ارکستر یک گروه ساز بزرگ سنتی در موسیقی کلاسیک غربی است که سازهایی از خانواده های مختلف از جمله سازهای زهی، برنجی، بادی چوبی و کوبه ای را ترکیب می کند. این اصطلاح میتواند برای گروههای مختلف موسیقی دیگر نیز به کار رود، اما این درس عمدتاً بر ارکستر سمفونیک مترادف با اجرای موسیقی کلاسیک تمرکز میکند.
واژه ارکستر از ارکستر یونانی گرفته شده است که به فضای مقابل صحنه در یونان باستان برای اجرای گروه کر و رقصندگان اشاره دارد. این مفهوم فضای اختصاصی برای نوازندگان برای خلق هنر با هم در طول قرن ها به چیزی تبدیل شد که ما امروز به عنوان یک ارکستر تعبیر می کنیم. تشکیل ارکستر مدرن در قرن 16 و 17 آغاز شد و به گروههای گستردهای که توسط افرادی مانند بتهوون و مالر در قرن نوزدهم ارکستر شده بودند، به اوج خود رسید.
ارکستر سمفونیک کلاسیک به دلیل آرایه وسیعی از سازهایش که در چهار بخش اصلی گروه بندی شده اند، شناخته شده است که هر کدام صدا و نقش منحصر به فرد خود را در گروه دارند:
یک چهره منحصر به فرد در ارکستر رهبر ارکستر است که نقش او هدایت گروه در طول اجرا است. رهبر ارکستر با استفاده از باتوم و یک سری حرکات دست، تمپو، پویایی و بیان را به نوازندگان منتقل می کند و هماهنگی و وحدت هنری را تضمین می کند.
ارکستر نقش های متعددی را در هر دو حوزه موسیقی و هنرهای نمایشی ایفا می کند. این نه تنها یک نهاد مستقل است که سمفونی، اورتور و کنسرتو را اجرا می کند، بلکه اپرا، باله و حتی موسیقی متن فیلم های مدرن را نیز همراهی می کند. تطبیق پذیری ارکستر به آن اجازه می دهد تا از ژانرها عبور کند و کارنامه وسیع خود را با نیازهای مختلف هنری تطبیق دهد.
در دورههای کلاسیک و رمانتیک، آهنگسازان به طور گسترده برای ارکستر نوشتند و محدودیتهای آن را کنار زدند و تواناییهای آن را آزمایش کردند. این امر منجر به میراث غنی آثار سمفونیک آهنگسازانی مانند موتزارت، بتهوون، برامس و چایکوفسکی شده است. این آهنگها همچنان به تعریف رپرتوار اصلی ارکسترها در سراسر جهان ادامه میدهند.
یکی از آزمایشهای مهم در قلمرو موسیقی ارکسترال، سمفونی شماره 9 بتهوون در د مینور، Op. 125. این سمفونی خاص نه تنها به دلیل طولانی بودن و پیچیدگی آن، بلکه به این دلیل که یکی از اولین آثار مهمی بود که تکنوازان آواز و گروه کر را در فرم سمفونیک گنجانده بود، به یاد ماندنی است، بنابراین خطوط بین سمفونی و اپرا را محو کرد.
نمونه دیگر «آیین بهار» اثر ایگور استراوینسکی است که در سال 1913 به نمایش درآمد و به خاطر ارکستراسیون نوآورانه و پیچیدگی ریتمیک خود مشهور است. کار استراوینسکی انتظارات سنتی از هارمونی، ریتم و نقش های ساز در ارکستر را به چالش کشید و به طور قابل توجهی به تکامل موسیقی مدرن کمک کرد.
ارکستر، با تاریخچه و پیچیدگی غنی خود، سنگ بنای موسیقی کلاسیک و هنرهای نمایشی باقی مانده است. توانایی آن در انتقال طیف گسترده ای از احساسات و روایت ها از طریق تلاش جمعی نوازندگانش، آن را به رسانه ای منحصر به فرد و قدرتمند برای بیان هنری تبدیل می کند. تکامل و آزمایش مداوم در موسیقی ارکستر، جایگاه آن را در قلب میراث فرهنگی تضمین میکند و الهام بخش مخاطبان و اجراکنندگان است.