رمانتیسیسم یک جنبش فرهنگی بود که در اواخر قرن 18 ظهور کرد و در قرن 19 به اوج خود رسید. مشخصه آن تاکید بر احساسات، فردگرایی و تجلیل از طبیعت بود. برخلاف عصر پیشین روشنگری که عقل را ستوده بود، رمانتیسیسم از امور ذهنی، غیرمنطقی، تخیلی و شخصی حمایت می کرد. این جنبش بر جنبه های مختلف جامعه از جمله هنر، موسیقی، ادبیات و فلسفه تأثیر عمیقی گذاشت.
هنر در دوره رمانتیک به دنبال برانگیختن واکنش های احساسی از بیننده بود، اغلب از طریق مناظر و صحنه های دراماتیک، عجیب و غریب یا عالی. هنرمندان رمانتیک به سمت به تصویر کشیدن طبیعت گذرا و دراماتیک، کاوش در مضامینی مانند بیابان رام نشده، طوفان ها و ویرانه ها گرایش داشتند. آنها کمتر به واقع گرایی دقیق توجه داشتند و بیشتر روی حال و هوا و جو متمرکز بودند.
هنرمندانی مانند فرانسیسکو گویا و اوژن دلاکروا با ترکیب عناصر ناآرامی اجتماعی و مبارزه انسانی، مرزهای رمانتیسم را بیشتر گسترش دادند و لایهای از تفسیر اجتماعی را به جنبش اضافه کردند.
موسیقی رمانتیک، که از اواخر قرن هجدهم تا اوایل قرن بیستم رونق داشت، بر ملودیهای رسا، فرمهای گسترشیافته و ارتباط عمیق با احساسات و طبیعت تأکید داشت. آهنگسازان از فرمهای کلاسیک محدود دور شدند تا ساختار، هارمونی و ارکستراسیون را آزمایش کنند و در تلاش برای خلق موسیقیای بودند که واکنشهای احساسی قوی را از سوی مخاطب برانگیخت.
از دیگر آهنگسازان برجسته رمانتیک می توان به فرانتس شوبرت، فردریک شوپن و ریچارد واگنر اشاره کرد. واگنر، به ویژه، اپرا را به ارتفاعات جدیدی ارتقا داد، موسیقی، درام، و مناظر را با آنچه که «Gesamtkunstwerk» یا «اثر هنری کل» نامید، یکی از ویژگیهای بارز رویکرد میان رشتهای رمانتیسم بود.
محور رمانتیسم تمرکز بر رابطه بین فرد و طبیعت بود. متفکران و هنرمندان رمانتیک طبیعت را منبع الهام، آرامش و تجدید روحی می دانستند. آنها معتقد بودند که ارتباط عمیق و شهودی با جهان طبیعی نه تنها ممکن است بلکه برای درک خود و جهان ضروری است.
این تأکید بر طبیعت همچنین منجر به شیفتگی به چیزهای عجیب و غریب و ناشناخته شد و علاقه به فولکلور، اسطوره ها و فرهنگ های دور را برانگیخت، زیرا آنها راه های جدیدی برای تصور و ارتباط با جهان ارائه می دادند.
تأثیر رمانتیسیسم فراتر از زمان خود است، و شکلگیری جنبشهای مختلف در هنر، موسیقی و ادبیات، مانند نمادگرایی، امپرسیونیسم و حتی مراحل اولیه مدرنیسم را شکل میدهد. روح شورش آن علیه قراردادها، تأکید بر صداقت عاطفی، و کاوش در خود و ناشناخته همچنان الهام بخش سازندگان و متفکران امروزی است.
در پایان، رمانتیسم یک جنبش فرهنگی جامع بود که اساساً نحوه نگرش مردم به جهان، هنر و خود را تغییر داد. با حمایت از احساسات، فردگرایی و طبیعت، مسیرهای جدیدی را برای بیان و اندیشه گشود و تأثیری ماندگار بر فرهنگ غرب گذاشت.