Google Play badge

چرخه کسب و کار


چرخه تجاری که به عنوان چرخه اقتصادی نیز شناخته می شود، به فراز و نشیب های اقتصاد اشاره دارد.

اهداف یادگیری

در این درس با این موضوع آشنا خواهیم شد

  1. تعریفی اساسی از چرخه تجاری
  2. چهار مرحله متمایز از چرخه تجاری - گسترش، اوج، انقباض و فرورفتگی.
  3. نوسانات در چرخه تجاری.
  4. خروجی بالقوه و شکاف های خروجی در چرخه تجاری.
  5. ماهیت چرخه تجاری - تکرار، تداوم و حرکت مشترک.

چرخه تجاری چیست؟

چرخه تجاری حرکت به سمت بالا و پایین سطوح تولید ناخالص داخلی است. این شامل تغییرات در طول زمان بین دوره های رشد نسبتا سریع تولید (بازیابی و شکوفایی)، متناوب با دوره های رکود یا کاهش نسبی (انقباض یا رکود) است.

مراحل چرخه تجاری

  1. تولید ناخالص داخلی واقعی
  2. اوج
  3. اوج
  4. اختصار
  5. گسترش
  6. تغار
  7. زمان

چرخه تجاری چهار مرحله مجزا دارد:

  1. توسعه - وقتی تولید ناخالص داخلی واقعی افزایش می یابد، رشد اقتصادی وجود دارد و بیکاری در حال کاهش است.
  2. اوج - این بالاترین نقطه چرخه تجاری است، زمانی که اقتصاد با حداکثر تولید مجاز تولید می کند، اشتغال در حد اشتغال کامل یا بالاتر از آن است و فشارهای تورمی بر قیمت ها.
  3. انقباض - زمانی که اقتصاد معمولاً وارد یک اصلاح می شود که با کندی رشد، کاهش تولید و افزایش بیکاری مشخص می شود، این اوج به دنبال اوج می رود. یک انقباض طولانی مدت به عنوان "رکود" نامیده می شود. در دوران رکود، کسب‌وکارها در حال رکود هستند، شرکت‌ها کارگران را اخراج می‌کنند و مصرف‌کنندگان عموماً ناراحت هستند. اگر یک رکود به خصوص مدت طولانی ادامه داشته باشد و به تدریج بدتر شود، به آن "افسردگی" می گویند. به عنوان مثال، رکود بزرگ بیش از یک دهه به طول انجامید و منجر به از دست دادن هزاران نفر از مشاغل و پس انداز زندگی خود شد.
  4. فرورفتگی - کندی در این مرحله متوقف می شود و در این مرحله اقتصاد به پایینی رسیده است که از آن مرحله بعدی انبساط و انقباض خارج خواهد شد. در این مرحله، انقباض به پایان می رسد و خروجی دوباره شروع به افزایش می کند.

نوسانات چرخه تجاری

نوسانات در چرخه تجاری بر حسب نرخ رشد تولید ناخالص داخلی واقعی اندازه گیری می شود و حول یک روند رشد بلندمدت رخ می دهد.

گفته می شود که اگر اقتصاد پس از یک دوره رکود دوباره شروع به گسترش نکند، در وضعیت رکود قرار می گیرد.

خروجی بالقوه

این سطح تولید ناخالص داخلی واقعی است که در صورت استفاده کارآمد از همه منابع تولید می شود.

به عنوان مثال، اگر نیروی کار به نحو احسن استفاده شود، نرخ واقعی بیکاری برابر با نرخ طبیعی بیکاری خواهد بود. هنگامی که شکاف تولید مثبت وجود دارد، اقتصاد فراتر از پتانسیل بلندمدت خود تولید می کند و نرخ بیکاری کمتر از نرخ طبیعی بیکاری است. در دوران رکود، تولید ناخالص داخلی واقعی کمتر از پتانسیل خود است و نرخ بیکاری بالاتر از نرخ طبیعی بیکاری است.

نرخ واقعی بیکاری در نقاط مختلف چرخه تجاری، به دلیل تغییرات چرخه ای بیکاری در طول چرخه تجاری، با نرخ طبیعی بیکاری متفاوت است. بیکاری چرخه ای به دلیل کاهش تولید در دوران رکود افزایش می یابد و بیکاری دوره ای به دلیل افزایش تولید در دوران انبساط کاهش می یابد.

شکاف خروجی در چرخه تجاری

تفاوت بین خروجی واقعی و خروجی بالقوه در چرخه تجاری را شکاف خروجی می گویند.

هر زمان که مقدار فعلی تولید یک کشور بیشتر یا کمتر از تولید بالقوه باشد، شکاف تولید وجود دارد.

هر زمان که منحنی چرخه تجاری بالاتر از روند رشد باشد، شکاف تولید مثبت وجود دارد.

زمانی که تولید واقعی بالاتر از تولید بالقوه باشد، به این معنی است که تقاضای کل سریعتر از عرضه کل رشد کرده است. این باعث می شود اقتصاد بیش از حد گرم شود، یعنی تولید در سطح بالایی ناپایدار رخ می دهد، که در آن نرخ بیکاری کمتر از نرخ طبیعی بیکاری است. در نهایت چرخه تجاری به اوج می رسد و وارد رکود می شود.

هر زمان که منحنی چرخه تجاری کمتر از روند رشد باشد، شکاف تولید منفی وجود دارد.

هنگامی که تولید واقعی کمتر از تولید بالقوه است، به این معنی است که تقاضای کل یا عرضه کل کاهش یافته است که باعث کاهش اشتغال و تولید می شود. نرخ بیکاری بالاتر از نرخ طبیعی بیکاری خواهد بود. در نهایت، چرخه تجاری به یک فرورفتگی می رسد و وارد بهبود و گسترش می شود.

تکرار، تداوم و حرکت مشترک در چرخه تجاری

چرخه تجاری تکراری است، زیرا دوره های مکرری از انقباضات و انبساط ها در طول زمان وجود دارد.

چرخه تجاری نیز تداوم نشان می دهد، زیرا کاهش در یک فعالیت اقتصادی برای مدتی با کاهش بیشتر همراه است، در حالی که رشد در فعالیت اقتصادی تمایل به رشد بیشتر برای مدتی دارد.

هم حرکتی به این معنی است که بسیاری از متغیرهای اقتصادی به روشی قابل پیش بینی در چرخه تجاری با هم حرکت می کنند.

متغیری که در جهتی مشابه با کل فعالیت اقتصادی حرکت می‌کند، «دو چرخه‌ای» است، در حالی که متغیری که در جهت مخالف حرکت می‌کند، «ضد چرخه‌ای» است. برای مثال، تولید، سرمایه‌گذاری، متوسط بهره‌وری نیروی کار و دستمزد واقعی متغیرهای «دوچرخه‌ای» هستند. و نرخ بیکاری "ضد چرخه" است.

اگر اوج و فرود یک متغیر قبل از اوج و فرود در فعالیت اقتصادی کل اتفاق بیفتد، گفته می شود که متغیر پیشرو است.

اگر اوج و فرود یک متغیر همزمان با اوج و فرود در کل فعالیت اقتصادی اتفاق بیفتد، گفته می شود که یک متغیر همزمان است.

اگر اوج و فرودهای متغیر بعد از اوج و فرودهای کل فعالیت اقتصادی بیایند، آن را یک متغیر عقب مانده می گویند.

Download Primer to continue