Google Play badge

مارکسیسم


در مورد موضوع "مارکسیسم" چقدر می دانید؟ زیاد نیست؟ نگران نباشید، بیایید در مورد این موضوع جستجو کنیم و بیشتر بدانیم.

اهداف یادگیری

تا پایان این مبحث، انتظار می رود که؛

مارکسیسم به روشی از تحلیل اجتماعی-اقتصادی اشاره دارد که به تعارض اجتماعی و روابط طبقاتی با استفاده از تفسیری ماتریالیستی از توسعه تاریخی نگاه می کند و دیدگاهی دیالکتیکی از تحول اجتماعی دارد. مارکسیسم از آثار فیلسوفان آلمانی فردریش انگلس و کارل مارکس سرچشمه می گیرد.

مارکسیسم برای تحلیل و نقد توسعه جامعه طبقاتی و عمدتاً سرمایه داری و نقش مبارزات طبقاتی در تغییرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی سیستمی، از روش شناسی استفاده می کند که اکنون ماتریالیسم تاریخی نامیده می شود. تئوری مارکسیستی استدلال می کند که در جوامع سرمایه داری، تضاد طبقاتی در نتیجه تضاد بین منافع مادی پرولتاریای استثمار شده، بورژوازی و ستمدیدگان به وجود می آید. پرولتاریا به طبقه ای از کارگران مزدی اطلاق می شود که برای تولید کالاها و خدمات به کار گرفته می شوند. منظور از بورژوازی طبقه حاکمه مالک ابزار تولید است و ثروت خود را از طریق تصاحب محصول مازادی که توسط پرولتاریا به شکل سود تولید می شود، استخراج می کند.

مارکسیسم به شاخه‌ها و مکتب‌های فکری متعددی تبدیل شده است که نتیجه آن این است که یک نظریه مارکسیستی قطعی وجود ندارد. بسیاری از مکاتب مارکسیستی تأکید بیشتری بر جنبه‌های خاص مارکسیسم کلاسیک دارند و در عین حال جنبه‌های دیگر را اصلاح یا رد می‌کنند. برخی از مکاتب فکری مفاهیم مارکسی و غیر مارکسی را ترکیب می کنند. این امر منجر به نتایج متناقضی شده است.

مارکسیسم در بسیاری از زمینه ها تأثیر زیادی گذاشته است. مطالعات رسانه ای، مطالعات علمی، مردم شناسی، باستان شناسی، جامعه شناسی، تاریخ، جغرافیا، جرم شناسی، نظریه فیلم، فلسفه و بسیاری موارد دیگر.

مارکسیسم فعالیت های اقتصادی و شرایط مادی را که برای برآورده ساختن نیازهای مادی انسان برای تبیین پدیده های اجتماعی در هر جامعه ای لازم است، تحلیل می کند.

این فرض را مطرح می‌کند که شکل سازمان اقتصادی یا شیوه تولید، بر تمام پدیده‌های اجتماعی دیگر که شامل نهادهای سیاسی، نظام‌های حقوقی، روابط اجتماعی گسترده‌تر، ایدئولوژی‌ها و زیبایی‌شناسی می‌شود، تأثیر می‌گذارد.

با پیشرفت نیروهای تولیدی مانند فناوری، اشکال موجود سازماندهی تولید منسوخ می شوند و مانع پیشرفت بیشتر می شوند.

کارل مارکس تضادهای طبقاتی را نیروی محرکه تاریخ بشری می دانست، زیرا درگیری های مکرر خود را به عنوان مراحل انتقالی متمایز توسعه در اروپای غربی نشان داده اند. بنابراین او تاریخ بشر را شامل چهار مرحله توسعه در روابط تولید می داند:

کلاسهای اجتماعی

مارکس طبقات اجتماعی را بر اساس دو معیار گروه بندی می کند: کنترل بر نیروی کار دیگران و مالکیت ابزار تولید. مارکس با توجه به این معیار، طبقه بندی اجتماعی شیوه تولید سرمایه داران را با گروه های اجتماعی زیر شناسایی کرد.

Download Primer to continue