نقش های جنسیتی را می توان به سادگی به عنوان وظایفی که در نظر گرفته می شود توسط جنسیت خاصی انجام می شود، تعریف کرد. نقش های جنسیتی در حال تغییر است، یافتن مردان و زنان در مشاغل جنسیتی غیر سنتی بسیار رایج است. به عنوان مثال، یک قابله مرد، زنان در پلیس ملی و زنان در کار ساختمانی. بیایید حفاری کنیم و بیشتر بدانیم.
اهداف یادگیری
تا پایان موضوع، انتظار می رود که؛
نقش جنسیتی به عنوان نقش جنسی نیز شناخته می شود. این به نقش اجتماعی اشاره دارد که طیفی از نگرش ها و رفتارهایی را در بر می گیرد که عموماً بر اساس جنسیت بیولوژیکی یا درک شده برای افراد مناسب، قابل قبول یا مطلوب تلقی می شوند.
نقشهای جنسیتی معمولاً بر مفاهیم زنانگی و مردانگی متمرکز است، اگرچه تفاوتها و استثناهایی وجود دارد. ویژگیهای مربوط به این انتظارات جنسیتی ممکن است به طور اساسی در بین فرهنگها متفاوت باشد، در حالی که سایر ویژگیها میتوانند در طیف وسیعی از فرهنگها مشترک باشند.
چندین گروه، عمدتاً جنبشهای فمینیستی، تلاشهایی را برای تغییر جنبههایی از نقشهای جنسیتی غالب انجام دادهاند که معتقدند نادرست یا ظالمانه هستند.
نظریه های جنسیت به عنوان یک ساختار اجتماعی
برخی از نظریهها که مجموعاً به عنوان نظریههای ساخت اجتماعی نامیده میشوند، استدلال میکنند که رفتار جنسیتی عمدتاً ناشی از قراردادهای اجتماعی است، اگرچه نظریههای مخالف مانند نظریههای روانشناسی تکاملی با هم مخالف هستند. تعداد زیادی از کودکان تا سه سالگی یاد می گیرند که خود را بر اساس جنسیت دسته بندی کنند. کودکان از بدو تولد، در جریان اجتماعی شدن جنسیتی، کلیشه ها و نقش های جنسیتی را از محیط و والدین خود می آموزند. در دیدگاه سنتی، مردان یاد میگیرند که محیط فیزیکی و اجتماعی خود را با قدرت بدنی یا مهارت دستکاری کنند. از سوی دیگر، دختران یاد میگیرند که خود را بهعنوان اشیایی که باید دیده شوند نشان دهند. برای مثال، ساختارگرایان اجتماعی بیان میکنند که فعالیتهای کودکان که بر اساس جنسیت تفکیک میشوند، این ظاهر را ایجاد میکنند که تفاوتهای جنسیتی در رفتار منعکسکننده ماهیت اساسی رفتار زن و مرد است.
به عنوان جنبهای از نظریه نقش، نظریه نقش جنسیتی، توزیعهای متفاوت مردان و زنان را به نقشها بهعنوان منشأ اولیه رفتار اجتماعی متمایز از جنس بررسی میکند، تأثیر آنها بر رفتار توسط فرآیندهای اجتماعی و فرآیندهای روانشناختی میانجیگری میشود.
ساختارگرایان اجتماعی نقش های جنسیتی را سلسله مراتبی می دانند و آنها را به عنوان سلسله مراتب جنسیتی دارای مزیت مرد توصیف می کنند. به گفته محققی به نام اندرو چرلین، واژه پدرسالاری به نظم اجتماعی اطلاق می شود که مبتنی بر تسلط مردان بر زنان به ویژه در جوامع کشاورزی است.