Google Play badge

یکدلی


همدلی توانایی درک عواطف دیگران، همراه با توانایی تصور اینکه شخص دیگری در حال فکر یا احساس است. می توان گفت که همدلی «خود را به جای دیگری قرار دادن» است. (مثلاً وقتی یک دوست به شما خبرهای خوشحال کننده ای برای او می گویند، به همان اندازه هیجان زده می شود)

این یک پیوند کلیدی بین خود و دیگران است، زیرا ما به عنوان افراد می‌فهمیم که دیگران چه چیزی را تجربه می‌کنند، گویی خودمان آن را احساس می‌کنیم.

واژه انگلیسی empathy از کلمه یونانی باستان " empatheia" گرفته شده است که به معنای "عاطفه جسمانی" یا "شور" است.

همدلی مثبت است یا منفی؟

به طور کلی، همدلی مثبت است. اما در برخی موارد، همدلی می تواند منفی باشد. این زمانی اتفاق می افتد که ما آنقدر نسبت به تجربیات دیگران حساس هستیم تا جایی که شروع به رنج کشیدن خود می کنیم.

همدلی با ترحم، همدردی یا شفقت متفاوت است

ترحم احساس ناراحتی در پریشانی شخص دیگری است و اغلب مضامین پدرانه یا تحقیرآمیز دارد.

همدردی به عنوان "احساس" برای کسی در نظر گرفته می شود. این یک احساس واقعی مراقبت و نگرانی است که نیازی به اشتراک یک حالت عاطفی ندارد. شما برای کسی که رنج می برد متاسفید و ممکن است با ارائه آرامش و اطمینان، همدردی خود را نشان دهید.

در عوض، همدلی «احساس با» آن شخص، از طریق استفاده از تخیل است.

همدردی و همدلی اغلب به یکدیگر منجر می شود، اما نه همیشه.

شفقت با میل فعال برای کاهش رنج شخص مقابل همراه است. با همدلی، احساسات دیگران را به اشتراک می گذارید، اما با شفقت، نه تنها احساسات دیگران را به اشتراک می گذارید، بلکه برای حل مشکل آنها نیز تلاش می کنید. به عنوان مثال، کمک به خیریه یا داوطلب شدن برای کار با افراد بیمار یا حیوانات، نیازمند شفقت است.

نقطه مقابل همدلی چیست؟

نقطه مقابل همدلی، بی علاقگی است که به عنوان فقدان علاقه، اشتیاق یا نگرانی تعریف می شود. این حالت بی تفاوتی یا سرکوب احساساتی مانند نگرانی، هیجان، انگیزه یا اشتیاق است.

برخی از افراد فاقد همدلی عادی، یا توانایی احساس آنچه دیگران هستند، ندارند. این ممکن است در صورتی اتفاق بیفتد که آنها نقص ژنتیکی داشته باشند یا آسیب هایی را تجربه کرده باشند.

اهمیت همدلی

انواع همدلی

1. همدلی شناختی توانایی درک احساسات یک فرد و آنچه ممکن است در فکر باشد است. به آن چشم انداز نیز می گویند. اساساً این است که بتوانید خود را به جای دیگران بگذارید و دیدگاه او را ببینید، اما لزوماً بدون درگیر شدن با احساسات آنها. به طور مؤثر، همدلی شناختی «همدلی با فکر» است نه با احساس.

2. همدلی عاطفی زمانی است که شما به معنای واقعی کلمه احساسات طرف مقابل را در کنار آنها احساس می کنید، گویی که احساسات را گرفته اید. همدلی عاطفی به عنوان پریشانی شخصی یا سرایت عاطفی نیز شناخته می شود. همچنین به عنوان همدلی عاطفی شناخته می شود - توانایی به اشتراک گذاشتن احساسات یک شخص دیگر. این نوع همدلی به شما کمک می کند تا ارتباط عاطفی با دیگران ایجاد کنید. همدلی عاطفی می تواند هم خوب و هم بد باشد.

3. همدلی دلسوزانه که به عنوان نگرانی همدلانه نیز شناخته می شود فراتر از درک ساده دیگران و به اشتراک گذاشتن احساسات آنهاست. در واقع ما را تحریک می کند تا دست به اقدام بزنیم، تا هر طور که می توانیم کمک کنیم.

پیدا کردن تعادل

همدلی شناختی را اغلب می توان تحت عاطفه در نظر گرفت. این شامل احساس ناکافی و بنابراین تحلیل منطقی زیادی است. این ممکن است به عنوان یک پاسخ غیر همدردی توسط کسانی که در پریشانی هستند درک شود.

در مقابل، همدلی عاطفی بیش از حد احساسی است. احساسات یا احساسات بیش از حد می تواند مفید باشد. احساسات بسیار ابتدایی هستند. احساس عواطف قوی، به ویژه پریشانی باعث می شود ما کمتر بتوانیم با آن کنار بیاییم، و مطمئنا کمتر قادر به فکر کردن و به کار بردن دلیل در موقعیت هستیم. اگر احساسات خود بر شما غلبه کند، کمک به دیگران بسیار سخت است.

در اعمال همدلی دلسوزانه، می‌توانیم تعادل مناسب بین منطق و احساس را پیدا کنیم. ما می توانیم درد شخص دیگری را به گونه ای احساس کنیم که انگار برای ما اتفاق می افتد و بنابراین میزان درک مناسب را بیان می کنیم. در عین حال، ما همچنین می توانیم احساسات خود را کنترل کنیم و دلیل را در موقعیت اعمال کنیم. این بدان معناست که ما می‌توانیم تصمیمات بهتری بگیریم و در مواقع ضروری از آنها حمایت کنیم.

همه چیز با خودآگاهی شما شروع می شود

لازمه همدلی، تسلط بر توانایی شناخت، درک و نامگذاری احساسات خود است. اگر نمی دانید که احساس خاصی را تجربه کرده اید، برای شما دشوار است که بفهمید شخص دیگری چه احساسی دارد. بنابراین، همه چیز با خودآگاهی شما شروع می شود - که بخشی از هوش هیجانی شما است.

همدلی توانایی دانستن – از نظر احساسی – است که دیگران چه چیزی را تجربه می‌کنند، و قادر به بیان یا برقراری ارتباط با احساسات خود از همدلی هستند. برای تقویت رابطه، مهم است که (به صورت شفاهی یا از طریق زبان بدن، لحن یا اعمال خود) که تجربه و احساسات طرف مقابل را درک می کنیم، تصدیق می کنیم و به اشتراک می گذاریم. وقتی افراد احساس می کنند که در سطح عاطفی عمیق به آنها گوش داده شده و درک می شوند، و زمانی که این درک تأیید یا ابلاغ شود، افراد احساس می کنند تایید و تایید شده اند.

گوش دادن همدلانه

گوش دادن همدلانه که گوش دادن فعال یا گوش دادن انعکاسی نیز نامیده می شود، راهی برای گوش دادن و پاسخ دادن به شخص دیگری است که درک متقابل و اعتماد را بهبود می بخشد. ماهیت گوش دادن همدلانه این نیست که ما با کسی موافق باشیم. این است که ما عمیقاً شخص را چه از نظر احساسی و چه از نظر فکری درک می کنیم.

وقتی به دیگران گوش می دهیم معمولاً در یکی از پنج سطح گوش می دهیم.

در اینجا پنج راه برای نشان دادن گوش دادن همدلانه وجود دارد.

  1. توجه کامل خود را به گوینده ارائه دهید. این یک تمرکز چند کاره یا سریع است که شما را به دردسر می اندازد.
  2. قضاوت نکنید مسئله گوینده را کوچک یا بی اهمیت جلوه ندهید.
  3. سخنران را بخوانید. به احساسات پشت کلمات توجه کنید. آیا گوینده عصبانی، ترسیده، ناامید یا رنجیده است؟ به احساسات و همچنین کلمات پاسخ دهید.
  4. ساکت باش. احساس نکنید که باید یک پاسخ فوری داشته باشید. اغلب اگر اجازه دهید پس از تخلیه بلندگو کمی سکوت کنید، آنها خودشان سکوت را می شکنند و راه حلی ارائه می دهند.
  5. درک خود را تضمین کنید. سؤالات روشنگر بپرسید و آنچه را که گوینده می‌داند دوباره بیان کنید.

زبان بدن که نشان دهنده همدلی است

یک عنصر غیرکلامی نیز برای پاسخگویی با همدلی وجود دارد. کلمات شما و سیگنال های غیرکلامی شما برای برقراری ارتباط با هم کار می کنند و می خواهید هماهنگ باشند.

  1. حالت چهره - وقتی می بینیم کسی لبخند می زند، گرما و احساسات خوب او را می بینیم، همان احساسات را در ما تحریک می کند.
  2. تماس چشمی - برای ایجاد ارتباط مهم است که به چشمان شخص نگاه کنید.
  3. صدا - لحن صدا چیزهای زیادی را در مورد احساسات و چارچوب ذهنی یک فرد نشان می دهد، اغلب بیشتر از خود کلمات.
  4. وضعیت بدنی – برای ایجاد ارتباط بهتر، باید دستان خود را باز کنید، سر تکان دهید، لبخند بزنید و گهگاه در حین گوش دادن، یک کلمه قدردانی کنید.
  5. تنفس - برای مدتی روی تنفس خود تمرکز کنید. دم و بازدم را عمیق‌تر و آهسته‌تر انجام دهید تا به شما احساس آرامش بدهد.
  6. توجه - تحقیقات نشان داده است که ذهن ما نیمی از زمان را سرگردان است. وقتی می خواهید با کسی ارتباط برقرار کنید، باید کاملاً حضور داشته باشید تا توجه کامل خود را به آن شخص معطوف کنید. فقط از این طریق می توانید واقعاً آنچه را که می گویند جذب کنید و به طور مؤثر پاسخ دهید.

تاکتیک هایی برای اتصال بهتر

  1. گوش دادن فعال را تمرین کنید، یعنی گوش دادن با هدف.
  2. آنچه را که فکر می کنید شنیده اید تصدیق کنید.
  3. احساسات درونی خود را باز کنید و با دیگران در میان بگذارید.
  4. اگر فردی را به خوبی می شناسید، با در آغوش گرفتن او یا قرار دادن بازوی دور شانه یا دستی روی بازوی او، محبت جسمی او را ابراز کنید.
  5. به محیط اطراف خود و احساسات، عبارات و اعمال اطرافیان خود توجه کنید.
  6. از قضاوت فوری خودداری کنید.
  7. پیشنهاد کمک

Download Primer to continue