چین در قسمت شرقی قاره آسیا قرار دارد و از آنجایی که قدمت آن به بیش از 4000 سال می رسد، یکی از قدیمی ترین و طولانی ترین تمدن های جهان است.
جغرافیا زندگی را در چین باستان شکل می دهد
جغرافیای چین باستان شیوه توسعه تمدن و فرهنگ را شکل داد. برخلاف تمدن های دیگر، چین از نظر جغرافیایی توسط موانع طبیعی منزوی شده بود - دریای زرد، دریای چین شرقی و مرز اقیانوس آرام در شرق . بیابان ها در حاشیه سرزمین های شمالی و غربی قرار دارند، در شمال کویر گبی و در غرب کویر تکلیماکان قرار دارد. در مرز غربی، رشته کوه های پامیر، تیان شان و هیمالیا یک منحنی تنگ را تشکیل می دهند. این انزوا از بسیاری از نقاط جهان، چینی ها را قادر ساخت که مستقل از سایر تمدن های جهانی توسعه یابند.
دو مهم ترین ویژگی جغرافیایی چین باستان، دو رودخانه بزرگی بودند که از مرکز چین می گذشتند: رودخانه زرد در شمال و رودخانه یانگ تسه در جنوب. این رودخانه های اصلی منبع عالی آب شیرین، غذا، خاک حاصلخیز و حمل و نقل بودند. سیلاب هر دو رودخانه، گل و لای مایل به زردی را رسوب می کرد که باعث ایجاد خاک حاصلخیز شد و کشاورزی در زمین بسیار غنی بین این دو رودخانه آغاز شد. رودخانه زرد را اغلب " مهد تمدن چین " می نامند. در امتداد سواحل رودخانه زرد بود که تمدن چین برای اولین بار در سال 2000 قبل از میلاد شکل گرفت.
چین برای سالهای زیادی در تاریخ خود از مناطق کوچکتری تشکیل شده بود که هر کدام توسط ارباب خود اداره میشد. وقتی کین شی هوانگ فرمانروایی شد، در سال 221 قبل از میلاد همه پادشاهیها را تحت فرمانروایی خود متحد کرد و اولین "سلسله" از میان بسیاری از خانوادهها را تأسیس کرد. سلسله ها برای بیش از 2000 سال حاکم بودند. هر فرمانروایی به عنوان یک امپراتور شناخته می شد. بیش از 13 سلسله مختلف بر چین باستان حکومت می کردند: شیا، شانگ، ژو، شین، هان، شش سلسله، سوئی، تانگ، پنج سلسله، سونگ، یوان و مینگ.
* شش سلسله و پنج سلسله دوره های زمانی در چین باستان هستند که منطقه تحت رهبری واحدی متحد نشده بود.
سلسله هان تا سال 220 بعد از میلاد دوام آورد و به چندین ایالت جانشین تقسیم شد. بدین ترتیب، دورهای از ضعف برای چین آغاز شد، زمانی که هیچ سلسلهای نتوانست برای چندین قرن حکومت خود را بر کل کشور برقرار کند. این راه را برای مردم غیر چینی از مناطق اطراف باز کرد تا دولت های خود را در چین ایجاد کنند. این دوره تاریکی در تاریخ چین بود. جامعه مختل شد، تجارت کاهش یافت و بسیاری از شهرها کوچک شدند، اما حتی در مناطق تحت اشغال بربرها، مدیرانی که توسط مقامات تحصیل کرده کنفوسیوس کار می کردند به حکومت ادامه دادند. تمدن چین دست نخورده حفظ شد تا اینکه چند قرن بعد سلسله های جدید بار دیگر بر کل چین حکومت کردند.
دستور بهشت (تیانمینگ)
در زمان سلسله ژو، چین از پرستش شانگدی ("خداوند آسمانی") به نفع پرستش تیان ("بهشت") کنار رفت و آنها فرمان بهشت را ایجاد کردند. فرمان بهشت چیزی بود که به حاکمان آنها حق پادشاه یا امپراتور بودن را می داد. طبق دستور بهشت، خدای باستانی یا نیروی الهی به آن شخص حق حکومت داده بود. حاکم وظیفه اخلاقی داشت که از قدرت برای منافع مردمش استفاده کند. اگر پادشاهی ناعادلانه حکومت میکرد، میتوانست این تایید را از دست بدهد که منجر به سقوط او میشد. سرنگونی، بلایای طبیعی و قحطی به عنوان نشانه ای در نظر گرفته شد که فرمانروا فرمان بهشت را از دست داده است.
دین
سه دین یا فلسفه اصلی شامل تائوئیسم، کنفوسیوس و بودیسم وجود داشت. این ایدهها که «سه راه» نامیده میشوند، تأثیر زیادی بر نحوه زندگی مردم داشتند.
تائوئیسم که در زمان سلسله ژو تأسیس شد، توسط لائوتزو پیشنهاد شد. به تعادل نیروهای طبیعت به نام یین و یانگ اعتقاد دارد. آنها معتقدند که مردم باید با طبیعت یکی باشند و همه موجودات زنده دارای نیرویی جهانی هستند که در آنها جریان دارد. به دنبال لائوتسه، متفکر دیگری به نام کنفوسیوس بود که معتقد بود تکریم خانواده از فضیلت های حیاتی هر جامعه است. علاوه بر این، او همچنین آموزش داد که دولت باید قوی و سازمان یافته باشد. تا به حال در مورد عبارت «با دیگران آن گونه که می خواهید رفتار کنید » شنیده اید، این ایده ریشه در اصول کنفوسیوس دارد. آموزه های کنفوسیوس بر رفتار با دیگران با احترام، ادب و انصاف متمرکز است. بودیسم، بر اساس آموزه های بودا، در نپال، درست در جنوب چین در سال 563 قبل از میلاد شکوفا شد. بودیسم در سراسر هند و چین گسترش یافت. این اعتقاد بر اساس آموزه های بودا و ایده روشنگری است. یک باور مهم در بودیسم کارما است، این ایده که اگر انسان خوبی باشید و با انتخاب های مثبت زندگی کنید، آینده خوشبختی خواهید داشت، در حالی که اگر مرتکب اعمال بد و انجام اعمال منفی شوید، آینده ای پر از رنج خواهید داشت.
دفاع
نیروهای فئودال مستقر در اطراف جنگجویان اشرافی در دوران شانگ و اوایل ژو به ارتش های توده ای متشکل از نیروهای پیاده نظام در اواخر دوره ژو، کین و هان تبدیل شدند. ارتشهای تودهای از انواع مختلف سربازگیری تشکیل میشدند: سربازان طولانیمدت، سربازان حرفهای، سربازان وظیفه دهقانان، و قبایل غیر چینی. با این حال، دفاع چین هرگز تنها به نیروی انسانی نظامی متکی نبود. در قرن پنجم و چهارم پیش از میلاد، یورش عشایر استپی (مغول) در ایالات مرزی شمالی و غربی افزایش یافت. این ایالت ها شروع به ساختن دیوارهای بلند از خاک کوبیده کرده بودند تا از این حملات جلوگیری کنند. پس از اتحاد چین تحت سلسله کین، رژیم جدید امپراتوری این دیوارها را در یک سیستم دفاعی واحد ادغام کرد. این دیوارها بعداً در قرن پانزدهم پس از میلاد به شکل امروزی خود، دیوار بزرگ چین معروف، در زمان سلسله مینگ بازسازی شدند.
جاده ابریشم
جاده ابریشم که مسیر ابریشم نیز نامیده می شود، یک مسیر تجاری بود که از چین به اروپای شرقی می رفت. از مرزهای شمالی چین، هند و ایران گذشت و به اروپای شرقی ختم شد. جاده ابریشم به ایجاد تجارت و تجارت بین تعدادی از پادشاهی ها و امپراتوری های مختلف کمک کرد. این امر باعث شد ایده ها، فرهنگ، اختراعات و محصولات منحصر به فرد در بسیاری از نقاط ساکن جهان گسترش یابد. چینی ها ابریشم را صادر می کردند و پنبه، پشم، عاج، طلا و نقره را بازگرداندند. مردم سراسر آسیا و اروپا ابریشم چینی را به دلیل نرمی و تجمل آن ارزشمند می دانستند. چینی ها علاوه بر ابریشم، چای، نمک، شکر، چینی و ادویه جات نیز صادر می کردند. همه چیزهایی که در مسیر جاده ابریشم معامله می شد خوب نبود. تصور می شود که طاعون بوبونیک یا مرگ سیاه از جاده ابریشم به اروپا سفر کرده است.
زندگی روزمره
اکثریت مردم چین باستان کشاورزان دهقانی بودند. اگرچه آنها به دلیل غذایی که برای بقیه چینی ها تهیه می کردند مورد احترام بودند، اما زندگی سخت و دشواری داشتند. کشاورز معمولی در دهکده ای کوچک با حدود 100 خانواده زندگی می کرد. آنها در مزارع کوچک خانوادگی کار می کردند. کشاورزان مجبور بودند هر سال حدود یک ماه برای دولت کار کنند. آنها در ارتش خدمت می کردند یا در پروژه های ساختمانی مانند ساخت کانال ها، کاخ ها و دیوارهای شهر کار می کردند. کشاورزان نیز باید با دادن درصدی از محصولات خود به دولت مالیات می پرداختند.
نوع غذایی که مردم می خوردند به محل زندگی آنها بستگی داشت. در شمال محصول اصلی غله ای به نام ارزن و در جنوب محصول اصلی برنج بود. کشاورزان از حیواناتی مانند بز، خوک و مرغ نیز نگهداری می کردند. مردمی که در نزدیکی رودخانه ها زندگی می کردند ماهی نیز می خوردند.
زندگی برای کسانی که در شهر زندگی می کردند بسیار متفاوت بود. مردم شهرها مشاغل گوناگونی از جمله بازرگانان، صنعتگران، مقامات دولتی و علما داشتند. بازرگانان پایین ترین طبقه کارگر به شمار می رفتند. آنها مجاز به پوشیدن لباس ابریشمی یا سوار شدن در کالسکه نبودند.
خانواده چینی توسط پدر خانه اداره می شد. زن و فرزندانش موظف بودند در همه چیز از او اطاعت کنند. زنان عموماً از خانه مراقبت می کردند و بچه ها را بزرگ می کردند.
اختراعات و نوآوری ها
باروت، کاغذ، چاپ و قطب نما را گاهی چهار اختراع بزرگ چین باستان می نامند. این چهار اختراع بزرگ توسعه اقتصاد، سیاست و فرهنگ چین را تا حد زیادی ارتقا داد. هنگامی که این فناوری ها از طریق کانال های مختلف به کشورهای غربی معرفی شدند، انقلابی اساسی در تمدن جهان ایجاد کردند.