شناخت اجتماعی شاخه ای از روانشناسی است. چقدر در مورد این موضوع می دانید؟ نگران نباشید، بیایید بیشتر دریابیم.
اهداف یادگیری
در پایان این مبحث، از شما انتظار می رود که
شناخت اجتماعی به شاخهای از روانشناسی اشاره دارد که بر چگونگی پردازش، ذخیره و استفاده افراد از اطلاعات در مورد موقعیتهای اجتماعی و سایر افراد تمرکز دارد. بر نقشی که توسط فرآیندهای شناختی در تعاملات اجتماعی ایفا می شود، تمرکز دارد.
از نظر فنی تر، شناخت اجتماعی نحوه برخورد افراد با اعضای یک گونه (همنوعان) یا حتی در میان گونه ها (مانند یک حیوان خانگی) را تعریف می کند. شناخت اجتماعی از چهار مرحله تشکیل شده است:
در روانشناسی اجتماعی، شناخت اجتماعی رویکرد خاصی را تعریف می کند که در آن این فرآیندها با توجه به روش های نظریه پردازش اطلاعات و روانشناسی شناختی مورد مطالعه قرار می گیرند. بر اساس این دیدگاه، شناخت اجتماعی یک سطح تحلیلی است که هدف آن درک پدیده های روانشناسی اجتماعی از طریق بررسی فرآیندهای شناختی است. دغدغه های اصلی این رویکرد فرآیندهایی است که در قضاوت، ادراک و حافظه محرک های اجتماعی دخیل هستند.
این سطح تحلیل را می توان برای هر حوزه محتوایی در روانشناسی اجتماعی، از جمله تحقیق در مورد فرآیندهای بین فردی، درون فردی، بین گروهی و درون گروهی اعمال کرد.
اصطلاح شناخت اجتماعی در حوزه های متعددی در علوم اعصاب شناختی و روانشناسی به کار رفته است، که بیشتر به توانایی های اجتماعی مختلف مختل شده در اسکیزوفرنی ، اوتیسم و سایر اختلالات اشاره دارد. اساس بیولوژیکی شناخت اجتماعی در علوم اعصاب شناختی بررسی می شود. روانشناسان رشد مسئول مطالعه رشد توانایی های شناخت اجتماعی هستند.
طرحواره های اجتماعی
نظریه طرحواره اجتماعی بر اساس و از اصطلاحات نظریه طرحواره در روانشناسی شناختی استفاده می کند و توصیف می کند که چگونه مفاهیم یا ایده ها در ذهن بازنمایی می شوند و چگونه آنها طبقه بندی می شوند. بر اساس این دیدگاه، زمانی که به مفهومی فکر می کنیم یا می بینیم، طرحواره یا بازنمایی ذهنی فعال می شود که اطلاعات دیگری را که با تداعی با مفهوم اصلی مرتبط است به ذهن می آورد.
هنگامی که یک طرحواره در دسترس تر باشد، می توان آن را با سرعت بیشتری فعال کرد و در یک موقعیت خاص استفاده کرد. دو فرآیند شناختی که مسئول افزایش دسترسی به طرحواره ها هستند عبارتند از آغازگر و برجسته . برجستگی به درجه ای از برجسته شدن یک شی اجتماعی خاص نسبت به سایر اشیاء اجتماعی در یک موقعیت اشاره دارد. هرچه برجستگی یک شی بیشتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که طرحواره های آن شی در دسترس قرار گیرند. به عنوان مثال، در صورت وجود یک زن در یک گروه شش نفره مرد، طرحواره های جنسیتی زنانه ممکن است در دسترس تر باشد و بر رفتار و تفکر گروه نسبت به عضو گروه زن تأثیر بگذارد. از سوی دیگر، پرایمینگ به هر تجربه ای اطلاق می شود که بلافاصله قبل از موقعیتی که باعث می شود یک طرحواره در دسترس تر باشد. برای مثال، تماشای یک فیلم ترسناک در اواخر شب ممکن است دسترسی به طرحوارههای ترسناک را افزایش دهد و در نتیجه احتمال درک سایهها و صداهای پسزمینه را به عنوان تهدیدهای بالقوه افزایش دهد.