درک این بخشهای کلمه، خواندن داستانها یا دستورالعملها را بسیار آسانتر میکند. همچنین با انتخاب شکل صحیح کلمه، میتوانید جملات خود را واضحتر بنویسید.
یادگیری ریشه کلمات نه تنها برای خواندن مفید است؛ بلکه هنگام نوشتن و صحبت کردن نیز بسیار مفید است. وقتی داستانی مینویسید، انتخاب کلمه مناسب میتواند جملات شما را بسیار واضح کند. برای مثال، اگر میخواهید نشان دهید که عملی در حال حاضر در حال انجام است، میتوانید پسوند ing را به ریشه کلمه اضافه کنید تا کلماتی مانند playing یا running تشکیل شود.
اگر میخواهید داستانی درباره اتفاقی که دیروز افتاده است بگویید، میتوانید از پسوند ed برای نشان دادن گذشته بودن عمل استفاده کنید. برای مثال، میتوانید بنویسید: «من با دوستم در پارک بازی کردم». کلمه played از ریشه کلمه play میآید و پسوندی به آن اضافه شده تا زمان وقوع عمل را به ما بگوید.
صحبت کردن با دوستان و معلمانتان نیز از کلمات زیادی استفاده میکند که تغییر میکنند. وقتی کسی از شما در مورد روزتان میپرسد، ممکن است بگویید: «از بازی کردن در بیرون لذت بردم.» در اینجا، کلمه « بازی کردن » به ما میگوید که فعالیت سرگرمکنندهای در حال انجام بوده است. استفاده صحیح از این بخشهای کوچک، صحبت شما را واضح میکند و به شما کمک میکند تا ایدههای خود را به راحتی منتقل کنید.
بسیاری از کلمات به یک خانواده کلمه تعلق دارند. یک خانواده کلمه با یک ریشه کلمه شروع میشود و سپس با اضافه کردن پیشوندها یا پسوندهای مختلف رشد میکند. این خانواده از کلمات، همگی ایده مشابهی را به اشتراک میگذارند. برای مثال، خانواده کلماتی را که از care میآید در نظر بگیرید. کلمات مختلفی مانند careful ، careless و careing دارید. اگرچه کلمات کمی تغییر میکنند، اما همه آنها به ایده اصلی careing متصل میمانند.
خانوادههای کلمات مانند گروههایی از دوستان هستند که همگی چیزی مشترک دارند. وقتی یک کلمه از این خانواده را میدانید، میتوانید معانی کلمات دیگر در همان خانواده را حدس بزنید. این امر درک و یادگیری کلمات جدید را بسیار آسانتر میکند!
یک خانواده کلمه دیگر از ریشه کلمه read میآید. وقتی پسوند ing اضافه میشود، میشود reading و با اضافه شدن er میشود reader . هر یک از این کلمات ایده اصلی نگاه کردن به کلمات و درک آنها را به اشتراک میگذارند. با یادگیری در مورد خانوادههای کلمات، میتوانید کلمات جدید زیادی را فقط از یک ریشه یاد بگیرید.
همانطور که روز خود را سپری میکنید، سعی کنید به کلماتی که روی تابلوهای خیابان، در کتابخانه یا در کتابهای مدرسهتان نوشته شدهاند توجه کنید. از خود بپرسید که آیا میتوانید ریشه کلمه پنهان شده در آنها را ببینید. اگر کلمه بلندی میبینید، ممکن است از کلمه کوتاهی ساخته شده باشد که حروف زیادی به آن اضافه شده است. تشخیص این الگوها بسیار هیجانانگیز است زیرا به شما نشان میدهد که زبان مانند یک معما است که منتظر حل شدن است.
وقتی به صحبت کردن کسی گوش میدهید، میتوانید نحوه تغییر کلمات را نیز بشنوید. ممکن است کلمه talk و سپس کلمه speaking یا حتی کلمه talkative را بشنوید. هر تغییر اطلاعات بیشتری به شما میدهد. این تمرین به شما کمک میکند تا خواننده بهتر و نویسنده با اعتماد به نفستری شوید.
به یاد داشته باشید که یادگیری زمان میبرد. هر روز، هنگام خواندن یا گوش دادن، لحظهای را به تشخیص ریشه کلمات اختصاص دهید و متوجه تغییراتی شوید که ایجاد شدهاند. با گذشت زمان، این سرنخهای کوچک به شما کمک میکنند تا استاد کلمات شوید و مهارتهای زبانی خود را قویتر و سرگرمکنندهتر کنید.
در اینجا مروری سریع بر ایدههای اصلی که در این درس پوشش دادهایم، آورده شده است:
به طور خلاصه، کلمات ریشهای قلب زبان ما هستند. آنها نقطه شروع هستند و به ما کمک میکنند معنی بسیاری از کلمات طولانیتر را درک کنیم. با اضافه کردن پیشوندها و پسوندها، میتوانیم یک کلمه را برای نشان دادن زمانها، احساسات یا اعمال مختلف تغییر دهیم. این باعث میشود زبان ما هیجانانگیز و انعطافپذیر باشد. هر بار که متوجه یک کلمه تغییر یافته میشوید، به شکل اصلی آن فکر کنید. این به شما کمک میکند کلمات بیشتری یاد بگیرید و خواننده و نویسنده بهتری شوید.
به کاوش در دنیای کلمات ادامه دهید. در هر کلمهای که میبینید، به دنبال اجزای کوچک آن بگردید. با تمرین، به طور خودکار این اجزا را تشخیص خواهید داد. از سفر یادگیری خود لذت ببرید و به یاد داشته باشید که هر کلمه جدید فرصتی برای تقویت مهارتهای زبانی شماست. خواندن و یادگیری خوبی داشته باشید!