هشیاری مفهومی پیچیده و چندوجهی است که در قلب تجارب بشری نهفته است. افکار، احساسات، ادراکات و خودآگاهی ما را در بر می گیرد. این درس به بررسی چیستی آگاهی، چگونگی مطالعه آن و پیامدهای آن برای درک ما از ذهن و روانشناسی می پردازد.
هوشیاری به کیفیت یا وضعیت آگاهی از یک شی خارجی یا چیزی در درون خود اشاره دارد. این جنبه ای از ذهن ما است که برای درون نگری قابل دسترسی است و افکار، احساسات و ادراکات ما را با تجربیات فوری ما مرتبط می کند. آگاهی به ما اجازه می دهد تا جهان را به شیوه ای منسجم و یکپارچه تجربه کنیم و اطلاعات حسی، خاطرات و عواطف را یکپارچه کنیم.
چندین نظریه برای توضیح آگاهی ارائه شده است که هر کدام دیدگاه متفاوتی را ارائه می دهند. دو نظریه کلیدی عبارتند از:
با توجه به ماهیت ذهنی آن، سنجش و مطالعه آگاهی چالش برانگیز است. با این حال، دانشمندان و روانشناسان از روش های مختلفی برای بررسی آن استفاده می کنند، از جمله:
تحقیقات چندین ناحیه مغز را شناسایی کرده است که نقش مهمی در هوشیاری دارند. مناطق کلیدی عبارتند از:
اختلال در این نواحی می تواند منجر به تغییراتی در هوشیاری شود، مانند حالت کما یا رویشی.
هوشیاری یک وضعیت ثابت نیست، اما در حالتهای مختلف متفاوت است، از جمله:
زمانی تصور می شد که آگاهی منحصر به انسان است، اما تحقیقات به طور فزاینده ای نشان می دهد که برخی از حیوانات نیز دارای اشکال آگاهی هستند. معیارهای مورد استفاده برای استنباط آگاهی حیوانات عبارتند از توانایی نشان دادن رفتارهای پیچیده، استفاده از زبان یا سیگنال های ارتباطی، و نشان دادن خودآگاهی (مثلاً از طریق آزمایش آینه).
مطالعه آگاهی پیامدهای عمیقی برای درک ذهن انسان و ماهیت هستی دارد. این پرسشهای اخلاقی را در رابطه با رفتار با موجوداتی که هشیاری دارند، از جمله حیوانات و هوش مصنوعی بالقوه، مطرح میکند. علاوه بر این، تصورات ما از شخصیت، مسئولیت، و معنای زنده بودن را به چالش می کشد.
در نتیجه، آگاهی یک جنبه اساسی از تجربه انسانی است که در خط مقدم تحقیقات علمی و فلسفی باقی می ماند. با کاوش در پیوند آگاهی، ذهن و روانشناسی، بینش عمیق تری در مورد معنای موجودات ذی شعور بودن در دنیای پیچیده به دست می آوریم.