Google Play badge

انواع نسبت های حسابداری


اهداف یادگیری

در پایان این درس، شما قادر خواهید بود

نسبت های حسابداری چیست؟

یک راه خوب برای ارزیابی وضعیت مالی یک کسب و کار استفاده از نسبت های حسابداری است. آنها به شناسایی روندها برای اتخاذ تصمیمات تجاری مهم کمک می کنند. معمولاً پنج دسته نسبت زیر وجود دارد:

  1. نسبت های نقدینگی
  2. نسبت های سودآوری
  3. نسبت های اهرمی
  4. نسبت های گردش مالی
  5. نسبت های ارزش بازار

I. نسبت های نقدینگی

اینها برای محاسبه میزان توانایی یک شرکت در پرداخت بدهی های خود استفاده می شوند. این کار با اندازه گیری بدهی های جاری و دارایی های نقدی انجام می شود.

برخی از نسبت های رایج نقدینگی عبارتند از:

1. نسبت سرمایه در گردش خالص به دارایی ها در مورد نقدشوندگی دارایی های تجاری می گوید. افزایش نسبت خالص سرمایه در گردش نشان می دهد که کسب و کار بیشتر در دارایی های نقدی نسبت به دارایی های ثابت سرمایه گذاری می کند.

نسبت خالص سرمایه در گردش = [دارایی های جاری – بدهی های جاری]/کل دارایی ها

2. نسبت فعلی نشان می دهد که آیا یک شرکت منابع کافی برای پرداخت بدهی های خود در 12 ماه آینده دارد یا خیر.

نسبت جاری = دارایی های جاری / بدهی های جاری

3. نسبت سریع معیاری است برای سنجش توانایی یک شرکت برای انجام تعهدات کوتاه مدت خود با استفاده از نقدشوندگی ترین دارایی های خود (همچنین به عنوان "دارایی های سریع" شناخته می شود). دارایی های سریع شامل حساب های دریافتنی به علاوه پول نقد به اضافه اوراق بهادار قابل فروش است.

نسبت سریع = دارایی های سریع / بدهی های جاری

4. نسبت نقدی یا نسبت دارایی نقدی نشان دهنده میزانی است که وجه نقد شرکت می تواند بدهی های جاری را پرداخت کند. هیچ دارایی دیگری در این نسبت لحاظ نمی شود.

نسبت نقدی = وجه نقد / بدهی های جاری

5. نسبت پوشش نقدی محاسبه می کند که چقدر احتمال دارد که کسب و کار بتواند بهره بدهی ها را پرداخت کند. مشابه نسبت نقدی است.

نسبت پوشش نقدی = [درآمد قبل از بهره و مالیات + استهلاک] / بهره

6. نسبت جریان نقد عملیاتی نحوه پوشش بدهی های جاری توسط جریان نقدی را نشان می دهد.

نسبت جریان نقدی عملیاتی = جریان نقدی عملیاتی / بدهی های جاری

II. نسبت های سودآوری

اینها برای اندازه گیری درآمد یک کسب و کار در مقابل هزینه های آن استفاده می شود. سودآوری ظرفیت کسب سود است. سود آن چیزی است که پس از کسر کلیه هزینه ها و مخارج مربوط به کسب درآمد از درآمد حاصله باقی می ماند. اینها برای ارزیابی عملکرد یک شرکت و مقایسه عملکرد آن با رقبا استفاده می شوند.

نسبت های سودآوری رایج عبارتند از

آ. حاشیه سود ناخالص (GPM) مقدار پول باقی مانده از فروش را پس از کسر بهای تمام شده کالای فروخته شده نشان می دهد.

حاشیه سود ناخالص (GPM) = [فروش خالص – بهای تمام شده کالای فروخته شده] / 100

ب حاشیه عملیاتی نشان می دهد که یک شرکت پس از پرداخت هزینه های متغیر تولید، مانند دستمزد و مواد خام، اما قبل از پرداخت بهره یا مالیات، چه مقدار سود را از یک دلار فروش به دست می آورد. هر چه حاشیه عملیاتی بالاتر باشد، کسب و کار اصلی شرکت سودآورتر است.

حاشیه عملیاتی = درآمد عملیاتی / درآمد کل

ج بازده دارایی ها نشان می دهد که شرکت چقدر از دارایی های خود درآمد تولید می کند.

بازده دارایی = [درآمد خالص / دارایی]

د بازده سهام اندازه‌گیری می‌کند که یک شرکت به ازای هر دلاری که سرمایه‌گذاران در آن سرمایه‌گذاری می‌کنند چقدر درآمد دارد.

بازده حقوق صاحبان سهام = [درآمد خالص / سرمایه گذاری سهامداران]

ه. بازده فروش معیاری است که نشان می دهد شرکت چقدر فروش را به سود تبدیل می کند. به عنوان حاشیه سود عملیاتی نیز شناخته می شود.

بازده فروش = سود عملیاتی / فروش خالص

f. بازده سرمایه گذاری سود یا زیان سرمایه گذاری را اندازه گیری می کند.

بازگشت سرمایه (ROI) = [سود خالص / کل سرمایه گذاری] × 100

III. نسبت های اهرمی

اینها ارزیابی می کنند که چه مقدار از سرمایه شرکت از بدهی تامین می شود. نسبت‌های اهرمی مشابه نسبت‌های نقدینگی هستند، با این تفاوت که نسبت‌های اهرمی کل شما را در نظر می‌گیرند، در حالی که نسبت‌های نقدینگی بر دارایی‌ها و بدهی‌های جاری شما تمرکز می‌کنند.

نسبت های اهرمی رایج هستند

آ. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام اهرم شرکت شما را با مقایسه بدهی ها یا بدهی های شما با ارزش های شما که توسط حقوق صاحبان سهام نشان داده می شود، اندازه گیری می کند.

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام = کل بدهی / کل حقوق صاحبان سهام

ب نسبت کل بدهی مقدار کل بدهی را نسبت به دارایی ها تعریف می کند.

نسبت کل بدهی = [کل دارایی ها – کل حقوق صاحبان سهام] / کل دارایی ها

ج نسبت بدهی بلندمدت درصدی از کل دارایی های شرکت تامین شده با بدهی بلندمدت (بدهی بیش از یک دوره یک ساله) را اندازه گیری می کند.

نسبت بدهی بلندمدت = بدهی بلندمدت / [بدهی بلندمدت + کل حقوق صاحبان سهام]

IV. نسبت های گردش مالی

اینها درآمد یک شرکت را در برابر دارایی های آن اندازه گیری می کند. برخی از نسبت های رایج گردش مالی عبارتند از:

آ. Inventory Turnover Ratio نشان می دهد که در یک سال یا سایر دوره های مشخص چقدر موجودی فروخته اید.

نسبت گردش موجودی = بهای تمام شده کالاهای فروخته شده/میانگین موجودی

ب نسبت گردش دارایی ها نشان دهنده خوبی است که نشان می دهد شرکت شما چقدر در استفاده از دارایی های شما برای تولید درآمد خوب است.

نسبت گردش دارایی ها = فروش خالص / میانگین کل دارایی ها

ج نسبت گردش حساب های دریافتنی ارزیابی می کند که شرکت با چه سرعتی قادر به جمع آوری وجوه از مشتریان خود است.

نسبت گردش حساب های دریافتنی = فروش / متوسط حساب های دریافتنی

د نسبت گردش حساب های پرداختنی سرعت پرداختی یک شرکت به تامین کنندگان خود را اندازه گیری می کند.

نسبت گردش حساب های پرداختنی = کل خریدهای تامین کننده / [(حساب های پرداختنی ابتدایی + حساب های پرداختنی پایانی)/2]

V. نسبت های ارزش بازار

اینها با سهام و سهام سروکار دارند. اینها برای تعیین اینکه آیا سهام بیش از حد، قیمت کمتر یا همتراز با بازار هستند استفاده می شود. نسبت های ارزش بازار برای تصمیم گیری سرمایه گذاری در سهام شرکت ها استفاده می شود.

برخی از نسبت های رایج ارزش بازار عبارتند از:

آ. نسبت قیمت به درآمد برای نشان دادن میزان پرداختی سرمایه گذاران برای هر دلار به ازای هر سهم استفاده می شود.

نسبت قیمت به درآمد = قیمت هر سهم/درآمد هر سهم

ب نسبت بازار به دفتر، ارزش حسابداری تاریخی شرکت را با ارزش تعیین شده توسط بازار سهام مقایسه می کند.

نسبت بازار به دفتر = ارزش بازار به ازای هر سهم/ ارزش دفتری هر سهم

Download Primer to continue