ایده روح یک موضوع اصلی در سنت های مختلف مذهبی، فلسفی و فرهنگی در سراسر جهان بوده است. در هسته خود، روح غالباً به عنوان جوهر وجود یک فرد، جدا از بدن فیزیکی و دارای ویژگی های معنوی و فناناپذیر درک می شود. هدف این درس این است که مفهوم روح را عمدتاً از دریچه دین کشف کند، در حالی که اهمیت آن را در زمینههای وسیعتر تصدیق میکند.
مفهوم روح به هزاران سال قبل برمی گردد و در اولین متون دینی و فلسفی یافت می شود. در بسیاری از روایات، روح به عنوان بخش جاودانه یک فرد در نظر گرفته میشود که از مرگ جان سالم به در میبرد و ممکن است بسته به سیستم اعتقادی، در زندگی پس از مرگ باقی بماند یا در بدنی جدید متولد شود.
ادیانی مانند مسیحیت، اسلام و یهودیت اعتقاد مشترکی به وجود روح دارند. مسیحیت روح را به عنوان جوهر فناناپذیری می داند که پس از مرگ توسط خداوند قضاوت می شود. اسلام نیز به همین ترتیب معتقد است که روح (به عربی: نفس) در معرض قضاوت و حیات ابدی بر اساس اعمال و ایمان است. یهودیت همچنین از روح (به عبری: nefesh) صحبت می کند و بر اهمیت آن در ارتباط با خدا و در زندگی اخلاقی تأکید می کند.
در ادیان شرقی، درک روح متفاوت است. به عنوان مثال، هندوئیسم به روح به عنوان آتمان اشاره می کند که ابدی است و بخشی از یک روح جهانی (برهمن) است. هدف دستیابی به موکشا یا رهایی روح از چرخه تولد دوباره است. از سوی دیگر، بودیسم مفهوم آناتا یا آناتمن را آموزش میدهد و نشان میدهد که هیچ روح تغییرناپذیری وجود ندارد، بلکه تداومی از آگاهی است که دستخوش تولد دوباره میشود.
فراتر از دین، فیلسوفان در مورد ماهیت روح نیز تأمل کردهاند و اغلب در مورد وجود آن، ارتباط آن با بدن و نقش آن در آگاهی و هویت بحث میکنند. افلاطون برای پیش وجودی و جاودانگی روح استدلال میکرد و بین جهان اشکال (قلمرو ایدهآل، انتزاعی) و جهان فیزیکی تمایز قائل شد و روح در درجه اول متعلق به اولی است. با این حال، ارسطو روح را شکل بدن میدانست که برای زندگی ضروری است و موجودات زنده را از اشیای بیجان متمایز میکند بدون اینکه دلالتی بر جاودانگی داشته باشد.
در فلسفه مدرن، دیدگاهها در مورد روح از انکار آن به عنوان یک موجود مجزا (ماتریالیسم) تا اشکال مختلف دوگانگی، که معتقدند ذهن و جسم (یا روح و بدن) اساساً انواع مختلفی از جوهرها یا ویژگیها هستند، متغیر است.
در حالی که وجود و ماهیت روح مسائل اعتقادی و فلسفه است، تحقیقات علمی به دنبال توضیحاتی برای آگاهی، هویت و مشکل ذهن و بدن است که مفهوم روح به طور سنتی به آن می پردازد. علوم اعصاب و روانشناسی چیزهای زیادی را در مورد چگونگی عملکرد مغز، آشکار کردن فرآیندهای پیچیده در پشت افکار، احساسات و آگاهی، کشف کرده اند.
اگرچه علم وجود روح غیرمادی را تأیید نمی کند، اما با سؤالاتی درگیر می شود که موضوعات مشابهی مانند ماهیت آگاهی و امکان زندگی پس از مرگ را در بر می گیرد. قابل توجه است، برخی از فیزیکدانان کوانتومی در مورد ارتباط بین آگاهی و دنیای فیزیکی که می تواند راه های جدیدی برای تفکر در مورد روح بگشاید، حدس و گمان می زند، اگرچه این ایده ها در قلمرو حدس و گمان باقی می مانند.
تصاویر و نمادهای غنی روح الهام بخش آثار هنری، موسیقی و ادبیات بیشماری است که بیانگر تمایل بشر برای درک ماهیت و سرنوشت خود است. از کتاب مردگان مصر باستان، که روح را در زندگی پس از مرگ راهنمایی می کند، تا "کمدی الهی" دانته آلیگیری، که سفر روح را در جهنم، برزخ و بهشت شرح می دهد، جستجو برای شناخت روح، فرهنگ بشری را در سراسر جهان شکل داده است. هزاره ها
در فرهنگ معاصر، مفهوم روح به شکلهای مختلف، از فیلمها و رمانهایی که ایدههای جاودانگی و زندگی پس از مرگ را بررسی میکنند تا آهنگها و شعرهایی که به اعماق درونی تجربهی انسان میاندیشند، بیان میشود.
اعتقاد به روح می تواند به طور قابل توجهی بر نحوه نگرش افراد به خود، دیگران و جهان اطراف تأثیر بگذارد. اغلب بهعنوان پایهای برای نظامهای اخلاقی و اخلاقی در مذاهب عمل میکند و چارچوبی برای درک کرامت انسانی، قداست زندگی و اصول درست و نادرست فراهم میکند. به این ترتیب، روح نه تنها موضوعی متافیزیکی است، بلکه از اهمیت اخلاقی عملی، هدایت رفتار و روابط بین فردی نیز برخوردار است.
به عنوان مثال، بسیاری از روایات دینی بر اهمیت مراقبت از روح از طریق اعمالی مانند دعا، مراقبه، اعمال خیریه و زندگی بر اساس قوانین الهی تأکید می کنند. اعتقاد بر این است که چنین اعمالی روح را تغذیه می کند، به رشد معنوی و آمادگی برای زندگی پس از مرگ یا دستیابی به وضعیت بالاتری کمک می کند.
مفهوم روح، با تاریخچه غنی و مفاهیم عمیق آن، جنبه حیاتی اندیشه و فرهنگ بشری باقی مانده است. این پل قلمروهای دین، فلسفه، علم و هنر را میسازد و منعکسکننده تلاش دائمی بشر برای درک ماهیت وجود ما و اسرار زندگی و مرگ است. در حالی که دیدگاه ها در مورد روح در سنت ها و رشته های مختلف بسیار متفاوت است، اهمیت آن در شکل دادن به درک ما از خود و دنیایی که در آن زندگی می کنیم غیرقابل انکار است.