آیا می توانید تصور کنید اگر هیچ خاطره ای از گذشته نداشته باشید چگونه عمل می کنید؟ شما نمی توانید برای فردا برنامه ریزی کنید یا چیزی یاد بگیرید. آیا این گیج کننده نخواهد بود؟
در این درس، با سه نظریه اصلی روانشناسی آشنا می شویم که نحوه عملکرد حافظه را توضیح می دهند - چگونه اطلاعات را ذخیره می کنیم و چگونه یک خاطره از گذشته را به خاطر می آوریم.
بنابراین، در این درس روی چه چیزی تمرکز می کنیم:
ارسطو در رساله خود به نام «درباره روح»، ذهن انسان را به یک لوح خالی تشبیه کرد و این نظریه را مطرح کرد که نوزاد بدون هیچ دانش قبلی متولد می شود. انسان ها دانش خود را از طریق تجربیات زندگی می سازند.
بنابراین، سوال این است که چگونه می توانیم دانش را از طریق تجربیات زندگی خود بسازیم؟
این از طریق ذخیره سازی، پردازش و بازیابی اطلاعات است. حافظه فرآیندی است که در انجام این کار دخیل است.
بیایید به سه نظریه رایج که نحوه عملکرد حافظه را توضیح می دهند نگاه کنیم.
این مدل جریان خطی اطلاعات را بین سه ذخیره - ثبت حسی (SR)، حافظه کوتاه مدت (STM) و حافظه بلند مدت (LTM) توصیف می کند.
اندام های حسی ما اطلاعات را تشخیص می دهند و این اطلاعات وارد حافظه حسی می شود. به عنوان مثال، چشمان ما رنگ ها را می بینند تا به عنوان تصاویر بصری ذخیره شوند.
اگر به این اطلاعات توجه کنیم، وارد حافظه کوتاه مدت (STM) می شود.
اگر آن اطلاعات تکرار/تکرار شود، به حافظه بلند مدت منتقل می شود. اگر اطلاعات تکرار/تکرار نشود، فراموش می شود.
هر حافظه از نظر مدت زمان ماندگاری اطلاعات در آن و ظرفیت ذخیره اطلاعات ویژگی های خاص خود را دارد.
بنابراین، ما باید اطلاعات را در حافظه کوتاه مدت تکرار کنیم تا آنها را برای مدت طولانی تری به خاطر بسپاریم.
تا به حال شنیده اید که معلم یا والدینی به کودک می گویند که با صدای بلند صحبت کند یا واقعیتی را بنویسد تا آن را در حافظه حک کند - دقیقاً به همین دلیل است که آنها چنین می گویند.
اگر مدام نام افرادی را که ملاقات کردهاید فراموش میکنید، آن را تکرار کنید تا اطلاعات از طریق ذخیرههای حسی و حافظه کوتاهمدت به حافظه بلندمدت برسد.
در حالی که مدل قبلی چند فروشگاهی حافظه در مورد ذخایر حافظه (حسی، کوتاه مدت و بلند مدت) صحبت می کرد، این نظریه بیان کرد که حافظه تابعی از عمق پردازش حافظه است.
پردازش کم عمق - اگر حافظه کم عمق پردازش شود، به راحتی تحلیل می رود. چهار راه برای پردازش سطحی وجود دارد:
پردازش عمیق - اگر حافظه عمیقا پردازش شود، به خاطرات طولانی مدت ما تبدیل خواهد شد. پردازش عمیق به عنوان پردازش معنایی نیز شناخته می شود. زمانی اتفاق می افتد که ما
سه عامل وجود دارد که تعیین می کند حافظه باقی بماند:
در حالی که تمرین نگهداری و متمایز بودن حافظه کوتاه مدت را بهبود می بخشد، تمرین مفصل حافظه بلند مدت را تقویت می کند.
این نظریه استدلال میکند که مدل حافظه چند فروشگاهی، عملکرد حافظه کوتاهمدت را بهعنوان یک سیستم ذخیرهسازی واحد بدون هیچ گونه زیرسیستم سادهتر میکند. این مدل پیشنهاد میکند که حافظه کوتاهمدت (همچنین به عنوان حافظه فعال شناخته میشود) از سه زیر سیستم تشکیل شده است و انواع مختلفی از اطلاعات در هر یک از آنها قرار میگیرد. حافظه فعال به همه چیز در زندگی روزمره ما کمک می کند، از خواندن کتاب و تکمیل مسائل ریاضی گرفته تا یادگیری نواختن گیتار و رفتن به مدرسه.
مدیریت مرکزی توجه و حل مسئله را مدیریت می کند. این سیستم دو «سیستم برده» دیگر را مدیریت می کند: صفحه تصویری فضایی و حلقه واجی و آنها را به حافظه بلندمدت مرتبط می کند. توجه را جهت می دهد و آنچه مهم است را اولویت بندی می کند. به عنوان مثال، اگر هنگام رانندگی با دوست خود صحبت می کنید و ناگهان دوچرخه سواری می آید، مدیر اجرایی مرکزی اطمینان می دهد که صحبت را متوقف کرده و روی رانندگی تمرکز می کنید.
Sketchpad دیداری و فضایی اطلاعات بصری و فضایی را ذخیره می کند و می تواند به عنوان یک چشم درونی در نظر گرفته شود. تصاویر ذهنی را تنظیم و دستکاری می کند.
حلقه واجی اطلاعات مبتنی بر زبان شامل مطالب گفتاری و نوشتاری را ذخیره می کند. این شامل:
بافر اپیزودیک بعداً به عنوان یک جزء اضافی گنجانده شد. ارتباط بین دستگاه اجرایی مرکزی و حافظه بلند مدت را تسهیل می کند. این اپیزودیک نامیده می شود زیرا اطلاعات را از منابع مختلف در قسمت ها گرد هم می آورد.