Google Play badge

هنر انتزاعی


درک هنر انتزاعی

هنر انتزاعی نشان دهنده انحراف از واقعیت در به تصویر کشیدن تصویر در هنر است. این شکل از هنر به جای تلاش برای به تصویر کشیدن واقعیت بصری، رنگ‌ها، اشکال، فرم‌ها و نشانه‌های اشاره‌ای را برای دستیابی به اثر خود بررسی می‌کند. هنر انتزاعی در اوایل قرن بیستم پدیدار شد و جنبش های مختلفی در درون خود داشت که هر کدام ویژگی ها و فلسفه های منحصر به فردی دارند.

خاستگاه و توسعه

قدمت حرکت به سمت انتزاع به اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 برمی گردد. هنرمندان ضرورت بازنمایی جهان را آنگونه که هست زیر سوال بردند و در عوض بر انتقال احساسات، ایده ها و سایر عناصر غیر ملموس از طریق آثارشان تمرکز کردند. از پیشگامان هنر انتزاعی می توان به واسیلی کاندینسکی، پیت موندریان و کازیمیر مالویچ اشاره کرد.

یکی از اولین جنبش ها در هنر انتزاعی کوبیسم بود که توسط پابلو پیکاسو و ژرژ براک توسعه یافت. این اشیا را به اشکال هندسی تقسیم می‌کند و منظرهای متعددی از یک موضوع را به طور همزمان ارائه می‌دهد. به دنبال کوبیسم، جنبش‌هایی مانند آینده‌گرایی ، سوپرماتیسم ، ساخت‌گرایی و دی استایل به بررسی بیشتر احتمالات انتزاع پرداختند.

ویژگی های هنر انتزاعی

هنر انتزاعی با ویژگی های خاصی تعریف می شود که آن را از هنر سنتی تر و بازنمایی متمایز می کند:

جنبش های اصلی در هنر انتزاعی

هنر انتزاعی شامل چندین حرکت است که هر کدام دارای سبک و فلسفه متمایز خود هستند:

درک هنر انتزاعی از طریق مثال

کاوش هنر انتزاعی را می توان با مشاهده نمونه هایی از حرکات کلیدی آسان تر کرد:

این مثال‌ها نشان می‌دهند که چگونه هنر انتزاعی از فرم‌های غیر بازنمایی استفاده می‌کند و بر بازنمایی تحت اللفظی اشیا بر احساسی و مفهومی تأکید می‌کند.

آزمایش در هنر انتزاعی

هنر انتزاعی در طول تاریخ خود با آزمایش‌های مختلفی همراه بوده است که مرزهای هنر می‌تواند باشد. این آزمایش‌ها اغلب بر استفاده از مواد بدیع، کاوش تکنیک‌های جدید و زیر سؤال بردن مرزهای سنتی بین اشکال مختلف هنر متمرکز بوده‌اند.

یک آزمایش مهم توسعه نقاشی اکشن توسط هنرمندانی مانند جکسون پولاک بود. تکنیک پولاک در چکاندن و پاشیدن رنگ مستقیماً بر روی بوم‌هایی که روی زمین گذاشته شده بود، هنجارهای مرسوم نقاشی را زیر پا گذاشت و بر فرآیند ساخت هنر بر روی محصول نهایی تأکید کرد. این رویکرد کنش فیزیکی و شانس را برجسته کرد و به کیفیت پویای اکسپرسیونیسم انتزاعی کمک کرد.

رویکرد تجربی دیگری در آثار هنرمندانی مانند سول لویت با هنر مفهومی دیده می‌شود که بر ایده یا مفهوم پشت اثر بر خود شی فیزیکی تأکید می‌کند. این تصور منجر به خلق هنری شد که در آن فرآیند یا ایده از طریق دستورالعمل هایی که دیگران می توانستند اجرا کنند، مستند می شد و تعاریف سنتی نقش هنرمند و منحصر به فرد بودن اشیاء هنری را به چالش می کشید.

مینیمالیسم، گرچه آزمایشی به معنای سنتی نیست، اما با کاهش دادن هنر به کیفیت‌های اساسی آن در فرم، رنگ و مواد، مرزها را نیز جابه‌جا کرد. این جنبش بینندگان را به چالش می‌کشید تا معنایی را در چیزی بیابند که در ابتدا ساده یا بی محتوا به نظر می‌رسید، بنابراین تجربه زیبایی‌شناختی را دوباره تعریف کرد.

تاثیر هنر انتزاعی

هنر انتزاعی تأثیر عمیقی بر تکامل هنر مدرن و معاصر داشته است. با رهایی هنرمندان از نیاز به به تصویر کشیدن دنیای اطرافشان به صورت واقع گرایانه، راه های جدیدی برای بیان و تجربه باز شد. هنر انتزاعی بر بسیاری از اشکال هنری دیگر از جمله هنر دیجیتال، هنر اینستالیشن و حتی ویدئو آرت تأثیر گذاشته است و ارتباط پایدار خود را نشان می دهد.

علاوه بر این، هنر انتزاعی به طور قابل توجهی به بحث در مورد ماهیت هنر، زیبایی شناسی و نقش هنرمند کمک کرده است. بینندگان را به چالش می کشد تا به شیوه ای متفاوت به هنر برخورد کنند، و نه از طریق یک لنز بازنمایی، تعامل با اثر هنری را در سطح احساسی، مفهومی و گاهی معنوی تشویق می کند. این تغییر، امکاناتی را که هنر می تواند ارتباط برقرار کند و چگونه می تواند بر افراد و جامعه تأثیر بگذارد، گسترش داده است.

نتیجه

هنر انتزاعی نشان دهنده یک حرکت انتقادی در تاریخ هنر است که با خروج از بازنمایی سنتی برای کشف پتانسیل رنگ، شکل و فرم مشخص می شود. هنر انتزاعی از طریق حرکات و آزمایش‌های مختلف خود، به طور مداوم مرزهای هنر می‌تواند باشد را جابجا کرده و هنرمندان و بینندگان را به بازنگری در ماهیت هنر و نقش آن در بیان افکار، احساسات و تجربه‌های انسانی به چالش می‌کشد. به این ترتیب، هنر انتزاعی همچنان یک حوزه پر جنب و جوش و پویا است که به طور مداوم در حال تکامل و الهام بخشیدن به نسل های جدید هنرمندان است.

Download Primer to continue