صنایع اولیه مربوط به استخراج مواد خام از دریا یا خشکی است. این مواد خام منابع طبیعی محسوب می شوند. این منابع طبیعی را می توان بیشتر برای ایجاد محصولات نهایی پردازش کرد. ماهیگیری، جنگلداری، کشاورزی، معدن، یا حفاری نفت نمونه هایی از صنایع اولیه هستند زیرا این صنایع شامل دستیابی به مواد خام است.
کشاورزی - نمونه ای از صنعت اولیه
صنایع اولیه برای حمایت از جوامع فقیر، ایجاد یک زندگی متعادل و تضمین بقای نوع بشر مهم هستند. برخی از منابع به ما امکان دسترسی به غذا را می دهند در حالی که برخی دیگر این توانایی را برای ما فراهم می کنند که گرم بمانیم یا وسایل نقلیه خود را کار کنیم. بسیاری از جوامع برای به دست آوردن درآمد، غذا و انرژی برای گرم نگه داشتن به صنعت اولیه متکی هستند. با این حال، استخراج کنترل نشده منابع اولیه منجر به تهدیدی برای در دسترس بودن آنها شده است. برخی از نمونههای این تهدیدها انقراض جوامع ماهیگیری، کاهش منابع نفتی و آلودگی است. صنایع اولیه به طور قابل توجهی به در دسترس بودن منابع مستقیم از زمین متکی هستند. اگر در دسترس بودن این منابع را تحت تأثیر قرار دهیم، مشکلات متنوعی از سطح کلان تا خرد ایجاد می کند.
در این درس به مفهوم صنایع اولیه، اهمیت و نقش آنها در اقتصاد می پردازیم. ما همچنین چالش های کلیدی پیش روی صنایع اولیه را مورد بحث قرار خواهیم داد.
ابتدا باید بدانیم اصطلاح «صنعت» به چه معناست. صنعت به کار و فرآیندهای مربوط به جمع آوری و فرآوری مواد خام و تولید کالا در کارخانه ها مربوط می شود. بر اساس اصول اولیه فرآیندهای تولید، صنایع اولیه در حذف مواد خام یا منابع طبیعی نقش دارند. این مواد خام برای صنایع ثانویه تغذیه می شوند که این مواد را برای تولید محصولات نهایی پردازش می کنند. به عنوان مثال، معدن یک صنعت اولیه است، زیرا شامل حذف سنگ آهن است. این سنگ آهن سپس در اختیار سایر صنایع مانند کشتی سازی، خودروسازی و بسیاری دیگر قرار می گیرد.
صنایع اولیه تمایل دارند بخش بزرگی از اقتصاد کشورهای در حال توسعه را نسبت به کشورهای توسعه یافته تشکیل دهند. به عنوان مثال، در سال 2018، کشاورزی، جنگلداری و ماهیگیری بیش از 15 درصد از تولید ناخالص داخلی در جنوب صحرای آفریقا اما کمتر از 1 درصد از تولید ناخالص داخلی در آمریکای شمالی را تشکیل می دادند. افرادی که در صنایع اولیه کار می کنند اغلب به عنوان شاغل در بخش اولیه شناخته می شوند. این یک واقعیت ثابت شده است که با شروع توسعه یک کشور، قابلیت اطمینان آن به صنایع اولیه به حداقل می رسد و وابستگی به صنایع ثانویه و سوم افزایش می یابد.
انواع اساسی صنعت اولیه
1. معدن عبارت است از استخراج و فرآوری مواد با ارزش از زمین مانند مواد معدنی، فلزات، سنگهای قیمتی، سنگ، نمک و خاک رس.
2. جنگلداری عمل مدیریت، برداشت و حفاظت از جنگل ها و جنگل ها است.
3. کشاورزی شامل کشت محصولات یا پرورش حیوانات برای غذا و مواد خام است.
4. ماهیگیری شامل صید آبزیان مانند ماهی، ماهی مرکب، اختاپوس، میگو، میگو، خرچنگ، خرچنگ دریایی و غیره است. اصطلاح ماهیگیری در مورد صید پستانداران آبزی یا پرورش ماهی در مزرعه ماهی صدق نمی کند.
5. شکار شامل کلیه فعالیت های مربوط به شکار حیوانات وحشی برای مصرف و تجارت مواد غذایی و خز است.
6. زنبورداری: این فعالیت بر اساس پرورش زنبور عسل به منظور به دست آوردن عسل و موم است.
ابتدایی ترین نمونه استفاده از محصولات صنایع اولیه در خانه های ما است. مبلمانی که ما می گذاریم از چندین محصول مرتبط با صنعت اولیه استفاده می کند، مثلاً الوار درختان. اگر رودخانه ای پر از ماهی یا محصولات تازه در حال رشد در مزرعه می بینید، این بخشی از صنعت اولیه است. دیگر نمونه های روز به روز صنعت اولیه هستند
پنبه نمونه ای از یک محصول در صنعت اولیه است، اما لباسی که ما می پوشیم محصول صنعت اولیه نیست.
کشاورزان، معدنچیان و چرندگان بخشی از کارگران صنعت اولیه هستند. کشاورزان مواد غذایی مانند گندم، برنج، جو را کشت و جمع آوری می کنند و این اقلام را از مزرعه گرفته و به محصولات غذایی تمام شده مانند نان و غیره تبدیل می کنند و در بازارهای مصرف به فروش می رسند.
مهمترین ویژگی های صنایع اولیه به شرح زیر است:
فعالیت های انجام شده در بخش اولیه برای بقای جمعیت مهم، ضروری و ضروری است. کشاورزان و دامداران نقش مهمی را ایفا می کنند زیرا آنها وظیفه کمک به تولید تمام مواد اولیه ای را دارند که در بیشتر موارد توسط صنایع ثانویه به منظور تولید محصولات برای مصرف انسان استفاده می شود. بدون محصولات تولید شده در صنایع اولیه، سایر صنایع نمی توانستند به درستی کار کنند و هیچ فایده ای نخواهند داشت. به همین دلیل است که صنعت اولیه نقطه شروع هر اقتصادی محسوب می شود.
نقش صنایع اولیه به ویژه در کشورهای توسعه یافته تغییر کرده است. برای مثال، صنایع کشاورزی نسبت به روشهای سنتی کاشت یا چیدن، بیشتر به فناوریمحور تبدیل شدند. استفاده از حشره کش ها نیز نقش کلیدی برای تضمین تولید بالاتر در برخی از کشورهای توسعه یافته ایفا می کند. پذیرش فناوری بیشتر به معنای نیروی کار کمتر است.
رویکرد دیگر کشورهای توسعهیافته، استفاده از صنایع اولیه برای ارتقای نظام ثروت خود است. به عنوان مثال، اتحادیه اروپا نرخ تورم خود را مطابق با تولید محصولات کشاورزی مدیریت می کند. این بازار را فوق العاده رقابتی می کند.
هدف اکثر دولتها این است که هزینههای صنعت اولیه را معقول نگه دارند و از تأثیرات خارجی محافظت کنند. در گذشته و حال، صنایع اولیه به دلیل جنگ یا قحطی با تأثیرات گسترده ای دست و پنجه نرم می کردند. هر گونه تأثیر منفی بر صنایع اولیه باعث می شود جوامع خاصی بدون غذا زندگی کنند. بنابراین، حفظ تعادل بین صنایع اولیه و سایر بخشهای صنعتی برای کشورهای در حال توسعه همیشه حیاتی است.
درآمد صادرات - استفاده از منابع طبیعی می تواند راهی برای کسب درآمد و درآمد صادراتی اقتصاد باشد. فروش نفت، گاز و سایر منابع طبیعی بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه را غنی کرده است و آنها را قادر می سازد برای سرمایه گذاری در خدمات عمومی در اقتصاد، سرمایه به دست آورند. برخی از کشورهای نفت خیز با موفقیت از افزایش درآمد برای پس انداز برای آینده استفاده کرده اند، مانند قطر، عربستان سعودی، نروژ.
قدرت انحصاری - یکی از مشکلات اتکا به صنایع اولیه این است که اغلب ثروت توزیع ناعادلانه می شود. به عنوان مثال، تعداد کمی از شرکت ها قدرت انحصاری تولید مواد خام را به دست می آورند و تنها بخش کوچکی از درآمد به دست آمده را به کارگران پرداخت می کنند. بسیاری از کشورهای در حال توسعه آفریقا با وجود غنی بودن از نظر مواد خام، فقیر باقی مانده اند. درصد زیادی از صنایع اولیه به تنهایی برای توسعه اقتصادی کافی نیستند.
نوسانات - محصولات اولیه ممکن است هم از نظر قیمت و هم در تولید نوسان داشته باشند. کالاهایی مانند نفت و مواد غذایی می توانند شاهد نوسانات زیادی در قیمت باشند. تقاضا بی کشش قیمت است. اگر قیمت ها کاهش یابد، آنگاه کشورهایی که مبتنی بر یک صنعت خاص هستند می توانند شاهد کاهش شدید درآمد باشند و مشکلاتی را ایجاد کنند. اتحادیه اروپا از طریق یارانه ها و حمایت از قیمت، حمایت قابل توجهی از کشاورزی خود را حفظ می کند.
بیماری هلندی - اگر محصولات اولیه بسیار سودآور باشند، آنگاه منابع از سایر صنایع تولیدی منحرف میشوند و فقط روی صنایع اولیه متمرکز میشوند. مشکل این است که وقتی مواد خام تمام می شود یا صنعت رو به کاهش است، اقتصاد فاقد تنوع گسترده است. این می تواند به عنوان "بیماری هلندی" یا نفرین منابع شناخته شود.
صنعتیزدایی - در اقتصادهای توسعهیافته، شاهد کاهش در صنایع اولیه بودهایم، زیرا سهم کمتری از اقتصاد را تشکیل میدهند، این میتواند منجر به بیکاری ساختاری برای یک دوره شود. بیکاری ساختاری بیکاری ناشی از سازماندهی مجدد صنعتی است که معمولاً به دلیل تغییرات تکنولوژیکی است، نه نوسانات عرضه یا تقاضا.