مرگ سیاه که به عنوان طاعون بوبونیک نیز شناخته می شود، یکی از مخرب ترین بیماری های همه گیر در تاریخ بشر است. این اتفاق در دوران پس از کلاسیک رخ داد و اروپا، آسیا و آفریقا را در قرن چهاردهم تحت تأثیر قرار داد و تأثیرات عمیقی بر روند تاریخ جهان گذاشت. تخمین زده می شود که بین 75 تا 200 میلیون نفر کشته شوند. درک مرگ سیاه مستلزم بررسی علل، گسترش، اثرات و واکنش جوامع به این فاجعه است.
مرگ سیاه توسط باکتری Yersinia pestis ایجاد شد که معمولاً از طریق نیش کک های آلوده که روی موش های سیاه زندگی می کنند به انسان منتقل می شود. این بیماری می تواند به سه شکل ظاهر شود: بوبونیک، سپتی سمیک و پنومونیک. شکل بوبونیک شایعترین شکل بود که با تورم غدد لنفاوی مشخص میشد، در حالی که شکل پنومونی میتوانست از طریق قطرات هوا از فردی به فرد دیگر پخش شود.
مرگ سیاه در مسیرهای تجاری گسترش یافت. گمان می رود که منشاء آن آسیا بوده و از طریق جاده ابریشم و با کشتی ها به اروپا راه یافته است. جابجایی ارتش ها، فرار افراد مبتلا و ارسال کالا، گسترش سریع این بیماری را تسهیل کرد. فقدان دانش در مورد انتقال بیماری در آن زمان وضعیت را تشدید کرد و به طاعون اجازه داد تا به سرعت جمعیت را از بین ببرد.
مرگ سیاه تأثیرات گستردهای بر جوامعی که تحت تأثیر قرار داده بود، داشت و مسیر تاریخ اروپا را به طور قابل توجهی تغییر داد. برخی از این تاثیرات عبارتند از:
جوامع به شیوه های مختلف به مرگ سیاه واکنش نشان دادند که اغلب تحت تأثیر عدم درک مکانیسم های انتقال این بیماری بود. برخی از پاسخ ها عبارتند از:
مرگ سیاه یک رویداد مهم در تاریخ پس از کلاسیک بود که منجر به تغییرات قابل توجهی در جامعه، اقتصاد و فرهنگ شد. این به هم پیوستگی جهان از طریق تجارت و آسیب پذیری جوامع بشری در برابر بیماری های همه گیر اشاره کرد. درسهای مرگ سیاه، از جمله اهمیت اقدامات بهداشت عمومی و خطرات قربانی شدن در زمانهای بحران، امروز نیز مرتبط هستند.