ارتش یک نهاد حیاتی در هر کشوری است که به عنوان نیروی مسلح سازمان یافته در درجه اول وظیفه دفاع از ملت در برابر تهدیدات خارجی، تامین امنیت و حتی گاهی اوقات دخالت در امور داخلی دولت را بر عهده دارد. نقش و عملکرد ارتش را می توان از دریچه های مختلف، از جمله زمینه های تاریخی، سیاسی و اجتماعی درک کرد. این درس به بررسی ماهیت ارتش در داخل دولت می پردازد و اهداف، کارکردها و تأثیرات آن بر جامعه را بررسی می کند.
مفهوم نیروی نظامی به طور قابل توجهی در طول قرن ها از گروه های قبیله ای کوچک که از جوامع محلی محافظت می کنند تا ارتش های بسیار پیچیده و از نظر فناوری پیشرفته دولت مدرن تکامل یافته است. تشکیلات اولیه نظامی اغلب از شهروندان-سربازانی تشکیل می شد که در زمان جنگ اسلحه به دست می گرفتند و پس از آن به زندگی غیرنظامی بازگشتند. این مفهوم در قرون وسطی با ظهور شوالیه ها و مزدوران حرفه ای تکامل یافت و منجر به تأسیس ارتش های ایستاده در دوران مدرن شد.
هدف اولیه ارتش در ایالت تضمین امنیت ملی و حفاظت از حاکمیت دولت در برابر تهاجم خارجی است. این شامل بازدارندگی مهاجمان بالقوه، دفاع از قلمرو ایالت در صورت تهاجم، و گاهی اوقات فرافکنی قدرت فراتر از مرزهای آن برای تامین منافع ملی است. علاوه بر این، نظامیان اغلب در عملیات های حفظ صلح، امدادرسانی به بلایای طبیعی و حمایت از مقامات مدنی در طول بحران نقش دارند.
ارتش معمولاً در شاخه های مختلفی سازماندهی می شود که هر کدام دارای نقش ها و مسئولیت های خاصی هستند. رایج ترین شاخه ها ارتش (جنگ زمینی)، نیروی دریایی (جنگ دریایی) و نیروی هوایی (جنگ هوایی) هستند. برخی از کشورها همچنین دارای شاخه های اضافی مانند سپاه تفنگداران دریایی (جنگ آبی خاکی)، گارد ساحلی (دفاع ساحلی و اجرای قانون دریایی) و نیروی فضایی (جنگ فضایی) هستند. ساختار درون این شاخهها معمولاً از یک نظم سلسله مراتبی پیروی میکند، با رتبههای مختلف از پرسنل استخدام شده تا افسران، که به بالاترین فرماندهان نظامی که مستقیماً به رهبری غیرنظامی گزارش میدهند، ختم میشود.
رابطه میان ارتش و جامعه پیچیده و چندوجهی است. از یک سو، ارتش یک نهاد مورد احترام در بسیاری از جوامع است که نماد غرور و وحدت ملی است. خدمت سربازی می تواند نظم، مهارت و احساس هدف را به افراد ارائه دهد. از سوی دیگر، حضور قوی نظامی و دخالت در امور غیرنظامی گاهی میتواند منجر به نگرانی در مورد فرسایش ارزشهای دموکراتیک و آزادیهای مدنی شود.
ارتش پیامدهای اقتصادی قابل توجهی برای دولت دارد. هزینه های دفاعی بخش قابل توجهی از بودجه بسیاری از کشورها است که به ایجاد شغل و نوآوری های تکنولوژیک کمک می کند. با این حال، سطوح بالای هزینههای نظامی میتواند منابع را از سایر حوزههای حیاتی مانند آموزش و مراقبتهای بهداشتی منحرف کند. تعادل بین تضمین امنیت ملی و ارتقای رفاه اقتصادی یک نگرانی کلیدی برای سیاستگذاران است.
موازنه نظامی جهانی متاثر از توانایی ها و اتحاد کشورهای مختلف است. اتحادهای نظامی، مانند ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) یا قراردادهای دفاع دسته جمعی در مناطق مختلف، نقش مهمی در شکل دادن به محیط امنیتی بین المللی ایفا می کنند. این اتحادها می توانند اثر بازدارندگی را افزایش دهند و چارچوبی را برای تلاش های دفاعی مشترک بین کشورهای عضو فراهم کنند.
ارتش یک نهاد اساسی دولت است که نه تنها به عنوان حافظ حاکمیت و امنیت ملی بلکه به عنوان یک بازیگر مهم در سیاست بینالملل نیز خدمت میکند. تکامل نیروهای نظامی، سازماندهی، وظایف و توازن بین مزایا و هزینههای آنها جنبههای مهمی است که هر دولتی باید در نظر بگیرد. در حالی که نقش اصلی ارتش همچنان دفاع و بازدارندگی است، تأثیر آن بر جامعه، اقتصاد و عرصه جهانی عمیق و چندوجهی است. درک این ابعاد برای درک زمینه وسیعتر جایگاه ارتش در دولت و جامعه بینالمللی حیاتی است.