دوره مدرن متاخر، که به طور گسترده از اواخر قرن 18 تا اوایل قرن 20 را در بر می گیرد، دورانی محوری در تاریخ بشر است که با دگرگونی های عمیق در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فناوری مشخص می شود. این دوره شاهد اوج گیری روشنگری، انقلاب صنعتی و ظهور دولت-ملت ها بود که پایه و اساس جهان معاصر را ایجاد کرد. این درس جنبههای کلیدی اواخر دوره مدرن، رویدادهای مهم آن و تأثیر ماندگار آن بر تاریخ مدرن را بررسی میکند.
روشنگری، جنبش فلسفی قرن هجدهم، بر عقل، فردگرایی و شک و تردید نسبت به نهادهای سنتی تأکید داشت. فیلسوفانی مانند جان لاک، ولتر و ژان ژاک روسو برای حقوق افراد و مفهوم قراردادهای اجتماعی استدلال می کردند. این دوره به پرسشگری و تفکر انتقادی دامن زد و بر انقلابها و اصلاحات سیاسی مختلف تأثیر گذاشت.
انقلاب صنعتی که در اواخر قرن هجدهم در بریتانیای کبیر سرچشمه گرفت، تغییری را از اقتصاد کشاورزی و صنایع دستی به اقتصادهای تحت سلطه صنعت و ماشینسازی نشان داد. این دگرگونی توسط نوآوری هایی مانند موتور بخار، جنی ریسنده و ماشین بافندگی نیرو ایجاد شد. به طور قابل توجهی بهره وری را افزایش داد، اما همچنین منجر به تغییرات اجتماعی، از جمله شهرنشینی، و ظهور طبقه کارگر مبتنی بر کارخانه شد.
اواخر دوره مدرن، زمان تحولات سیاسی قابل توجهی بود. انقلاب آمریکا (1775-1783) و انقلاب فرانسه (1789-1799) در ترویج ایده های آزادی، برابری و برادری نقش اساسی داشتند. این انقلابها الهامبخش جنبشهای دیگر در سرتاسر جهان شدند و مفهوم مدرن دولتهای ملت را بر اساس تاریخ، فرهنگ و زبان مشترک شکل دادند و نه صرفاً بر اساس حکومت پادشاهان یا امپراتوریها.
در اواخر قرن 18 و 19، قدرتهای اروپایی امپراتوریهای خود را گسترش دادند و بخشهای زیادی از آفریقا، آسیا و قاره آمریکا را مستعمره کردند. این دوران امپریالیسم با میل به منابع، بازار برای کالاهای تولیدی و گسترش ارزشهای غربی هدایت میشد. استعمار تأثیرات عمیقی بر جوامع مستعمره داشت و اقتصاد، ساختارهای اجتماعی و شیوه های فرهنگی آنها را تغییر داد.
اواخر دوره مدرن با پیشرفت های سریع فناوری مشخص شد که زندگی روزمره را متحول کرد. تلگراف که در دهه 1830 اختراع شد و تلفن در دهه 1870 ارتباطات را متحول کردند. موتور احتراق داخلی که در اواخر قرن نوزدهم توسعه یافت، راه را برای خودروها و هواپیماها هموار کرد و حمل و نقل و جنگ را تغییر داد. این نوآوریها نه تنها باعث پیشرفت اقتصاد شدند، بلکه پیامدهای اجتماعی قابل توجهی نیز داشتند و سبک زندگی و هنجارهای اجتماعی را تغییر دادند.
این دوره همچنین شاهد اکتشافات علمی پیشگامانه بود. نظریه تکامل چارلز داروین که در سال 1859 منتشر شد، دیدگاه های سنتی در مورد زیست شناسی و منشاء انسانی را به چالش کشید. پیشرفت در فیزیک، به ویژه توسعه نظریه الکترومغناطیس و آغاز مکانیک کوانتومی، درک جهان طبیعی را تغییر داد. این پیشرفت های علمی زمینه را برای تحقیقات علمی مدرن و نوآوری های تکنولوژیکی فراهم کرد.
اواخر دوره مدرن تغییرات قابل توجهی در فرهنگ و هنر ایجاد کرد که منعکس کننده تغییرات اجتماعی گسترده تر بود. جنبش رمانتیک، با تأکید بر احساسات و فردگرایی، پاسخی به تمرکز روشنگری بر عقل بود. بعدها، جنبش های رئالیستی و مدرنیستی به دنبال کشف واقعیت های جامعه صنعتی و کشف دیدگاه های جدید در هنر، ادبیات و موسیقی بودند. این دوره از تغییرات فرهنگی به چشم انداز متنوع فرهنگ معاصر کمک کرد.
اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم با افزایش ناسیونالیسم و اتحاد نظامی بین قدرتهای بزرگ مشخص شد و زمینه را برای درگیریهای جهانی فراهم کرد. اوج این تنش ها جنگ جهانی اول (1914-1918) بود، درگیری که بسیاری از قدرت های بزرگ جهان را درگیر کرد و منجر به تغییرات سیاسی مهمی از جمله پایان بسیاری از سلطنت ها و ترسیم مجدد مرزهای ملی شد. معاهده ورسای که در سال 1919 امضا شد، به طور رسمی به جنگ پایان داد، اما بذر درگیری های آینده را نیز کاشت.
اواخر دوره مدرن عمیقاً بر روند تاریخ مدرن تأثیر گذاشت و مناظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی امروز را شکل داد. مفاهیم دموکراسی، صنعتی شدن، هویت ملی و عقل گرایی علمی که در این دوران ظهور کردند یا به طور قابل توجهی توسعه یافتند، همچنان بر امور جهانی تأثیر می گذارند. به همین ترتیب، پیامدهای استعمار و تغییرات ژئوپلیتیکی ناشی از جنگ جهانی اول هنوز هم امروز احساس می شود. درک دوره مدرن متاخر برای درک پیچیدگی های جهان معاصر ضروری است.